روایت یکی از مدرسان قرآن از جلسات آموزش قرآن
جایی که قدیمها بهترین قاریان قرآن را داشت
به گفته «حسین اخواناقدم» پیش از این بهترین قاریان قرآن را در جایی میتوان یافت که اکنون افرادش دچار تغییر ذائقه شدهاند و مدتها طول میکشد تا این ذائقه ترمیم شود.
عقیق:حسین اخواناقدم از مدرسان با سابقه قرآن کریم در تهران و ایران است. نشریه «هیأت» که متعلق به «هیأت رزمندگان اسلام» در شماره جدید خود مصاحبهای را با وی صورت داده که در آن به موضوع «ظرفیتها و آسیبهای موجود در فعالیتهای قرآنی هیأتهای عزاداری» پرداخته شده است.
در ادامه قرآن دوستان عزیز به خصوص معلمان قرآن و هیأتیهای محب قرآن و اهل بیت علیهمالسلام را به مطالعه این گفتوگو دعوت میکنیم.
طبق حدیثی از پیامبر مکرم اسلام، قرآن و اهلبیت ایشان علیهمالسلام به عنوان «ثقلین» شناخته میشوند. از این حدیث که در منابع حدیثی شیعه و سنی آمده است استفادههای گوناگونی میشود که یکی از آنها جدایی ناپذیری این دو یادگار پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم است.
با استفاده از این نکته، مسلمانان به خصوص شیعیان به عنوان تقویتکنندگان مکتب اهلبیت پیامبرعلیهمالسلام باید توجه کنند که هر مجلسی که در آن تمسکی به قرآن کریم میشود نباید خالی از تمسک و توسل به اهلبیت علیهمالسلام باشد و از سوی دیگر نیز هر محفل و مجلسی که در آن تمسکی به اهلبیت علیهمالسلام داریم نباید بیبهره و یا کم بهره از قرآن کریم باشد؛ چرا که «الامام یهدی الی القرآن و القرآن یهدی الی الامام».
اگر معتقد به این باشیم که برپایی مجلس عزا و یا شادی اهلبیت پیامبر اکرم علیهمالسلام با هدف زنده نگاه داشتن نام و سیره عملی آنها صورت میگیرد و بدانیم که سیره آنها نیز چیزی جزعمل به دستورات قرآن کریم نیست و اصولا خود آن ذوات مقدسه قرآن عینیت یافته و مجسم هستند؛ بدیهی است که در محافل و مجالسمان به صورت توأمان به آنها بپردازیم و در واقع مجلس زنده نگاهداشتن نام اهلالبیت علیهمالسلام را مجلس زنده نگاهداشتن قرآن کریم بدانیم و عملا نیز در این جهت حرکت کنیم.
با توجه به این مهم و همچنین روند رو به ضعف آشنایی با قرآن کریم در مجالسی که ما برای اهل بیت علیهمالسلام برپا میکنیم بر آن شدیم تا نگاهی مجدد داشته باشیم به آنچه پیش از این در هیأتها در خصوص آموزش و انس با قرآن کریم جاری بوده است و آنچه اکنون جریان دارد.
برای این منظور با جناب آقای «حسین اخواناقدم» یکی از معلمان و مدرسان پیشکسوت قرآن کریم و صاحب کرسیهای متعدد در این خصوص در شهر تهران گفتوگویی مفصل ترتیب دادیم که در ادامه، بخش نخست آن را از نظر خواهید گذراند.
زمانی که قرآن محور و اساس تمام جلسات دینی بود
***جناب اخوان در ابتدا به نظرم میرسد که قبل از ورود به موضوع باید کمی به تاریخچه فعالیت قرآنی درهیأتها بپردازیم تا روشن شود که این نوع از فعالیت دینی اصولا چه جایگاهی در بین هیأتیها داشته و دارد.
بسماللهالرحمن الرحیم اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
تا جایی که خودم به خاطر دارم و دوستان قدیمی و پا به سن گذاشتهتر برایم تعریف کردهاند، در گذشته جلسات و هیأتهایی داشتیم که کاملا قرآنی بودند یعنی فعالیت قرآنی در آنها نه تنها پررنگ بود بلکه مبنا و محور اصلی هیأت محسوب میشد مثل جلسه قرآن مرحوم استاد مولایی، سرهنگ بیگلری، آقای مسگرها، استاد مروت، مرحوم بیوک محمدی و برخی دیگر که شاید من اطلاع نداشته باشم. اینها تعداد کمی جلسه سنتی قرآنی قبل از انقلاب بود که شاید تعداد آنها به اندازه انگشتان دو دست هم نمیشد. بعد از انقلاب تعداد این جلسات خیلی رشد کرد و اکنون شبی در تهران صبح نمیشود مگر اینکه چندین و چند جلسه قرآن تشکیل شود.
اما هیأتها بما هو هیأت یعنی جلساتی که هم رنگ و بوی قرآن و هم وعظ و سخنرانی و بعد هم توسل داشت اینها قبل از انقلاب هم زیاد بود و هستههای اصلی مذهبی و دینی بین عموم مردم، جوانان و نوجوانان که بعدها کمک کردند به انقلاب اسلامی و نهضت در همین هیأتها شکل گرفت.
مشتریهای پروپا قرص قرآن در هیأتها
تا جایی که من خودم شرکت میکردم در این هیأتها و تاریخچهاش را هم از قبل داشتم یکی از طولانیترین و محوریترین بخشهای آنها جلسه قرآن بود؛ یعنی اینکه جلسه با یک معلم قرآن و به همین شکل دورچین شدن رحلها و خواندن قرآن آغاز میشد و تا ساعاتی با همین شکل ادامه مییافت؛ جالب اینکه مشتری پروپا قرص خودش را هم داشت تا جایی که وقتی این بخش از جلسه تمام میشد برخی میرفتند. مثلا قبل از انقلاب در محله ما واقع در 17 شهریور جلسهای بود به نام «جعفریون» که البته الان نمیدانم به چه شکل است اما آن موقع یک استاد قرآنی داشت به نام «حاج معمار» که پسرش بعد از انقلاب در جلسه قرآن خود من شرکت میکرد و آنجا از پدر بزرگوارش یاد میکردیم؛ یک کرسی قرآن شیبداری جلوی این استاد که عینک قطوری هم داشت میگذاشتند، رحلهای قرآن را دورچین میکردند افراد قرآن میخواندند و ایشان هم اشکالاتشان را میگرفت، نکتهسنجی میکرد و آنچه که بلد بود به آنها یاد میداد؛ در این هیأت بیش از یک ساعت قرآن خوانده میشد و اگر واعظ هم داشتند حدود 20 دقیقه سخنرانی میکرد به همین مقدار هم توسل میشد و اگر خیلی افراط میکردند تا نیم ساعت هم طول میکشید.
***یعنی در واقع همین جلسات نوع دومی که وعظ و توسل هم در آنها بود نیز به نوعی قرآن محور بود و بیشتر وقت جلسه به این موضوع میگذشت؟
مسلط ترین قاریان قرآن/ نقطه قوتی که رو به ضعف نهاد
بله؛ جلسات حول همین محور و قسمت نخست آن بسیار پررنگ در ارتباط با قرائت قرآن کریم بود، به همین دلیل آنهایی که قبل از انقلاب هیأتی بودند خیلی خوب قرآن میخواندند و من افرادی را از آنها تجربه کردم و تسلط فوقالعادهشان بر قرائت قرآن در ذهن من نقش بسته است که الان هم وقتی به یادشان میافتم با خود میگویم آیا واقعا میشود آدم انقدر مسلط به خواندن صحیح و سریع قرآن کریم باشد؟ اما متأسفانه اکنون در این زمینه ضعف فراوانی در بین هیأتیها داریم، چرا؟ چون آن انس و حشر و نشری را که باید با قرآن کریم ندارند و انقدر مسائل حاشیهای در هیأتها رشد پیدا کرده است که شما دیگر اثری از قرآن کریم جز یک کار تشریفاتی نمیبینید یعنی نه هیأتهای معروف و نه هیأتهای محلی دیگر محورشان قرآن نیست و به صورت جدی به آن پرداخته نمیشود؛ نهایت اینکه یک قاری ممتاز دعوت میکنند او قرآن میخواند و البته بقیه هم لذت میبرند؛ چون بالاخره افراد هیأتی مذهبی هستند قرآن و صدای زیبای قاری را دوست دارند؛ اما اصل جلسه چیز دیگری است که شامل سخنرانی و بعد هم آن شور و حال، عزا و گریه و احیانا خنده و شادی در جشنهاست و صرفا به آن جنبههای هیجانی بسنده شده است.
در آن هیأتهای قدیمی ضرورت ارتباط تنگاتنگ ظاهری و باطنی با کتاب دینیشان که قرآن باشد نهادینه شده بود و ما افرادی از آنها را از اقشار مختلف میشناسیم که کاسب، مهندس و پزشک بودند، عرق قرآنی داشتند و برای تلاوت قرآن به آن هیأتها میآمدند.
علاوه بر این اصولا وعاظ جلسات هم که علم محور بودهاند و الان هم هستند محور اصلی کارشان قرآن کریم بود چون محور اصلی معارف ما بر پایه قرآن قرار گرفته و توصیه اصلی ائمه هدی علیهمالسلام هم بر همین بوده است. روایت داریم از امام صادق علیهالسلام که فرمودند: «هرچه که از ما میشنوید مبنای قرآنی آن را هم از ما بخواهید» و این خیلی جالب و قابل توجه است چرا که اگر واقعا امام سخنی را فرموده باشند و اسناد و سلسله روات آن صحیح باشد دیگر نیازی نیست که ما به دنبال دلایل قرآنیش باشیم اما امام خودشان میخواهند که ما دلالت قرآنی موضوع را بدانیم.
نیاز به مدتی طولانی برای اصلاح ذائقهای که تغییر کرد
به هر حال تغییرو تحول در این زمینهها نیاز به برنامهای بلند مدت دارد چرا که ذائقه مردم طی بیش از 30 سال بر اثر عملکرد برخی از هیأتها تغییر کرده و به همین میزان یا بیشتر زمان نیاز داریم تا بتوانیم این رویه را اصلاح کنیم.
به نظر من مقام معظم رهبری مثل همیشه خوب تشخیص دادهاند و جهتگیری را مشخص کردهاند حالا ماییم و نحوه عملکردمان برای آینده.
***به نظرم به منظور اصلاح رویهای که جنابعالی به آن اشاره داشتید ابتدا باید با نگاهی آسیبشناسانه مشخص کنیم که چرا قرآنی که در زمانی نه چندان دور محور اصلی هیأتها بود تبدیل به موضوعی تشریفاتی شد؟
هدفی که در ظاهر و مقدمهای جذاب از قرآن محدود شد
ببینید؛ شاید یکی از دلایل این باشد که برخی از موضوعات جذابیت خاصی دارد و هیأتها برای اینکه به تعداد مخاطبان خود بیفزایند به سمت استفاده از آن جذابیتها میروند و به تدریج اینگونه مسائل روز به روز پررنگتر میشود و به طبع آن، بخش دیگر هیأت که جلسه قرآن کریم باشد کم رنگ و کمرنگتر میشود.
این افزودن بر تعداد مخاطبان سبب شده که هیأتیها به جای پافشاری بر مسائل اساسی و ریشهدار در استفاد از آن جذابیتها زود تحت تأثیر قرار بگیرند و به جای تشکیل یک جلسه سنتی مثل سابق به این نتیجه میرسند که قاری ممتازی دعوت کنند که مردم از تلاوت آن لذت ببرند و بیشتر جذب هیأت شوند اما این ریشهدار نیست چون وظیفه ما نسبت به قرآن کریم فقط ایجاد رغبت نیست بلکه پس آن، آموزش افراد مهم است.
آنچه در لسان روایات داریم این است که ایجاد احساس و رغبت باید زمینهای برای آموزش باشد و سبب حرکتی شود که آن فرهنگ را نهادینه کند. اینکه تلنگری به ما بخورد مثل یک تلاوت زیبا آیا سبب پیشرفت در ارتباط با قرآن کریم میشود و انس ما را با کتاب خدا بیشتر میکند؟ یا اینکه اگر بعد از این قرائت زیبا، قرآن در بین افراد توزیع شود و از جمع حاضر بخواهیم همراه استادی یک صفحه قرآن کریم را جمعخوانی کنند بعد هم یکی از آیات ترجمه شود؟ تأثیر کدامش بیشتر است؟ اولی فقط جنبه ایجاد رغبت دارد و در پی آن، دومی به دنبال آموزش قرآن به حاضران است.
هیأتها بر اساس اینکه مردم حضور مطلوبی در پای رحل قرآن ندارند به فکر چاره میافتند و به جای برنامهریزی صحیح به شکلی که عرض شد؛ متأسفانه صورت مسأله را پاک میکنند و جواب چه کنیم آنها میشود «حذف آموزش قرآن از هیأت». اما چرا روشهایی را پیاده نکنیم که همه پای رحل قرآن بنشینند.
طرحی که قرآنخوانها را زیاد کرد
از کارهای خوبی که پس از انقلاب به خصوص در این دو دهه اخیر در رابطه با قرآن صورت گرفت همین طرح «تلاوت نور» است و باید گفت که خدا خیر بدهد به کسی که این کار را شروع و آن را تبدیل به یک نهاد کرد، اینجانب دو دفعه این مسئله را به مبدع این طرح گفتهام که این کارش باقیاتالصالحات و ذخیره قبر و قیامتش خواهد شد چون قرآن خواندن از این طریق عمومی شد و بسیاری از افرادی که قرائت قرآن بلد نبودند به تدریج یاد گرفتند، خیلیها با قرآن انس نداشتند اما اکنون هرشب یک صفحه قرآن میخوانند و میشنوند، قرآنها در قفسهها خاک میخورد و فقط ماه رمضان بر روی سر مردم میآمد اما دیگر هر شب بر روی زانوهای مردم قرار میگیرد و تلاوت میشود و بسیاری از برکات دیگر.
خب این کار عمومی بسیار زیبایی بود؛ چرا ما همین کار را در هیأتها صورت ندهیم؟ هیأتیها از ترس اینکه مبادا با استقبال کم مردم قرآن مورد بی حرمتی قرار بگیرد آموزش قرآن را از هیأتها حذف کردند که این کار غلط و پاک کردن صورت مسئله به جای حل مسئله است.
به هر حال علتش هرچه باشد و هر آسیبی متوجه موضوع است از نگاه همه ما که ناشی از نظر مقام معظم رهبری و سایر بزرگان مبنی بر ضرورت آموختن و انس با قرآن است؛ در حال حاضر قرآن در هیأتهای کنونی در حاشیه است؛ یعنی چیزی که باید اصل قرار بگیرد تبدیل به حاشیه شده است.
باید تلاش کنیم به قول شما آسیبها را بشناسیم و برای حل مسئله تدبیری بیاندیشیم، مثلا یکی از آسیبها همین عدم رغبت افراد برای نشستن در جلسه قرآن در ابتدای هیأتهاست که به جای حل این آسیب به اشتباه آموزش قرآن از هیأتها جمع شد.
***این رویکرد ارائه راهکار که البته جایش در بسیاری از آسیبشناسیهایی که صورت میگیرد خالی است؛ بسیار مثبت است و با توجه به اینکه ما در موضوع آموزش قرآن کریم اساتید بسیار آگاه و با تجربهای داریم چه بهتر که راهکارها توسط آنها بیان شود شما به عنوان یکی از این افراد چه پیشنهادهایی برای به حداقل رساندن این آسیبها دارید؟
عمومی و سهل کردن آموزش قرآن عامل جذب همه
یکی از کارهایی که ما در هیأتها میتوانیم شکل بدهیم بر اساس این آیه شریفه سوره قمر است که میفرماید: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر» ما باید از این حقیقت قرآنی که خداوند بیان کرده الگو بگیریم و برای جذب افراد به قرآن، مسیر وصول به آن را آسان کنیم.
برای این کار باید با گرفتن سختیهای آموزش قرآن آن را عمومیتر و با طبع افراد مختلف سازگار کنیم. ما یک جلسات قرآن ویژه را با شرایط ویژه خودش داریم که در آنها افراد در زمینههای فنی قرائت در حال تلاش و آموختن نکات هستند که جایگاه و حیثیت خودش را هم دارد هرچند که من درباره چرایی خلوت شدن برخی از آنها و چگونگی رفع آن نیز مباحثی برای طرح دارم اما فعلا بحث ما حول مسئله آموزش قرآن در هیأتهاست.
ما باید به فکر حل این مسئله به صورت جذاب باشیم. یکی از عوامل جذابیت همین عمومی کردن است به این معنی که اساتید قرآن باید سطح توقعشان را از قرآنآموزان کاهش دهند.
نکته دیگر اینکه روال قرائت قرآن درجلسات ویژه قرآن رو به جلوست، نقاط مختلف قرآن خوانده میشود و افراد برای ارائه تلاوت تمرینات آنچنانی میکنند؛ اما در جلسه قرآن هیأتها میتوان در هر نوبت فقط یک صفحه را خواند و بارها آن را تکرار کرد، یا اینکه سوره خاصی را در نظر بگیریم و پس از تمام شدن آن به سراغ سورهای دیگر برویم ممکن است اتمام یک سوره هفتهشت صفحهای سه تا چهار ماه هم طول بکشد، ایرادی ندارد، چرا که نگاه ما در هیأتها نباید نخبهپروری و تربیت قاری باشد.
البته باید توجه داشت که همه این کارها توسط یک استاد محتوا محور و فهیم نسبت به آیات قرآن میتواند شکل بگیرد تا ضمن توجه به نکات قرائت و صحیحخوانی قرآن آموزان را متوجه نکات عبرتآموز قرآن کریم نیز بکنند.
ملاک اصلی در آموزش عمومی قرآن
***گویا سیره خود پیامبر هم اینگونه بود که در قطعات 10 آیهای قرآن را آموزش میدادند؟
دقیقا همین طور بود و تا افراد آن 10 آیه را نمیفهمیدند ایشان سراغ آموزش 10 آیه بعدی نمیرفتند. استاد جلسه باید از باب «کَلّمِ الناس علی قدر عقولهم» کارش را با توجه به شرایط آن جلسه و مستمعان شکل بدهد، در این جلسات نباید کسی مورد تمسخر، اهانت و تحقیر قرار بگیرد؛ باید افراد آزاد باشند تا با هر شیوهای که میتوانند بخوانند یکی ترتیل یکی با لهجه فارسی و دیگری به صورت لحن آوازی قدیمی و سنتی، ملاک صحیحخوانی افراد و گفتن برخی نکات جدید با یک شیب ملایم است.
پس این شیوه ایجاد جذابیت نیازمند استادی متخلق، آگاه به محتوای آیات، روشمند، مخاطبشناس، پرحوصله و دارای این دقت نظر که «ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم».
عوامل دیگری مانند دادن جایزه، تشویق و عنایت ویژه مسئولان هیأت به کسانی که در این بخش فعالتر هستند میتواند بر میزان این جذابیت بیفزاید. این عوامل در کنار هم به مرور موضوع قرآن را در هیأتها پررنگ میکند.
حساسیتی که به خرج داده نمیشود
یک آسیبی که در انتخاب استاد وجود دارد این است که هرکس دارای یک صدای نسبتا خوبی باشد و بتواند قرآن را روان تلاوت کند در فرهنگ ما به عنوان معلم قرآن مطرح میشود. هیأتها باید به این نکته توجه داسته باشند که برای جذب کردن نسلهای مختلف به آموزش قرآن کریم همانگونه که در رابطه با انتخاب واعظ و مداح حساسیت نشان میدهند در انتخاب استاد قرآن هم باید به همان میزان دقت نشان دهند و فردی آموزش دیده در زمینه معلمی قرآن، با تجربه و روشمند را که در محیط آموزش قرآن کریم شکل گرفته باشد را استفاده کنند حتی اگر ناگزیر از صرف هزینه در این زمینه باشند؛ گاهی برخی از افراد از نظر زیبایی تلاوت، نسبت به سایرین در سطحی پایینتر اما در زمینه تدریس، معلمتر از آنها هستند و باید توجه داشت که برای آموزش قرآن در هیأتها باید آن را که معلم تر است انتخاب کرد. این یک اصل ثابت شده است که هر توانایی ممکن است دانایی لازم برای آموختن آن توانمندی را نداشته باشد. مثلا معلوم نیست که هرکس بتواند به زیبایی قرآن تلاوت کند بتواند به خوبی هم آن را آموزش دهد یا اینکه فردی با حافظه خوبی که داشته توانسته قرآن را حفظ کند و به سرعت هم در مقابل پرسشها محفوظات خود را ارائه میکند معلوم نیست که به همان خوبی هم بتواند امثال خود را تربیت کند. در واقع هیأتها نباید بشوند مثل برخی از مدارسی که وقتی معلم قرآن ندارند معلم ادبیات و عربی و یا سایر معلمان را برای آموزش قرآن به سر کلاس میفرستند.
هیأتها با مراجعه به دفاتر سازمان تبلیغات و یا سایر مراکز و مؤسسات قرآنی میتوانند این نیاز خود را به شکلی مطمئن مرتفع کنند و معلمهایی را بیابند که علاوه بر داشتن صدای خوب، روشهای مختلف تدریس قرآن را هم بلدند و به عنوان مثال میداند که باید کدام سیدی را در اختیار کدام فرد قرار دهد و یا کدام قرائت را میتوان در اختیار عموم قرار داد.
الان برخی از دوستان ما که دورههای تربیت معلم قرآن را نگذراندهاند با ما در ارتباطند و مراحل کار را میپرسند و حتی در بخش محتوا جویای این هستند که مثلا در فلان صفحه قرآن چه نکاتی را میتوان مطرح و کدامیک را برجسته کرد و پس از شنیدن راهنماییها اذعان دارند که از آن مطالب بیاطلاع بودهاند و این نشانگر این است که کسی که میخواهد استاد یک جلسه قرآن باشد باید توانمندیهای لازم را در این خصوص داشته باشد.
نکته دیگر اینکه از طولانی بودن این بخش از هیأت هم باید صرف نظر کنیم یعنی اینگونه نباشد که اگر ما دو ساعت هیأت داریم یک ساعت و نیمش جلسه قرآن باشد؛ با اینکه بنده خودم جلسه دو ساعت و نیمه دارم اما افرادی که در آن جلسات شرکت میکنند صرفا برای قرآن میآیند.
تا اینجا جمعبندی حرفهایمان را میتوانیم در چند عبارت کوتاه داشته باشیم که برای موفقیت آموزش قرآن به هیأتیها باید:
پایداری داشته باشیم
اساتید خوب و توانمند در تدریس قرآن به کار بگیریم
از تشویقات استفاده کنیم
توقع و انتظاراتمان از افراد بالا نباشد
ادامه دارد...
گفتوگو از مهدی خدایی
منبع:فارس