امربه معروف ونهی ازمنکر را ترک نکنیدکه در این صورت ،اشرار شما قدرت را به دست می گیرند،آن گاه هرچه علیه آنان دعا کنید،به اجابت نمی رسد.
عقیق: انتظار همواره درآدمی حسی دوگانه می آفریند واو را در میان این دوحس بی قرار می کند؛احساس بیم و امید.ازیک سو دلش درآرزوی دیدار یار سفرکرده می تپد وهیجان سراسر وجودش را متلاطم می کند وازدیگرسو،نگران است مبادا مسافرش ازراه نیاید،دیر بیاید یا بیاید واو آماده نباشد.ازاین رو،انسان منتظر،خواب و خوراک ندارد؛آرام وقرار ندارد؛چشمش به پیچ کوچه است و گوشش به آواز در،که چه هنگام دق الباب شود و یار درآید.یک پایش درخانه است وپای دیگرش در کوچه وگذر. انتظار تعبیری کودکانه برای خواب های پریشان نیست،انتظاررؤیایی برای دل خوش بودن بیچارگان وستم دیدگان دنیا نیست،انتظار نشستن ودست بردست ساییدن برای ظهور انسانی خارق العاده نیست بلکه راهی برای رفتن و انگیزه ای برای حرکت است تاآدمی خود را از زیربارطاغوت ها برهاند وبا خود سازی وخدا باوری ،زنجیرهای ستم را ازدست وپای خود وجامعه خود بگسلاند و زمینه رویش درخت ایمان وعدالت را در زمین انسانیت فراهم آورد. آدم منتظرچگونه می تواند بیکاروبی تفاوت باشد؟آیا رواست تنها به دعا وادعا،به اشک وناله بسنده کند وآرام باشد ،وقتی پیرامونش لبریزازبیداد وستم است؟امام صادق(ع) می فرمایند:«باید هر یک ازشما،اگرچه یک تیربرای قیام قائم آماده کنید».(1) نمی توان سر در گریبان خود فرو برد و برای برآورده شدن مدینه فاضله،کاری نکرد واین همه را وظیفه یک تن دانست که باید از آسمان براید وکاری کند.نمی توان مانند قوم بنی اسراییل،پاروی پا انداخت و همه بارها را بردوش موسی و خدایش گذاشت.«گفتند:ای موسی!تاوقتی آنان درآن شهرند،ما هرگزپادرآن ننهیم،تووپروردگارت برو وجنگ کنید،ما همین جا می نشینیم ».(2) فرهنگ انتظار هیچ نسبتی با نشستن وگریستن یالاابالی گری وبی تفاوتی ندارد.انتظار،جامه ای است که برقامت مجاهدین دوخته شده است.امام خمینی (ره)می گوید:«بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که درمسجد،در حسینیه ودر منزل بنشینندو دعا کنندو فرج امام زمان(عج)را ازخدا بخواهند...فکر این که یک کاری بکنند،نبودند.بعضی هم می گفتندباید عالم پراز معصیت شود تا حضرت بیاید.ما نباید نهی ازمنکر کنیم .امربه معروف هم نکنیم تامردم هرکاری می خواهند بکنندباید گناهان زیاد بشودتا فرج نزدیک شود.یک دست از این هم بالاتر می گفتند:باید دامن زد به گناهان،دعوت کرد مردم را به گناه ،تا دنیا پرازظلم وجور شودو حضرت زودتر تشریف بیاورد...».(3) انتظار،مدالی است برسینه آنان که وضع موجود را بر نمی تابندو پنجه در پنجه ستم گران و کژاندیشان می افکنند وموعود را،نه برای هواهای دنیایی خود،که برای کمال ایمان خود وجامعه انسانی می خواهند و می دانند که با بی تفاوتی راه به جایی نخواهند بردو هر روز به بیدادی تازه تن خواهند داد. امام علی(ع)در وصیت نامه خویش می فرمایند:«امربه معروف ونهی ازمنکر را ترک نکنیدکه در این صورت ،اشرار شما قدرت را به دست می گیرند،آن گاه هرچه علیه آنان دعا کنید،به اجابت نمی رسد».(4) اینکه در روایت داریم:«برترین اعمال امت من،انتظارفرج است»نشان می دهد انتظار بی عملی و بی تفاوتی نیست،که عمل است و جنبه ایجابی و فعال دارد.ظهور حضرت هم چون قله ای سر به فلک کشیده است که برای فتح آن باید رنج بردو عرق ریخت،باید حرکت کرد تا به آن دست یافت.این ماییم که باید بالابرویم ،وگرنه قله پایین آمدنی نیست.هیچ انقلابی بزرگ تر ودامنه دار تراز انقلاب جهانی نیست و هرچه این انقلاب بزرگ تروآرمان هایش فراگیرتروجهان شمول تر،سخت تر وپررنج تر. باید به گونه ای زیست کنیم که دراین راه،آماده گذشتن ازجان ومال وآبرو در یک کلمه ایثارگر باشیم.باید دانست مهم ترین ثمره ظهور،تغییر واصلاح در همه زمینه هاست؛در زمینه دینی،اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی،فرهنگی ودرهمه زوایای زندگی.بنابراین ،انسان منتظرنمی توانددر جهت این تغییر بنیادین کاری نکند ورنجی نبردو حرکتی نکندو تنها به ادعای زبانی بسنده کند.راه همیشه هست،آن چه کمیاب است،رهروست.کارهای بزرگ،مردان بزرگ می خواهد. هر کس می خواهد دل به دریا بزندو تن به امواج خروشان آب بسپارد،باید دل از همه چیز بکند و سبک بار شودکه هر چه در آب،عریان ترو بی تعلق تر باشی،کم تربه رنج می افتی وپرشتاب تر به ساحل امن می رسی.دریایی شدن،خیس شدن دارد،رفتن و شکستن دارد،غرق شدن دارد. امام باقر(ع)در پاسخ کسی که می گفت،مردم بر این باورند در وقت ظهورمهدی(عج)،همه چیز خود به خود درست وروبه راه می شود،فرمود؛«به خدایی که جانم درقبضه قدرت اوست،چنین نیست.اگر بنا بود مشکلات فراروی مهدی،بدون هزینه و رنج برطرف شود،این امربرای رسول خدا(ص)که سرآمد همه بندگان است ،تحقق می یافت،در حالی که دندان های مبارک پیامبرباضربه های دشمن شکست و ازپیشانی مبارکش خون جاری شد» .(5). پیشینیان باما درکاراین دنیا چه گفتند؟ گفتند:بایدسوخت گفتند:بایدساخت گفتیم :بایدسوخت، امانه بادنیا که دنیارا! گفتیم:باید ساخت، امانه با دنیا که دنیا را! (قیصرامین پور) پی نوشت ها : 1.غیبت نعمانی،ص320،ح10. 2.مائده:24. 3.صحیفه نور،ج20،صص 196-197. 4.نهج البلاغه،نامه47. 5.بحارالانوار،ج52،ص358. منبع:جام 211008