کد خبر : ۴۳۹۳۸
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۱
به مناسبت رحلت جانگداز حضرت ختمی مرتبت(ص)؛

روش رسول‌خدا(ص) با همنشینان چگونه بود

حضرت رسول(ص) اوقات خویش در منزل را سه قسمت مى‏ کرد: قسمتى براى عبادت خداوند، قسمتى براى خانواده و قسمتى ‏براى خود اما قسمت خودش را باز میان خود و مردم قسمت مى ‏کرد.
عقیق:امام حسین(ع) فرمود: از پدرم از وضع و چگونگی رفتار رسول الله(ص) در داخل منزل پرسیدم، فرمود: به منزل رفتنش به اختیار خود بود و چون به منزل مى ‏رفت اوقات خویش را سه قسمت مى ‏کرد: قسمتى براى عبادت خداوند، قسمتى براى خانواده و قسمتى ‏براى خود. اما قسمت خودش را باز میان خود و مردم قسمت مى ‏کرد و پس از فراغت از کارِ خواص به کارهاى عموم مى‏ پرداخت و چیزى از آن وقت را براى‏ خود باقى نمى ‏نهاد و از جمله روش آن حضرت در رابطه با امت این بود که اهل ‏فضل را به عنایت خود ویژه مى ‏داشت و هر کس را به مقدار فضیلتى که در دین‏ داشت احترام مى ‏کرد. برخى یک حاجت، برخى دو حاجت و برخى چندین حاجت ‏داشتند و حضرت به رسیدگى آنها مى ‏پرداخت و آنان را سر گرم اصلاح کار خودشان ‏و مردم مى ‏کرد، از کار و بارشان مى ‏پرسید و آنچه را لازم بود به آنان خبر مى ‏داد و مى ‏فرمود: «باید حاضران به غایبان برسانند و حاجت کسانى را که به من دسترسى ‏ندارند به من برسانید، زیرا هر که حاجت کسانى را که دسترسى به سلطان ندارند به ‏گوش سلطان برساند خداوند قدم هاى او را در روز قیامت ثابت و استوار سازد.» در مجلس آن حضرت جز این گونه مطالب گفته نمى ‏شد و از کسى غیر آن را نمى ‏پذیرفت. آنان براى درک فیض و طلب علم خدمت حضرتش شرفیاب مى ‏شدند و بى‏‌آنکه چیزى فراگیرند پراکنده نمى‏‌شدند و چون از آن مجلس بازمى‏ گشتند خود رهنمایانى بودند.

حضرت در روایتی می فرمایند: از پدرم امیرمؤمنان(ع) از رفتار رسول خدا(ص) در خارج از منزل پرسیدم، فرمود: رسول خدا(ص) زبان خود را از سخنان غیر لازم ‏باز مى ‏داشت. با مردم انس مى‏ گرفت و آنان را از خود رمیده نمى ‏ساخت. بزرگ هر قومى را گرامى مى ‏داشت و او را بر آنان مى ‏گماشت. از یاران خود سراغ مى‏‌گرفت و از مردم از آنچه در میان آنان ‏مى‏‌گذشت پرسش مى‏ نمود. هر کار نیکى را تحسین و تقویت مى‏ کرد و هر کار زشتى‏ را تقبیح مى ‏کرد و خوار مى‏ شمرد. در کارها میانه‌رو بود و افراط و تفریط نداشت. از مردم غافل نمى ‏شد مبادا آنان غفلت ورزند و به انحراف گرایند. درباره حق نه ‏کوتاهى داشت و نه از آن تجاوز مى‏ کرد. اطرافیان آن حضرت نیکان مردم بودند و برترین آنان در نظر او کسانى بودند که نسبت به مسلمانان خیرخواه و دلسوزتر بودند و بزرگ ترین آنان کسانى بودند که با برادران دینى خود بهتر همدردى و همکارى داشته باشند.

امام حسین(ع) فرمود: از پدرم از وضع مجلس پیامبر(ص) پرسیدم، فرمود: آن ‏حضرت در هیچ مجلسى نمى ‏نشست و بر نمى ‏خاست مگر به یاد خدا. در مجالس ‏جاى مخصوصى براى خود انتخاب نمى‏ کرد و از این کار نیز نهى مى ‏نمود. هر گاه به ‏گروهى مى‏ پیوست هر جا که خالى بود مى ‏نشست و دیگران را نیز دستور مى ‏داد که ‏چنین کنند. حق هر یک از اهل مجلس را ادا مى‏ کرد و کسى از آنان نمى ‏پنداشت که ‏دیگرى نزد آن حضرت از او گرامى ‏تر است. با هر کس مى‏ نشست به قدرى صبر مى ‏کرد تا خود آن شخص برخیزد و برود. هر کس از او حاجتى مى‏ خواست ‏باز نمى ‏گشت مگر آنکه یا به حاجت خود رسیده بود یا به بیان خوشى از آن حضرت‏ دلخوش گشته بود. خوى نیکش شامل همه بود به حدى که مردم او را پدرى مهربان ‏مى ‏دانستند و همه در حق، نزد او برابر بودند. مجلس او مجلس حلم و حیا و صداقت ‏و امانت بود. در آن آوازها بلند نمى‏ شد و عرض و آبروى کسى نمى ‏ریخت و اگر از کسى لغزشى سر مى ‏زد جاى دیگر بازگو نمى‏ شد. اهل مجلس با یکدگر عادلانه رفتار مى ‏کردند و بر اساس تقوا با هم رفاقت و دوستى مى‏ نمودند. با یکدگر فروتن بودند، مهتران را احترام مى‏ کردند و با کهتران مهربان بودند و نیازمندان را بر خود مقدم‏ مى ‏داشتند و از غریبان نگهدارى مى‏ کردند.

حضرت می فرمایند گفتم: روش رسول خدا(ص) با همنشینان چگونه بود؟ فرمود: همیشه خوشرو و خوش ‏خلق و نرم‌خو بود. خشن و درشت‏خو و پرخنده و سبک‌سر و بدزبان و عیب‌جو و چاپلوس نبود. از آنچه به آن میل و رغبت نداشت غفلت مى ‏ورزید. طورى‏ بود که آرزومندان از او مأیوس و نومید نمى ‏شدند. خود را از سه چیز به سختى دور مى ‏داشت: «جدال و کشمکش، پر حرفى و ذکر مطالب بى ‏فایده». نسبت به مردم نیز از سه چیز پرهیز داشت: «کسى را نکوهش و سرزنش نمى ‏کرد. لغزشهاى کسى را جستجو نمى ‏نمود و عیب کسى را پى نمى ‏گرفت». سخن نمى‏ گفت مگر در جایى که امید ثواب در آن مى‏ داشت. هنگام سخن ‏گفتن چنان اهل مجلس را جذب مى‏‌کرد که همه سر به زیر افکنده، گویى پرنده بر سرشان نشسته، آرام و بى‏ حرکت مى‏ ماندند و چون ساکت مى ‏شد آنان سخن ‏می ‏گفتند و نزد آن حضرت بر سر سخنى نزاع نمى‏ کردند. هر که سخن مى ‏گفت همه ‏ساکت به سخنانش گوش مى‏‌دادند تا سخنش پایان یابد و در محضر حضرتش به‏ نوبت سخن مى‏ گفتند. از چیزى که اهل مجلس مى‏ خندیدند، مى ‏خندید و از آنچه ‏آنان تعجب مى ‏کردند تعجب مى‏ کرد. بر بى ‏ادبى غریبان در خواسته‏ ها و گفتارشان ‏صبر مى ‏کرد تا جایى که اصحاب در صدد جلب اشخاص مزاحم برمى‏ آمدند. مى‏ فرمود: چون حاجت‌مندى را دیدید او را کمک کنید. مدح و ثناى کسى را نمى ‏پذیرفت مگر از کسى که بخواهد تشکر نماید. سخن کسى را نمى ‏برید مگر آنکه ‏از حد مى ‏گذشت که در آن صورت با نهى او یا برخاستن، سخن او را قطع مى‏ کرد.

امام حسین(ع) فرمود: سپس از سکوت رسول خدا(ص) پرسیدم، پدرم فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار پایه استوار بود: حلم، حذر، تقدیر و تفکر. سکوتش در تقدیر و اندازه‏ گیرى در این بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه ‏یکسان گوش دهد و سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهاى فناپذیر و فناناپذیر اندیشه مى‏ کرد و سکوتش در حلم آن بود که حلم و صبر را با هم داشت، به طورى ‏که چیزى او را به خشم نمى ‏آورد و از کوره به در نمى ‏برد و سکوتش در حذر در چهار مورد بود: به کارهاى نیک مى ‏پرداخت تا دیگران نیز از او پیروى کنند. کارهاى زشت را ترک مى ‏کرد تا دیگران نیز از آن بپرهیزند. کوشش خود را به کار مى‏ برد تا براى اصلاح امت خود نظرى درست ارائه دهد و به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود اقدام مى ‏نمود.

پی نوشت:
کتاب سنن النبی، علامه طباطبایی
منبع:مهر

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین