۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۴ : ۰۵
يكى از نشانههاى شهادت امام توسط دربار عباسى، تحركها و تلاشهاى فوق العادهاى بود كه معتمد عباسى در روزهاى مسموميت و شهادت امام، براى عادى جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد.
«ابن صباغ مالكى»، يكى از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبيد الله بن خاقان» ، يكى از درباريان عباسى (كه از احترام او نسبتبه امام ياد كرديم) مىنويسد:
«...هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن على عسكرى-عليه السلام-معتمد، خليفه عباسى حال مخصوصى پيدا كرد كه ما از آنشگفت زده شديم و فكر نمىكرديم چنين حالى در او (كه خليفه وقتبود و قدرت را در دست داشت) ديده شود. وقتى «ابو محمد» (امام عسكرى) رنجور شد، پنج نفر از اطرافيان خاص خليفه كه همه از فقيهان دربارى بودند، به خانه او گسيل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هر چه روى مىدهد به او گزارش كنند، نيز عدهاى را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنين به «قاضى بن بختيار» فرمان داد ده نفر از معتمدين را انتخاب كند و به خانه ابو محمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زير نظر بگيرند. دو يا سه روز بعد به خليفه خبر دادند حال ابو محمد سختتر شده و بعيد استبهتر شود. خليفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پيوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزى رحلت فرمود. وقتى خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامراء به حركت در آمد و سراپا فرياد و ناله گرديد و بازارها تعطيل و مغازهها بسته شد. بنى هاشم، ديوانيان، امراى لشكر، قاضيان شهر، شعرا، شهود و گواهان و ساير مردم براى شركت در مراسم تشييع حركت كردند، سامراء در آن روز يادآور صحنه قيامتبود!
و روز هشتم ربیع الاوّل سال 260 هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسكرىعلیه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطیل شدند و مردم شتابان و گریان به سوى خانه امام رفتند. مورخان این روز غمبار را به روز قیامت تشبیه كردهاند، چرا؟ چونتودههاى محرومى كه مهر و محبت خود را نسبت به امام، از ترسسركوب نظام همیشه در خود نهان مىداشتند، آنروز عنان عواطفخروشان خویش را از كف دادند. آه كه اهل بیت نبوّت در راه تحكیم شالودههاى دین و نشر ارزشهاىتوحید چه رنجها كه متحمّل نشدند. چه خونها كه از آنان نریختند و چه حرمتها كه ندریدند و حقوقوقرابت آنان را به رسول خدا رعایت نكردند.
براستى محنت اولیاى خدا در طول اعصار چه بى شمار بوده و پایگاهوپاداش آنان در پیشگاه پروردگار چه بزرگ است! این امام بزرگوارى كه اینك از دنیاى آنان رخت بر مىبندد در حالى كههنوز از عمر مباركش 28 سال نگذشته، با انواع محنتها دست و پنجه نرمكرد، از عهد متوكّل ستمكار و فرو مایه كه دشمنى علیه اهل بیت رسالت را سر لوحه كار خویش قرار داد و مزار ابى عبد اللَّه الحسینعلیه السلام را ویرانكرد تا دوران مستعین كه به خاطر كینه ورزیدن به خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله آنحضرت را نزد یكى از سر سخت ترین مردانش زندانى كرد. ( این مرد اوتاش نام داشت كه بعداً پس از دیدن پارهاى از كرامتهاى امام، به امامتآن حضرت ایمان آورد.)
همین خلیفه، در دوران خویش نزدیك بود امامرا بكشد امّا خداوند او را فرصت نداد و وى از خلافت بر كنار شد. همچنین معتز در روزگار خویش مىكوشید امام را دربند كند لیكن آنحضرت به درگاه خداوند تضرّع كرد تا انكه معتز نیز از دنیا رفت. حتّى در روزگار مهتدى امام از آزار وى در امان نبود، او مىكوشیدامام را در تنگنا قرار دهد تا آنجا كه زندانىاش كرد و قصد كشتنش رانمود. لیكن امام به یكى از اصحابش به نام ابو هاشم اطلاع داد كه: "ابو هاشم! این ستمگر، قصد كرده مرا امشب بكشد، امّا خداوندعمر او را كوتاه گرداند. مرا فرزندى نیست و خداوند بزودى مرا فرزندىعطا خواهد فرمود".4 بالاخره آنكه آن حضرت در دوره معتمد همواره تحت آزار و اذیتقرار داشت تا آنكه به دست وى به زندان افتاد.
آرى امام عسكرىعلیه السلام بیشتر مدّت رهبرى خویش را در دشوارىوسختى گذارند و اكنون زمان وفات آن حضرت رسیده است: آیا امام بهمرگ طبیعى وفات یافت؟ یا آنكه توسط زهر به شهادت رسید؟ زهر یكى از مشهورترین ابزارهاى ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دینى محبوبی مثل امام آنها را وامىداشته كه با اتخاذ این روش ایشان را تصفیه كنند. دلیل دیگر ما بر اتخاذ این شیوه از سوى خلیفه، طرز بر خورد آنان باامام به هنگام بیمارىاش مىباشد. خلیفه به پنج تن از افراد مورد و ثوقخویش گفته بود كه در طول مدّت بیمارى حضرت، همواره با او باشند. وى همچنین عدّهاى پزشك به خاطر آن حضرت طلبیده بود تا وى را شبانه روز همراه باشند.5
علّت این امر چه بود؟ دو علّت مىتوان براى چنین رفتار شگفت آورىپیدا كرد: نخست: برائت جستن از مسئولیت ترور امام در برابر تودهها برحسب ضرب المثلى كه در میان سیاستمداران معروف است: او را بكشوزیر جنازهاش گریه كن. دوم: همه مردم و بویژه زمامداران مىدانستند كه ائمه اهل بیتعلیهم السلامهمواره از احترام بسیار تودههاى مردم بر خوردارند و شیعه بر این باوراست كه امامت در میان آنان یكى پس از دیگرى منتقل مىشود.
پس از وفات و غسل و تكفین آن حضرت، ابو عیسى بن متوكّل ازجانب حكومت و به نیابت از خلیفه بر آن حضرت نماز گزارد و پس ازفراغت از نماز، صورت امام را نمایان ساخت و آن را بویژه به هاشمیهاوعلویها و مسئولان بلند مرتبه و قاضیان و پزشكان نشان داد و گفت: اینحسن پسر على پسر محمّد پسر رضاست كه به مرگ طبیعى، در بسترخویش مرده است و به هنگام رحلتش فلانى و فلانى از خادمان ومحرمانامیر المؤمنین و فلانى و فلانى از قاضیان وفلانى از پزشكان بر بالین اوحضور داشتهاند آنگاه چهره مبارك آن حضرت را پوشاند.6 این اقدامات براى این بود كه مبادا پاى حكومت در قتل امام به میانآید، و همین امر نشانگر آن است كه حكومت از جانب مردم متّهم بهكشتن امام بوده است.بدینسان امام عسكرىعلیه السلام رحلت كرد و از پس خویش راهى درخشانبر جاى نهاد تا نسلها از روشنى آن هدایت گردند.
آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، در كنار مزارپدر بزرگوارش، به خاك سپردند كه تا امروز نیز زیارتگاه مسلماناناست. درود خدا بر او باد روزى كه زاده شد و روزى كه به شهادت رسیدوروزى كه زنده بر انگیخته خواهد شد. و درود خدا بر هواخواهان و پیروان او تا روز رستاخیز.
پی نوشت ها:
کدخبرنگار:212006