قدرت شفاعت از آنِ این افراد و اعمال است
نقطه امتياز شفيعاني چون پيامبران و فرشتگان نسبت به توبه اين است كه شفاعت آنان در قيامت نيز مؤثر است، در حالي كه توبه، اختصاص به دنيا دارد.
عقیق: از نظر قرآن و روايات اسلامي حق شفاعت درباره گروهها، افراد، مكانها، قرآن و... فراوان به چشم می خورد که به مجموع آن ها به صورت مختصر اشاره ميشود:
1 ـ خداوند تبارك و تعالي: "و آخر من يشفع هو أرحم الرّاحمين"(علم اليقين، ج 2، ص 1325.) و نيز آنچه در كتب روايي اهل سنّت رايج است اين است: "يقول الجبّار بقيت شفاعتي"(صحيح بخاري، ج 4، كتاب توحيد، باب 24، ص 392، ح 7439.) ؛ وعن حمران قال: سمعت ابا جعفر (ع) يقول: ... فيقول: [الرّب] للملائكهٴ : اشفعوا فيشفعون لمن شاء اللّه، ويقول للمؤمنين مثل ذلك، حتّي اذا لم يبق أحدٌ تبلغه الشفاعهٴ قال تبارك و تعالي: أنا أرحم الرّاحمين، اخرجوا برحمتي، فيخرجون كما يخرج الفراش".(بحار، ج 8، ص 362.)
2- رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه اطهار (عليهم السلام). حقتعالي درباره شفاعت پيامبر (ص) ميفرمايد: "و لسوف يعطيك ربّك فترضي"،(سوره ضحي، آيهٴ 5.) "عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً"( سوره اسراء، آيهٴ 79.) پيامبر (ص) نيز فرمود: "ادّخرتُ شفاعتى لأهل الكبائر من اُمّتى".( بحار، ج 8، ص 30.) شفاعت پيامبر (ص) را شفاعت كبرا نامند.
3- قرآن مجيد قرآن: خداوند دربارهٴ شفاعت قرآن كريم چنين ميفرمايد: كسي كه تابع قرآن شود خداوند بدين وسيله راههاي نجات را به او نشان ميدهد؛ "يهدي به الله من اتّبع رضوانه سبل السلام"(سورهٴ مائده، آيهٴ 16.) روايات اهلبيت نيز مبسوطاً شفاعت قرآن را در دنيا و آخرت مطرح ساخته است؛ پيامبر (ص) فرمود: "... فإذا التبست عليكم الفتن كقطع اللّيل المظلم فعليكم بالقرآن، فإنّه شافع مشفّع و ماحل مصدّق"( وسائل، ج 6، ص 169، ابواب قراءة القرآن، باب 3، ح 3).هرگاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن تمسّك جوييد؛ زيرا شفيعي است كه شفاعتش پذيرفته است. گزارش بديها را ميدهد و گفتهٴ او تصديق ميشود.
4 ـ پيامبران الهي (عليهمالسلام). ظاهر بعضي آيات اين است كه انبياي الهي گاه در صدد درخواست مغفرت براي تبهكاران خاص بودهاند و چنين درخواستي امضا شده است. نظير آنچه دربارهٴ حضرت عيسي وارد شده كه به خداي سبحان عرضه داشت: پروردگارا اگر تبهكاران را عذاب كني حق توست؛ چون تو مولايي و آنها عبد تو اند و از حقوق مولا بر عبدِ فراري آن است كه او را تعقيب كند و به مجازات برساند و امّا اگر آنان را بيامرزي تو عزيز حكيمي؛ "إن تعذّبهم فإنّهم عبادك و إن تغفر لهم فإنك أنت العزيز الحكيم﴾(سورهٴ مائده، آيهٴ 118.) و نظير آنچه دربارهٴ ابراهيم خليل آمده كه عرض كرد: پروردگارا هر كس از من پيروي كند بيگمان او از من است و هركه مرا نافرماني كند، به يقين، تو غفور رحيمي: "فمن تبعني فإنّه منّي و من عصاني فإنّك غفور رحيم﴾(سورهٴ ابراهيم، آيهٴ 36.) و آنچه دربارهٴ يعقوب وارد شده كه فرزندانش به وي عرض كردند: ﴿يا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنّا كنّا خاطئين﴾(سورهٴ يوسف، آيهٴ 97.)و او چنين پاسخ داد: ﴿سوف أستغفر لكم ربّي إنّه هو الغفور الرحيم﴾(سورهٴ يوسف، آيهٴ 98﴾. نيز مانند آنچه دربارهٴ خصوص رسول اكرم (ص) آمده كه اگر مؤمنان، پس از گناه، توبه كرده، به سوي تو آيند و تو براي آنان طلب مغفرت كني خواهند فهميد كه خداوند توّاب رحيم است: "و لو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحيماً﴾(سورهٴ نساء، آيهٴ 64.﴾.
5 ـ فرشتگان (عليهمالسلام). كه شفاعتشان چيزي جز استغفار آنان نيست؛ چون استغفار، خود نحوهاي از شفاعت است؛ زيرا با مغفرت الهي همراه است: ﴿و الملائكة يسبّحون بحمد ربّهم و يستغفرون لمن في الأرض ألا إنّ الله هو الغفور الرحيم﴾(سورهٴ شوري، آيهٴ 5.).
6 ـ اطاعت از فرمان خداوند: "فاجعلوا طاعهٴ اللّه ... شفيعاً لدرك طلبتكم"(نهجالبلاغه، خطبهٴ 198، بند 7.) براي رسيدن به خواستههاي مشروع خود، پيروي و اطاعت خداوند را شفيع خود قرار دهيد. استدلال به حديث مزبور از راه اطلاق محتواي آن است. بنابراين كه مطلوب اعم از آنكه در دنيا باشد يا در آخرت و شفاعت جامع هر دو نشئه ميتواند محل بحث را تأمين كند.
7ـ توبه و بازگشت به خدا. مؤثرترين شفيع در دنيا توبه است؛ زيرا نفوذ شفاعتِ شفيعاني چون انبيا و فرشتگان تنها در غير شرك و كفر و نفاق است و فقط شامل موحّدان و مسلمانانِ آلوده به گناه ميشود. قرآن كريم در اين زمينه ميفرمايد: "إنّ الله لا يغفر أن يشرك به و يغفر مادون ذلك لمن يشاء﴾(سورهٴ نساء، آيات 48 و 116.) و نيز ميفرمايد: "استغفـر لهـم أو لا تستغفر لهم إن تستغفر لهم سبعين مرّة فلن يغفر الله لهم﴾(سورهٴ توبه، آيهٴ 80.) و نيز دربارهٴ آنها كه صريحاً ميگفتند: "سواء علينا أوعظت أم لم تكن من الواعظين﴾(سورهٴ شعراء، آيهٴ 136.) ميفرمايد: "سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون﴾(سورهٴ بقره، آيهٴ 6.) و در موردي ديگر آمده است: "ما كان للنبيّ و الذين امنوا أن يستغفروا للمشركين و لو كانوا أولي قربي من بعد ما تبيّن لهم أنّهم أصحاب الجحيم﴾(سورهٴ توبه، آيهٴ 113.) راز بيفايده بودن استغفارِ ديگران براي آنان نيز اين است كه آنها به خدا و رسولش كافر شدند و خداوند كافران و فاسقان را به مقصد نميرساند: "ذلك بأنّهم كفروا بالله و رسوله و الله لا يهدي القوم الفاسقين﴾(سورهٴ توبه، آيهٴ 80.). در حالي كه اگر آنها توبه كنند و دست از شرك و نفاق خود بردارند نجات پيدا ميكنند. از اين رو امير مؤمنان (ع) ميفرمايد: ﴿لا شفيع أنجح من التوبة﴾(نهج البلاغه، حكمت 371.) و قرآن نيز به طور عام ميگويد: "قل يا عبادي الذين أسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إنّ الله يغفر الذنوب جميعاً﴾(سورهٴ زمر، آيهٴ 53.)و نيز ميفرمايد: "و أنيبوا إلي ربّكم و أسلموا له﴾ (سوره زمر، آيهٴ 54.) و از مسلّمات فقه ماست كه "الإسلام يَجُبّ ما قبله"(بحار، ج 81، ص 316؛ مستدرك الوسائل، ج 7، ص 449.) . البته نقطهٴ امتياز شفيعاني چون پيامبران و فرشتگان نسبت به توبه اين است كه شفاعت آنان در قيامت نيز مؤثر است، در حالي كه توبه، اختصاص به دنيا دارد. از اين رو قرآن ميفرمايد: "و لا الذين يموتون و هم كفّار﴾(سورهٴ نساء، آيهٴ 18.)؛ چون توبه عمل است و جايگاه عمل دنياست، نه آخرت: "اليوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل"بحار، ج 74، ص 423.). خلاصه آنكه، در معاد علم هست و شكوفا ميگردد و از حصولي به حضوري تبديل ميشود و... ليكن ايمان، توبه و مانند آن كه عمل اختياري است مقدور كسي نيست.
8 ـ مؤمنان و پارسايان. برخي آيات دلالت دارد كه مؤمنان نيز جزو شفيعانند، آن جا كه خداوند دعا و طلب مغفرت آنان براي يكديگر را نقل ميكند: "و الذين جاؤوا من بعدهم يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخواننا الذين سبقونا بالإيمان و لا تجعل في قلوبنا غلاّ ً للذين امنوا ربّنا إنّك رئوف رحيم﴾(سورهٴ حشر، آيهٴ 10.).
9 ـ شهيدان راه خدا.
10 ـ دانشمندان و دينپژوهان.
11 ـ دانشپژوهان دين و قرآن.
12 ـ خويشاوندان (رحم، حميم).
13ـ همسايگان.
14 ـ امانتداران.
15 ـ روزه.
16 ـ درود بر محمّد و آل او (عليهمالسلام).
17 ـ اطفال سقط شده.
18 ـ كاملان در راستگويي (صدّيقان).
19 ـ پيكارگران با زبان، قلم و شمشير و ...
پی نوشت:
معاد در قرآن، ج2، ص 139
تسنيم، ج4، ص 248
منبع:شبستان