کد خبر : ۴۴۱۴۳
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۲

اسلام رحمانى و رحمانيت اسلامى

محمدتقى فرجى
عقیق:«لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رؤوف رحيم» به تحقيق رسول و فرستاده‌اي به سوي شما آمد كه از خود شماست؛ مشقت و ناراحتي شما بر او گران و سنگين است، او حريص و مشتاق هدايت و خوشبختي شماست و نسبت به مؤمنان، رئوف و رحيم است.

«وَ ما اَرسَلناكَ الا رحمه للعالمين» خداوند پيامبر خويش را به عنوان رحمه للعالمين مبعوث كرد و همانطوري كه رحمانيت خداوند صفت عامه اوست و همه انسان‌ها اعم از مؤمن و كافر را شامل مي‌شود، پيامبر (ص) هم براي همه انسان‌ها درهمه اعصار و عرصه ها، تا پايان جهان رحمت است، نه تنها براي پيروان و مؤمنان، بلكه براى همه اهل عالم رحمت است. پيامبر (ص) براي مردم، رحمت بود.

اسلام او اسلام رحمانى و رحمانيت او رحمانيت اسلامى است. از نشانه‌هاي بارز رحمانيت الهى پيامبر رحمت (ص) اين است كه اولأ رحمتش شامل حال همه و جهان شمول است، ثانيأ او اگر نفرينى را روا مى داشت، بلاي آسماني فرو مي‌ريخت و هيچ موجودى و ذي حياتي، در قيد حيات باقي نمي‌ماند وعالم وجود، على الاطلاق در عذاب اليم الهى هلاك و نابود مي‌گشت! و او كه پيامبر رحمت و خود رحمت اللعالمين است، هرگز چنين نكرد، تا همه موجودات عالم بتوانند به زندگي اين دنيايى خود ادامه دهند و از انواع نعمت‌هاي الهي متنعم و برخوردار شوند.

امام على (ع) در باره پيامبر اسلام (ص) مى فرمايد، او طبيبي بود كه با طب خويش همواره به گردش مي‌پرداخت، مرهم هايش را به خوبي آماده ساخته و ابزار داغ كردن محل زخم‌ها را گداخته تا در آنجا كه مورد نياز است به كار ببرد. براي قلب‌هاي نابينا، گوش‌هاي ناشنوا و زبان‌هاي گنگ، با داروي خود در جستجوي بيماران فراموش شده و جايگاه‌هاي حيرت زده و سرگرداني بود. و فاطمه (س) در توصيف پيامبر خدا (ص) فرموده است، او رسالت خود را ابلاغ و آشكارا انذار نمود و از عذاب خدا بيم داد، از روش مشركان روي برتافت، بر پشت آنان ضربه زد و گلوگاه آنان را گرفت، با حكمت و موعظه حسنه به سوي پروردگارش دعوت كرد، بت‌ها را شكست و سرهاي آنان را به خاك افكند، تا سرانجام جمعيت مشركان منهدم و فراري شده و از صحنه، پشت كرده و گريختند و سرانجام تاريكي شب كنار رفت و سپيده صبح آشكار شد و حق خالص، نمايان گرديد و پرچمدار دين، لب به سخن گشود و عربده‌هاي شيطان به خموشي گراييد.

اسلام پيامبر (ص) اسلام رحمانى و مظهر رحمانيت الهى است، اين اسلام يعنى اسلام رحمانى در برابر اسلام شيطانى، اسلام ناب محمدى (ص) در برابر اسلام آمريكايى، اسلام اصلى، در برابر اسلام بدلى، اسلام علوى، در برابر اسلام اموى و اسلام انقلابى، در برابر اسلام متحجرين مقدس مأب، اسلام روشنفكرى، اسلام تكفيرى، اسلام طالبانى و اسلام امثال گروهك تروريستى و آدم كش داعش.

در دنياي امروز كه فساد و تباهي و ظلم و بيداد گري، بيداد مى كند و آتش جنگ هاى خانمان سوز، از هر سو شعله ور مى شود و چنگال زور داران زر و زور و تزوير، حلقوم مستضعفان جهان را سخت مي‌فشارد و جهل و فساد و جنايت و ظلم و استبداد و تبعيض و ترور، هر بنى بشرى را به تنگ مى آورد، حقيقتأ بركات اسلام رحمانى و رحمانيت اسلامى پيامبر رحمه للعالمين (ص) از هر وقت ديگر لازم‌تر و وجود و وجوب آن، بيش از پيش، اجتناب نا پذير نشان مى دهد. زيرا تنها اسلام پيامبر (ص) است كه مى تواند، دردها و علائم و آلام ناشى از بيمارى‌ها و گرفتارى هاى بشر اين عصر و ساير اعصار را درمان و با ارائه برنامه هاى جامع و كارآمد، متكفل تمشيت و معيشت انسان و جامعه گردد.

و حاكميت صالحان و گستره حوزه نفوذ حكومت اسلامى، مى تواند زمينه ساز حكومت جهانى صالح كل گردد. چنان كه مى فرمايد، «و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون» ما بعد از تورات در زبور داود نوشتيم كه بندگان نيكوكار من وارثان زمين مي‌شوند. سپس فرمود، «وَ ما اَرسَلناكَ الا رحمه للعالمين» ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. تعبير به عالمين و استثناء در جمله منفي و نكره آمدن رحمت، آنچنان مفهوم وسيعي دارد كه تمام موجودات عالم در تمام اعصار و قرون و حتي تمام ملائكه الهي را شامل مي‌شود.

هنگامي كه اين آيه نازل شد پيامبر (ص) از جبرييل پرسيد، «هل اصابك من هذه الرحمه شيئي. قال: نعم، انّي كنتُ اخشي عاقبه الامر فامنت بك» آيا چيزي از اين رحمت عائد تو شد؟ جبرئيل گفت، بله من از پايان كار خويش بيمناك بودم، اما بخاطر شما كه رحمت براي جهانيان هستي از وضع خود مطمئن شدم. «انّما بعثت رحمه» همانا من رحمتي برانگيخته شده ام.

از اين رو، بشر و جوامع بشرى، مرهون پيامبر رحمت (ص) و اسلام رحمانى هستند. چون اسلام و آئين نبوى، با انجام امر به معروف و نهى از منكر و اجراى عدالت اجتماعى، در حقيقت با هرگونه فساد و ظلم و تباهى فردى و گروهي، مقابله مى كند. رحمت و رأفت پيامبر (ص) تجلي رحمت و رأفت خداونداست و هر آنچه كه از رحمت نبوي مى ناميم، اساسأ پرتويي از رحمت او است. احكام، حتي جهاد و حدود و قصاص و ساير كيفر و قوانين جزائي نيز كه اسلام براي جامعه بشري به ارمغان آورده است، از رحمت پروردگار است. از آيات مختلف قرآن به خوبي استفاده مي‌شود كه مسئله نبوت، رحمت و لطف خدا بر بشريت است.

اگر انبيا الهى نبودند، انسان راه دنيا و آخرت خود را گم مي‌كرد، «وَ ما ارسلناكَ الا رحمه للعالمين» و هم او فرمود، «و بالمؤمنين رئوف رحيم» رسولي آمده كه به مؤمنان رئوف و مهربان است. همچنين در قرآن رحمت بر پيامبر (ص) إطلاق مى شود و رحيم بودن، يعني پيامبر (ص) براي همه مردم اعم از كافر و مومن رحمت عامه است و هم براي مومنين رحمت خاصه و اگر رحمانيت خداوند اشاره به لطف عام خدا دارد كه حتي كافر و دشمنان دين را شامل مي‌شود يعني شما چگونه به خدايي كه همه افراد حتي دشمنان و كفار را مشمول لطف و رحمت قرار مي‌دهد، ايمان نمي‌آوريد! ؟ اين نهايت ناداني شماست. پيامبر (ص) هم كه رحمت عامه براي جهانيان معرفي شده است معنايش اين است.

چگونه رسولي كه براي همه جهانيان حتي دشمنان و كفار رحمت است به او ايمان نمي‌آوريد. اين نهايت بي خردي شماست. «وَما كان الله ليعذبهُم وَ أَنتَ فيهم» هيچگاه خداوند آنها را عذاب نمي‌كند مادامي كه تو در ميان آنها هستي. در منابع شيعه و سنى، از امام على (ع) روايت شده كه فرموده است، «كان في الارض امانان من عذاب اهله وَ قَد رَفَعَ اَحَدهما فَدونكم الا خره فتمسكوا به وَ قراء هذه الايه» در روي زمين، دو وسيله امان از عذاب الهي است؛ يكي وجود با بركت رسول خدا كه از دنيا رحلت كردند و ديگري استغفار است كه به آن تمسك بجوييد، سپس اين آيه شريفه را تلاوت فرمودند، «وَما كان الله ليعذبهُم وَ أَنتَ فيهم» يعنى اينكه وجود نازنين پيامبر (ص) مانع از عذاب الهي است.

پيامبر اسلام خود فرموده است، من براي رحمت آمده ام نه لعنت، سپس براي هدايت مردم دعا مي‌كرد. همچنان كه پيامبر رحمت (ص) در فتح مكه وقتي وارد شهر شد، با كفار و مشركين كه از هرگونه اهانت و جسارت و غارت و تجاوز بر پيامبر (ص) و ياران او كوتاهي نكردند و انتظار مجازات داشتند، همه را مو رد عفو و بخشش قرار داد و فرمود، «اليوم يوم المرحمه» امروز روز رحمت و مهرورزي است.

و فرمود، «اذهبوا انتم الطلقا» برويد امروز همه شما آزاد هستيد! پيامبر (ص) حتي در لحظه مرگ خود، دلواپس عذاب امت گناهكار خود در قيامت بود و هنگامي كه ملك الموت براي قبض روح آمد، پيامبر (ص) فرمود، صبر كن برادرم جبرئيل بيايد، بعد از مدتي كه جبرئيل آمد فرمود، چرا دير آمدي؟ جبرئيل عرض كرد يا رسول الله مشغول تزئين بهشت بوديم فرمود، اينها دلم را خوش نمي‌كند، بگو با امت من چه خواهد شد! ؟ جبرئيل رفت و برگشت و عرضه داشت، خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد، آنقدر از امت خود در روز قيامت شفاعت كن تا خودت راضي شوي! امام علي (ع) مى گويد، رسول خدا (ص) فرمود، در روز قيامت در موقف شفاعت مي‌ايستم و آنقدر گنهكاران را شفاعت مي‌كنم كه خداوند مي‌فرمايد، «ارضيت يا محمد» آيا راضي شدي؟ من عرض مي‌كنم رضيتُ رضيتُ راضي شدم راضي شدم.

در روز قيامت همه انبيا و مردم مي‌گويند، وَ انفُسَاه، اما پيامبر (ص) مي‌فرمايد، وا امتم وا امتم! پيامبر (ص) نسبت به مردم با بزرگواري رفتار مي‌كرد و بد رفتاري و بي حرمتي به خود را ناديده مي‌گرفت و از خطاي ديگران براحتي مي‌گذشت. كينه كسي را در دل نگه نمي‌داشت، در صدد انتقام بر نمي‌آمد. روح نيرومندش كه در سطح بالاتر از انفعالات نفساني و عقده‌هاي روحي قرار داشت، عفو و گذشت را بر انتقام ترجيح مي‌داد.

امام على (ع) فرمود، «كان رسول الله اجودالناس كفاً و اكرمهم عشره» رسول خدا از همه بخشنده‌تر و از همه مردم در معاشرت بزرگوارتر بود. «يقبل معذره المعتذر اليه» عذر خواهي كسي را كه ازاو معذرت مي‌طلبيد قبول مي‌فرمود و هرگز بدي را با بدي پاسخ نمي‌گفت، بلكه از بدي‌ها و سيئه مردم، به راحتي در مي‌گذشت. «ولا يجزي السيئه بالسيئه ولكن يعفو و يصفح» در برابر جفا و تندي ديگران با بزرگواري برخورد مي‌كرد. «يصبر للغريب علي الجفوه في منطقه و مساكنه» در مقابل تندي افراد، نه تنها با آنها برخورد نمي‌كرد و مقابله به مثل نمي‌نمود، بلكه دستور مي‌داد كه چيزي به ايشان عطا نمايند.

در جنگ احد، با آن همه وحشي گري و اهانتي كه به جنازه حمزه سيدالشهداء روا داشتند، پيامبر (ص) دست به عمل متقابل، با كشتگان قريش نزد و در فتح مكه، وقتي كه به ابوسفيان و هند و سران قريش دست يافت، در مقام انتقام برنيامد و حتي ابو قتاده أنصاري را كه مي‌خواست زبان به دشنام آنان بگشايد از بد گويي منع كرد. پس از فتح خيبر، جمعي از يهوديان كه تسليم شده و غذاي مسموم براي پيامبر (ص) فرستاده بودند، اما ايشان آنان را به حال خودشان رها كرد.

او حتى زن يهودي كه مى خواست در كام وى زهر بريزد او را نيز عفو كرد. و در مراجعت از غزوه تبوك، جمعي از منافقان در سوء قصدي كه به جان رسول خدا (ص) كردند و خواستند مركب پيامبر (ص) را به پرتگاه سقوط دهند، با اين كه پيامبر (ص) آنان را شناخت با همه اصرار ياران خود، اسم آنان را فاش نساخت و از مجازاتشان صرف نظر فرمود. عبدالله بن اُبي، سر دسته منافقان و كسى بود كه كارشكني و شايعه سازي بر عليه پيامبر (ص) مي‌كرد، اما وقتى ياران پيامبر (ص) از ايشان خواستند كه او را به سزاي اعمالش برسانند، نه تنها از مجازات وى صرف نظر كرد، بلكه در حال بيماري به عيادت او رفت.

به پيامبر (ص) عرض كردند، درباره مشركين نفرين كن فرمود، نه من براي لعنت نيامدم بلكه براي رحمت فرستاده شده ام. گاهي بعضي از ياران عرض مي‌كردند، كه به دشمنان نفرين كنند، اما او نه تنها نفرين نمي‌كرد، بلكه در حق آنها دعا مي‌كرد و مي‌فرمود، خداوندا اين مردم را هدايت فرما. لذا فرمود، «ارحموا من في الارض يرحمكم من في السما» به انسان هاى روى زمين رحم كنيد، تا آنها كه درآسمان هستند، به شما رحم كنند. مروت و مدارا، همواره يكي از شئون رحمه للعالمين است.

و خداوند در قرآن كريم، نرم خويي و مداراي پيامبر (ص) را رحمت الهي قلمداد نمود و با عظمت از آن ياد فرمود، «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظاً غليظ القلب لا نفضوا من حولك» در پرتو رحمت الهي در برابر آنان نرم و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، مردم از اطراف تو پراكنده مي‌شدند. نراقي در معناي رفق فرمود، مدارا، ملايمت و خوش برخوردي با مردم و تحمل ناگواري و آزارهاست.

و به تعبير غزالي، نرم خويي ويژگي پسنديده الهي است كه صفت مقابل آن درشتي و تندي است كه درشتي در اثر خشم، ولي نرم خويي نتيجه اخلاق نيكو و سلامت روح است. واژه كوتاه مدارا بسياري از فضيلت ها، از قبيل انسان دوستي، فرو بردن خشم، دوري ازكينه توزي برد باري و خويشتن داري، پرهيز از جفا و ستم، مقابله به نيكي با آنكه بدي كرد، دوري از خشونت و سخت گيري، آسان گيري بر مردم و جذب ديگران، در درون خود جاي داده است.

لذا خداوند در قرآن با عظمت از آن ياد فرمود و نشانه رحمت خودش قلمداد نمود، «فبما رحمه من الله لنت لهم» در پرتو رحمت الهي نرم ومهربان شدي. امام صادق (ع) از پيامبر نقل كرده است، «امرني ربي بمداراه الناس كما امرني بأداء الفرائض» خداوند به من دستور داد به مدارا كردن با مردم، همانطوري كه به انجام واجبات دستور داد. پيامبر (ص) فرمود، «ثلاث من لم يكن فيه لم يتم له عمل، ورع يحجزه عن معاصي الله و خُلق يواري به الناس و حلم يردّ به جهل الجاهل» سه چيز است اگر در كسي نباشد، كارش به پايان نمي‌رسد؛ ورع و پارسايي كه او را از گناهان باز دارد.

خُلق و خوئي كه بدان با مردم مدارا كند، بردباري و حلمي كه بدان جهل و جاهل را دفع كند. همچنين رسول خدا (ص) هنگام سفر تبليغي به يمن، سفارش فرمود، «عليك بالرفق والعفو» با مردم مدارا كن و بدي‌هاي آنان را ببخش! نرمش و مداراي پيامبر (ص) در پيشرفت اسلام نقش بسزائي داشته است، همچنانكه برخورد كريمانه او در فتح مكه، در برخورد با كساني كه سال‌ها با او دشمني كرده بودند، در آن روز توفاني در دلها ايجاد كرد كه به فرموده قرآن، «يدخلون في دين الله افواجا» مردم فوج فوج مسلمان شدند.

نام احمد نام جمله انبياست
چونكه صد آمد نود هم پيش ماست
مصطفي را وعده كرد الطاف ِحق
گر بميري تو نميرد اين سبق
ما كتاب و معجزت را حافظيم
بيش و كم كن را ز قران دافعيم
تا قيامت باقيش داريم ما
تو مترس از نسخ دين اي مصطفا
اي رسول ما تو جادو نيستي
صادقي هم خرقهٔ موسيستي
هست قرآن مر تورا همچون عصا
كفر را در ميكشد چون اژدها
مرحبا يا مجتبي يا مرتضي
ان تغب جاء القضا ضاق الفضا


منبع:حج

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین