عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۲۸۱۸
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۶
گفت وگوی تفصیلی با شیخ میثم علی پناه -بخش اول
حجت‌الاسلام علی پناه واعظ هیئات مذهبی، گفت: در وادی محبت اهل بیت(ع) مردم بر دو قسم هستند، گروه اول احساسی که با آمدن محرم مشکی پوش می‌شوند و دسته دوم کسانی هستند که محبتشان ریشه در شناخت و معرفتشان به اهل‌بیت علیهم‌السلام دارد.
عقیق:حجت الاسلام شیخ میثم علی پناه متولد سال 1361 است و به گفته خودش 17 سال است که در کسوت طلبگی به امر شریف تبلیغ مشغول است. او در مدرسه حاج آقا مجتهدی 5 سال درس خوانده و چند سالی هم در حوزه علمیه چیذر بوده است. می‌گوید: شب 13 رجب سال 1380 به دست آیت الله سید اصغر هاشمی معمم شدم و  تا حالا هم به نوکری اهل بیت(ع) مشغول بودم و این توفیقی است که فعلاً «همه عمر برنداشتم سر از این خمار مستی». شیخ میثم علی‌پناه همه مجالس امام حسین(ع) را حوزه کاری خود می‌داند و در شمال و جنوب و شرق و غرب پایتخت برای سخنرانی در مجالس مذهبی و هیئات حضور دارد.

برای گفت‌وگو با او در آخرین روزهای تابستان امسال مهمان منزلش بودیم. در این گفت‌وگو به کارکرد مذهبی و فرهنگی هیئت‌ها و ظرفیت‌های نهفته در دل آن‌ها، مباحث موجود در هیئات مذهبی، جایگاه واعظ و سخنران در مجالس روضه و استفاده‌ای که کارشناسان دینی از منبر و هیئت به عنوان رسانه انحصاری شیعه دارند و... پرداختیم.

مشروح گفت‌وگو با حجت‌الاسلام علی پناه را در ادامه بخوانید:

در ابتدا بحث را از همین جایگاه و شأن مجلس امام حسین(علیه السلام) شروع کنیم.

علی‌پناه: شأن مجلس امام حسین علیه‌السلام آنقدر بالا است که در روایت آمده مجلس ایشان محل مطاف ملائکه یعنی محل هبوط و نزول ملائکه الهی است و آنها برای حضور در مجلس امام حسین علیه‌السلام سراسیمه از عرش به فرش می آیند تا از حضور در آنجا کسب نور و فیض بکنند. در روایات متعددی آمده به این دلیل که وجود نازنین سید الشهدا علیه‌السلام احیا کننده تمام عبادات است پس فضیلت حضور در مجلس سیدالشهداعلیه‌السلام نیز از بالاترین عبادات محسوب می شود و به عبارت دیگر توجه به قضیه کربلا و مکتب عاشورا موجب می شود تمام عبادات و وسائل مربوط به دین خدا دوباره احیا و در اذهان تداعی بشود. گفته شده یکی از بزرگان قبل از اینکه تکبیره الاحرام نمازش را بگوید خود را مقید به گفتن «السلام علیک یا ابا عبدالله» کرده بود، وقتی به ایشان گفتند که قبل از تکبیره الاحرام خواندن یک دعا مستحب است اما در هیچ رساله ای گفته نشده است که سلام گفتن به امام حسین علیه‌السلام مستحب است، شما که مجتهد هستید چه طور خودتان را مقید به گفتن این جمله کرده اید؟ ایشان هم جواب دقیق و زیبایی گفتند و بیان کردند، اگر سیدالشهداعلیه‌السلام، کربلا و مکتب احیا کننده عاشورا نبود از نماز، روزه و دین هم خبری نبود. وجود نازنین سیدالشهداء احیا کننده دین است و عظمت اباعبدالله هم به همین دلیل است.



یک نویسنده لبنانی می گوید «الاسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء» یعنی حدوث و پایه گذاری دین به دست پیغمبر بوده است اما یقینا بقای دین و ادامه این راه به واسطه نهضت عاشورا و کربلای سیدالشهدا است و به همین دلیل است که داستان اقامه عزای امام حسین علیه‌السلام با دیگر ذوات مقدسه متفاوت است. جایگاه امام حسین علیه‌السلام هم جایگاهی ویژه است و به همین دلیل در زیارت عاشورا خطاب به ایشان «الوتر الموتور»گفته شده است و این یعنی امام حسین علیه‌السلام "یکی یکدانه خداوند" و تافته جدا بافته نظام خلقت است. اگر امام حسین علیه‌السلام قیام و ایثارش نبود امروز از دین هم خبری نبود. همان اندازه که امام حسین علیه‌السلام با عظمت است و حق بزرگی برگردن دین و دینداران دارد و همان اندازه که قیامش موجب دوام مکتب شده است به همان اندازه نیز مجالس ایشان با عظمت است و شرکت در این مجالس به علت اینکه در ذهن مردم تداعی کننده، احیاگری امام حسین (ع) و پر رنگ شدن دین است فضیلت بالایی دارد.

گریه بر امام حسین (ع) نیز فضیلت بالایی دارد، زیرا اگر این اشک ریخته نشود و این هیجان به غلیان در نیاید بعد از مدتی داستان کربلا فراموش می شود و اگر کربلا فراموش شود راه نفوذ شیطان باز می شود، پس تا زمانی که این مکتب و این نام زنده است و تا زمانی که بیرق و خیمه عزاداری امام حسین (ع) برپا و برافراشته است کسی نمی تواند دین خدا را از چنگ مردم در بیاورد و کسی نمی تواند شعائر الهی را از ذهن مردم پاک کند، به همین دلیل حضور در مجالس امام حسین (ع) عظمت زیادی دارد. امام خمینی (ره)  فرمودند«ما هرچه داریم از محرم و صفر داریم». یعنی اگر محرم و صفر، مکتب عاشورا و این احیاگری نباشد دشمنان می‌توانند گوهرهای پاک ما را از چنگمان در آورند. واقعیت این است که نقطه مشترکی که همه مردم  با همه اختلاف نظرها و سلایق مختلف بر آن اتکا دارند همان امام حسین (ع) و عاشورا است. بنابراین تا زمانی که عشق و علاقه به امام حسین (ع) باشد همه خطرات رفع می‌شود، برای مثال در جنگ هشت ساله ما، عشق به امام حسین (ع) موجب ظفرمندی ما شد وگرنه الان گروه های متعدد جهادی هستند که سال‌هاست می جنگند اما هنوز نتوانستند کاری را از پیش ببرند؛ بنابراین آنچه موجب شد رزمندگان در برابر یورش چندین کشور قدرتمند مقاومت کنند و موفق بشوند همان عشق و علاقه به امام حسین (ع) و اعتقاد به مکتب عاشورا بود.

ظرفیت دستیابی به اهداف امام حسین (ع) در اجتماع  با وجود انواع بحران‌ها که از آن به عنوان تهاجم اخلاقی یاد شده است، چیست؟

علی‌پناه: تا به امروز ما به واسطه امام حسین (ع) و همچنین توسلات و عشق ورزیدن به آقا توانسته ایم تعداد زیادی از بحران ها را پشت سر بگذاریم. بنابراین از بعد معنوی می‌توان گفت که به احترام سید الشهدا و اقامه مجلس عزا و گریه بر مصیبت ایشان خیلی از بلایا از ما دفع شده است که آن را ما نمی‌دانیم و باید یک صاحب نظری بیاید و بگوید که به احترام آقا تاکنون چه اتفاقاتی افتاده است، اما در بعد اجتماعی باید بگویم کسی که وارد مجلس روضه سیدالشهدا علیه‌السلام شود و اهلیت حضور در این مجالس را پیدا کند مثالش مثل کسی می شود که لباس سفیدی را می پوشد و آنگاه دیگر نمی رود در زمین خاکی بنشیند و یا سراغ فضاهای آلوده نمی رود. کسی که وارد مجلس روضه سیدالشهداء علیه‌السلام می شود گرچه شاید خیلی وقت ها به واسطه فضاهای آلوده به سمت گناه هم برود اما آن عشق سیدالشهداء علیه‌السلام که در دلش ریشه کرده است جنبه بازدارندگی دارد.

وجود نازنین امام حسین (ع) یک مکتب و فکر است پس وقتی کسی این حقیقت را باور کرد دیگر نمی تواند بین این فکر و افکار دیگرش جمع کند و این مطلب موجب می شود افرادی که اهلیت حضور در مجالس آقا را پیدا می‌کنند سراغ خیلی از انحرافات نروند. در جامعه ما نیز عشق به امام حسین(ع) باعث شده است که جوان های ما واکسینه بشوند. البته نمی خواهم بگویم همه چیز خوب است اما توجه به سید الشهداء علیه‌السلام و حضور در مجلس ایشان موجب شده است که خیلی از افراد عمر خود را در راه گناه صرف نکند. برای مثال در تهران می بینیم جوانانی که به هیئت ها می آیند حداقل برای دقائقی که در مجلس امام حسین علیه‌السلام هستند دیگر به گناه فکر نمی‌کنند و حتی بعد از آن نیز آثار حضور در این جلسات تا چند وقت در جوان ها باقی می‌ماند و این آثار مقطعی هم نیست.

حضرت امام صادق (ع) فرمودند:وقتی در مجلس ما حضور پیدا کردید، هیجانات شما غلیان پیدا کرد و اشکتان سرازیر شد، خدا گناهان شما را می بخشد، البته معنایش این نیست که خدا مفتی گناهان شما را می بخشد بلکه یعنی وقتی در این مجالس شرکت می‌کنید خود به خود رنگ و بوی ما را می‌گیرید و زمانی هم که رنگ و بوی ما را گرفتید دیگر به سمت گناه نمی‌روید و اگر هم در گذشته اشتباهی مرتکب شده اید، آن را جبران خواهید کرد.

 از دید شما به عنوان کسی که سال‌ها در میان جوان‌ها بودید با توجه به بحثی که اخیرا از طرف برخی افراد مطرح شد مبنی بر اینکه مجالسی که برای امام حسین (ع) برگزار می‌شود باید کارکرد فرهنگی داشته است، بفرمایید که عزاداری امام حسین (ع)  تا کنون چه کارکردها و بازخوردهای فرهنگی در میان مردم داشته است؟

علی‌پناه: امام خمینی (ره) فرمودند ما ملت گریه سیاسی هستیم، شما اگر از بعد سیاسی بخواهید بازخوردهای اقامه عزای امام حسین علیه‌السلام را ببینید باید به جنگ یا به عبور از تحریم ها نگاه بکنید، حضرت امام (ره) فرمودند اگر بخواهید ما را تحریم و تهدید بکنید، ما برای برون رفت از این تحریم هایی که شما برایمان درست می کنید راه حل داریم به همین علت اگر بخواهید ما را تحریم اقتصادی بکنید ما فرزند رمضان هستیم و اگر بخواهید ما را تهدید نظامی بکنید ما فرزند عاشوراییم. بنابراین اعتقاد به مکتب عاشورا و این عقیده روشن موجب شده است که ما در خیلی از جاها از لحاظ سیاسی پیشرفت بکنیم. برای مثال مردم ما در زمان جنگ با تأسی به سیدالشهداء علیه‌السلام خیلی از مشکلات را تحمل کردند، اگر غیر از این بود تحمل نمی‌کردند و یا فرزندانشان را به دست خودشان به سمت خطر نمی‌فرستادند و آنهایی هم که بدون هیچ حقوق و پاداشی به جبهه های نبرد می‌رفتند با عشق به امام حسین علیه‌السلام به آنجا می‌رفتند.

در بعد اجتماعی و زندگی معنوی مردم هم در روایات آمده است که گریه بر مصیبت امام حسین علیه‌السلام صرفا یک گریه احساسی نیست، وقتی احساسات انسان تحریک بشود انسان پذیرش بیشتری پیدا می‌کند، بنابراین وقتی این پذیرش به وجود آمد و برای امام حسین علیه‌السلام گریه کردید و احساساتتان به غلیان آمد و حالت‌های عاطفی درونی به جوشش افتاد می‌توانید تبعیت کنید و بگویید حرف، حرف تو است. گریه برای امام حسین علیه‌السلام موجب می‌شود تا خیلی از مردمی که برلبه پرتگاه خطر حرکت می‌کنند به عشق و یاد امام حسین علیه‌السلام از خطرات دور بشوند. آثار سیاسی، آثار اجتماعی و سایر آثاری که بر گریه بر مصیبت امام حسین علیه‌السلام مترتب است غیر قابل انکار است. روزگاری در یک سری از روزنامه ها به صورت زنجیره ای نوشتند که امام حسین علیه‌السلام خشونت طلب بوده است. من فکر می‌کنم این حرف ادامه‌ای از آن همان جریان فکری است و چون جرات نکردند آن‌گونه حرف بزنند اینطوری گفتند و گرنه مگر می‌شود آثار گریه بر مصائب امام حسین علیه‌السلام را انکار کرد.

گذشته از آثاری که در روایات آماده است کم نیستند آثاری که در اجتماع خودمان آن را مشاهده می‌کنیم و نمی شود چشم خود را برروی آنها ببندیم. شخصی که این حرف را زده است یا مغرض بوده است یا در استخدام کلماتش اشتباه کرده و منظورش را به خوبی نتوانسته است بیان کند.

 البته این بحث مطرح شده است که مثلا در هیئت‌ها پول خرج می‌شود اما نتیجه ای که باید به لحاظ فرهنگی نداشته است.

علی‌پناه: به هرحال همیشه این مراسم ها با خرج هایی همراه بوده است و ما هم نمی‌خواهیم بگوییم که همیشه این پول ها در محل خودش خرج شده است، خیلی وقت ها تعدادی از این هیئت ها آنقدر که به شام عزاداری اهمیت می‌دهند به فکر و اندیشه مردم اهمیت نمی‌دهند. اما کلیت مسئله یعنی پول خرج کردن برای امام حسین  ریشه روایی دارد، برای مثال در یک روایت معتبر و مفصل حضرت امام صادق علیه‌السلام فرمودند که خداوند با حضرت موسی گفت‌وگویی می‌کند که در آن بحث به کربلا و امام حسین علیه‌السلام میرسد و حق تعالی می‌فرمایند: به عزتم قسم اگر کسی درهمی برای مصیبت امام حسین علیه‌السلام خرج بکند من اجازه نمی‌دهم که تا پایان عمر وی روی فقر را ببیند. از همین رو خداوند خودشان فرموده اند که پول خرج کنید تا این مکتب زنده بماند.



در روز عاشورا شخصی به علامه امینی گفت برای چه این همه سر و صدا می‌کنید، پول خرج می‌کنید و البته الان هم خیلی‌ها مخالف سرو صدای این مراسم ها هستند در حالی که اگر یک مراسم گناه برپا شود اگر تا پاسی از شب بزنند و بکوبند و آسایش مردم را مختل کنند هم شاید یک نفر به آن‌ها اعتراض نکند. علامه جواب دقیقی به ایشان داد که تمام حرف هایی را که من به آن اشاره کردم را نیز در این یک جمله می توان یافت، ایشان گفتند که ما اگر غدیر را هم به اندازه عاشورا شلوغ می‌کردیم آنوقت شما نمی‌توانستید حقایقی را انکار بکنید که اصلا قابل انکار نیست. تعظیم شعائر الهی که در قرآن به آن اشاره شده و آمده است « و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» برای چیست و اصلا ما چرا باید تعظیم شعائر کنیم، چرا باید پول خرج کرده و تکیه ببندیم، ما به امام حسین علیه‌السلام معتقدیم و روز عاشورا گریه می‌کنیم اما چه لزومی دارد که تکیه ببندیم و دهه محرم را برگزار کنیم، این تعظیم شعائر، این مجالس و شلوغ کردن ها موجب می‌شود که فرهنگ عاشورا زنده بماند، اگر این فرهنگ زنده بماند دیگر جوان‌های ما را نمی‌توانند جایی ببرند،  همیشه یک نور امید در دل مردم زنده است و خط مشی روشنی در زندگی مردم وجود دارد که مردم به آن تأسی بکنند. پس هرچه قدر هم خرج شود بی جا نبوده اگر چه باید از اصراف جلوگیری کرد. بنابراین برگزاری این مجالس ضروری است مگر اینکه کسی معتقد به دولت سکولار باشد و اگر بخواهیم از این زاویه نگاه کنیم آن حرف درست است اما اگر نگاهش نگاه حکومتی برپایه دین و مذهب اثنی عشری باشد یقینا یکی از راه‌های برقراری حکومت شیعی و دوام آن زنده نگاه داشتن فرهنگ عاشورا است.

البته بخش عظیمی از این هزینه‌ها مردمی است و گفته شده است که حدود 70 درصد از موقوفات در کشور با نیت عزاداری است.

علی‌پناه: بله، اصلا داستان امام حسین علیه‌السلام از ابتدا نیز دولتی نبوده بلکه جوشیده از دل مردم و جامعه بوده است، و این مسئله هم مختص امروز نیست بلکه همیشه اینگونه بوده است. اصلا اگر نگاه کنیم تعدادی از دولتمردان نیز خودشان فارغ از مسئولیت و بودجه‌هایی که در اختیار دارند در منزلشان روضه‌های شخصی دارند. از آنجا که امام حسین علیه‌السلام با دلهای مردم کار دارد بنابراین فرهنگ عاشورا یک امر فرادولتی است و بحثی است که ریشه در عمق باورهای درونی مردم دارد به همین دلیل مردم هم خودشان با جان و دل به میدان می آیند.

دو سال پیش کشور ما با بحران اقتصادی روبه رو شد و من با خودم گفتم که این امکان وجود دارد که امسال اطعام ها کمتر شود اما اشهد باالله شب اول که من می خواستم به منزل بروم مجبور بودم که از سمت سرآسیاب و دولاب که یکی از مناطق فقیرنشین تهران است بروم، اما دیدم که در این شب های محرم با وجود اینکه از این مناطق توقعی نیست مردم چه اطعام هایی را انجام دادند. مردم عقلشان می‌رسد و می‌دانند که چه چیز را در کجا باید سرمایه گذاری بکنند و مطمئنا اگر مردم اثرات آن و بازخوردهای عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام را در زندگی شخصی و در اجتماع  نمی‌دیدند، این خرج ها را انجام نمی‌دادند. امام حسین علیه‌السلام ریشه در دل و باورهای مردم دارد چون حقیقت دین بند به امام حسین(ع) است.

برای اینکه فرهنگ عاشورا در دل جوان ها مستمر و ریشه دار باشد چه ملزوماتی وجود دارد و چه کسانی مسئول این موضوع هستند؟ آیا مشکل در این است که از این مجالس برداشت خوبی ندارند یا اینکه سخنرانان این مجالس به درستی این مفهوم را برای جوانان تبیین نمی‌کنند؟

علی‌پناه: من سوال شما را گسترش می دهم. در وادی محبت اهل بیت علیهم‌السلام مردم بر دو قسم هستند، من به گروه اول نام احساسی می‌دهم و نمی خوام بگویم که جوگیر هستند، چون دور از شأن محبین اهل بیت علیهم‌السلام است اما این گروه با آمدن محرم و صفر و یا دیدن اینکه همه جا مشکی پوش شده؛ همراه با خیل عزادارن می‌شوند که این هم مقطعی است و این افراد در یک دوره احساساتشان تحریک شده و به صورت مقطعی حسینی می‌شوند البته در طول سال هم اعتقاد دارند اما نه به آن شوری که در ماه محرم دچار آن هستند، دسته دوم احساسی نیستند بلکه کسانی هستند که محبتشان ریشه در شناخت و معرفتشان به امام حسین علیه‌السلام دارد. دسته دوم چون مکتب عاشورا را شناختند با جان، دل و همه احساستشان پای کار آمده اند.

راه رسیدن به مرام و سلوک حسینی منوط به شناخت است و تا زمانی که حسینی بودن و کربلایی بودن ما احساسی است باید این انتظار را داشته باشیم که جایی بالاخره تاریخ مصرف آن تمام می شود. اما اگر شناخت و معرفت نسبت به عاشورا برای ما فراهم شود دیگر چیزی نمی تواند ما را از امام حسین علیه‌السلام جدا کند، به همین دلیل نیز ما در طول سال و در همه حالات حسینی هستیم و دیگر کسی نمی‌تواند ما را از امام حسین علیه‌السلام جدا بکند. این خیلی مهم است که انسان سعی بکند معرفت خود را ارتقا بدهد و امام حسین علیه‌السلام را بشناسد اگر امام حسین علیه‌السلام را شناخت بنابراین دیگر پای کار ولایت می‌ایستد. حضرت زینب سلام‌الله علیها فرمود«در شب عاشورا دیدم که دامن خیمه پدرم بالا می‌رفت و وقتی امام حسین علیه‌السلام فرمودند هرکس می‌خواهد برود، گروه گروه فرار می‌کردند».

دلیل این مسئله این بود که آنها از روی احساس امام حسینی شده و با آقا همراه شده بودند و وقتی دیدند قصه جان و شهادت است دیگر دوام نیاورند. البته برخی هم تا روز عاشورا بودند و بعد که شرایط را دیدند، رفتند. مثلا یکی از آن افراد نزد امام حسین علیه‌السلام آمد و ادوات جنگی خود را به ایشان داد و گفت که اینها باشد و من می‌روم اما امام حسین علیه‌السلام گفت وقتی تو نیستی اینها به چه کار من می‌آید چون من به خود تو الان نیاز دارم. بعضی‌ها احساسی هستند و احساسات هم تاریخ مصرف دارد، اما «عابس ابن شبیب» وقتی به میدان می‌آید خودش را به زمین می‌کوبد و زره‌اش را در می‌آورد و فریاد می‌زند «حب الحسین اجننی» و  تا مرز خطر و مرگ پیش می‌رود، او دیگر احساساتی نیست بلکه این نشان دهنده این است که وی نسبت به امام حسین علیه‌السلام شناخت و معرفت پیدا کرده است.

حضرت ابالفضل علیه‌السلام نیز به خاطر همین معرفت به مقام امام حسین علیه‌السلام ارتقا پیدا می‌کند به طوری که حتی آقا خطاب به ایشان می‌فرمایند:«جانم فدای تو». حضرت ابالفضل علیه‌السلام می‌دانستند در کنار چه کسی قرار دارند و ملازم امر چه کسی هستند. ایشان مقام ولایت امام حسین علیه‌السلام را شناخته بودند و ذوب در امام حسین علیه‌السلام شدند، در این شرایط آقا هم او را شناخت زیرا که دیگر از عباس چیزی باقی نمانده است و به همین دلیل به ایشان می‌گوید که من فدای تو بشوم، یعنی من فدای جایگاه خودم بشوم چون دیگر از عباس چیزی نمانده است و هرچه است امام حسین علیه‌السلام است. معرفتی که حضرت اباالفضل علیه‌السلام به امام حسین علیه‌السلام پیدا کرد، موجب شد عشقی از امام حسین علیه‌السلام در دلش به وجود بیاید که خودش را دیگر نبیند و این عشق او را مطیع کرد. مراحل رسیدن به سلوک واقعی حسینی و حسینی شدن این است که باید معرفت کسب شود تا محبت ایجاد شود و وقتی محبت ایجاد شد، فرد مطیع می شود و آنگاه این مطیع شدن موجب می‌شود که انسان به مقامی برسد که خود اهل‌بیت علیه‌السلام توقع دارند. اما اگر تنها احساسات در میان باشد و اطاعتی به دنبال نداشته باشد، ممکن است خیلی از افراد امام حسین علیه‌السلام را نیز صدا کنند اما زندگیشان به پای سلوک امام حسین علیه‌السلام دیده نشود، محبتی که ریشه در اطاعت دارد مقدمه حسینی شدن و تاسی به آقا است.

 مقام معظم رهبری در یکی از بیانات خود به این نکته اشاره کردند که هیئت ها فرصتی برای ما و کشور ما است که شاید نقاط دیگر دنیا از چنین نعمتی برخوردار نباشد. همچنین فرمودند که زبان هیئت زبان ترکیبی از عقل و عاطفه است. با توجه به این مباحث به نظر شما چه راهی برای کسب معرفت وجود دارد؟ برای مثال حضرت اباالفضل (ع) از امام حسین علیه‌السلام کسب معرفت می‌کند و رفتار و عمل امام را می‌بیند که با هم یکسان است اما جوان امروز که معصوم را در اختیار ندارد باید از چه کسی کسب فیض و معرفت بکند؟

علی پناه: دو شاخصه مهم مجالس امام حسین علیه‌السلام که همیشه باید مورد توجه قرار بگیرد و البته هیچ کدام نباید بر دیگری غلبه پیدا کند شور و شعور است که حضرت آقا هم به این نکته اشاره نموده اند. اگر صرفا به این سمت برویم که شعور زیاد شود اما شوری کنار آن نباشد با این توجیه که چقدر می‌خواهید سینه بزنید و گریه کنید کمی هم بنشیند و امام حسین علیه‌السلام را بشناسید غلط است و در مقابل اگر بخواهیم تنها به شور بپردازیم و از شعور غافل شویم باز هم غلط است.

شور و شعور همانند دو بال کبوتر است که اگر هرکدام از آنها بلنگد پرواز کبوتر مختل می شود. در باب شور هرکس وارد این کنگره عشق شود به قدر ظرفیت و طهارت باطنش به او عنایت می شود اما در باب شعور و کسب معرفت حتما باید از راه های مختلف اقدام شود، یعنی هم در مجالس باید وعاظ به این نکته توجه کنند که کلامشان برای مردم قابل فهم و جذاب باشد و هم اینکه بانیان مجالس به این توجه کنند که ساعتی را برای منبر اختصاص بدهند و از اشخاص و لوازمی بهره ببرند تا بحث معرفت افزایی و پای منبر نشستن کمرنگ نشود، همینطور باید تهمیداتی بیاندیشند که  برای مثال اگر شخصی که منبری است سخنانش جذاب نیست او را باید عوض کنند یا اگر ساعت منبر مناسب نیست آن را تغییر بدهند و یا  اگر این فرهنگ بر مجلس حاکم است که افراد به گونه ای می‌آیند که اول سینه زنی یا آخر مجلس به شام مجلس برسند باید این فرهنگ را با یک لطایف الحیلی تغییر بدهند.

یکی از راه‌هایی که می‌توانیم از آن برای معرفت افزایی خود و مردم استفاده کنیم توسل و تمسک به آقایان منبری و استفاده کردن از منبر و رسانه وعظ در هیئت ها است، زیرا پرمخاطب ترین رسانه روحانیت که می تواند اسلام را فریاد و مکتب تشیع را ترویج بکند همان منبر است و ما دیگر رسانه‌ای پرمخاطب تر از منبر نداریم، خیلی از مراجع مخاطبان خاص دارند اما آن رسانه‌ای که مخاطب خاص و عام با یکدیگر به سراغ آن می‌روند منبر است و من معتقدم باید بحث وعظ و خطابه در جلسات تقویت بشود زیرا این یکی از راه های معرفت افزایی است. اگر در بحث تبلیغ تجدید نظر شود و شیوه‌های نوین به کار گرفته و راه‌های درست اتخاذ بشود احساس من این است که این خودش می تواند موتور محرک بشود. شور و شعور تلفیقی را به وجود می‌آورد که انسان را به حرکت وادار می‌کند و هنگامی که انسان به حرکت افتاد هم در باب محبت و هم در باب معرفت قوی‌تر می‌شود.

اگر یک منبری بتواند در یک جلسه از پس کار خود به خوبی بربیاید و بتواند به مخاطبانش خوب خط بدهد و از آنجا که بعد از وعظ نوبت به روضه خوانی و تحریک عواطف می رسد به همین دلیل کسی که در این مجلس حضور داشته و کسب فیض کرده است به این نتیجه می رسد که باید مطالعه کرده و به سراغ کسانی که اهلیت دارند رفته و تحقیق کند تا از این طریق معرفتش بیشتر شود. من معتقدم باید در مجالس حسینی هم شور و هم شعور به نحو احسن و کامل مورد توجه قرار گرفته بشود. احساس می‌شود که امروز جلسات ما دارد به این سمت می رود، یک زمانی وقتی واعظ روی منبر می‌نشست خبری از مردم نبود و حتی گاهی وعاظ تبدیل به مجلس گرم کن مداح ها می‌شدند اما امروز خود ذاکران پای منبر می‌نشینند چون احساس می‌کنند که صرفا شور خالی به نیازهای درونیشان جواب نداده و خلاهایشان را پر نکرده است. راه های مختلفی برای معرفت افزایی وجود دارد اما در بین آنها پررنگ ترین و نافع ترین راه پرداختن به بحث تبلیغ و پررنگ کردن مجلس وعظ و خطابه است.

شما به عنوان کسی که در این مجالس بودید هیئت ها را بیشتر مداح محور می بینید یا روحانی محور؟

علی‌پناه: در خیلی از هیئت‌ها یکی از این  افراد یعنی مداح و منبری خاص می‌شوند. ما به شور و شعور اشاره کردیم بنابراین در حوزه شور مداحان و در حوزه شعور نیز منبری‌ها صحنه گردان هستند. یک وقت‌‌هایی در حوزه معرفت افزایی یک واعظی خیلی شاخص شده و مجلسش با دیگران متفاوت است و در جلساتی که ایشان پای منبر می‌رود مابقی مسائل تحت شعاع قرار می‌گیرد و مردم بیشتر به خاطر او به آن مجلس می‌روند، در حوزه شور حسینی هم گاهی می‌بینیم که یک مداح از دیگران یک سروگردن بالاتر است و مردم صرفا برای اینکه روضه او را گوش بکنند در مجلس حاضر می شوند که در نتیجه آن مجلس مداح محور می شود.

البته مداح محور بودن نباید به این معنا باشد که وعظ و خطابه تحت شعاع قرار بگیرد یا اینکه بگویند حالا که منبر خوب است دیگر مداح اهمیتی ندارد بلکه باید این دو بال کبوتر هماهنگ با یکدیگر حرکت بکنند. نباید از این غافل باشیم که این دو اگر در کنار یکدیگر به خوبی قرار داشته باشند به نتیجه بهتری می‌رسیم، هرچه یک مداح خوب بخواند به همان اندازه وعظ و خطابه هم لازم است و هرچه یک منبری خوب حرف بزند به همان اندازه روضه هم لازم است. بنابراین نمی‌توانیم این نسخه را بپیچیم و بگوییم که همه مجالس ما مداح محور یا منبری محور شده است، اما در بعضی از جلسات به خاطر حضور یک منبری یا یک مداح شاخص شاید منبری پررنگ تر از مداح باشد یا برعکس اما این عمومیت ندارد، به خصوص در یکی دو سال اخیر که من احساس می‌کنم تعادلی میان شور و شعور در حال برقرار شدن است که این خیلی خوب است. حتی من خیلی وقت‌ها دیده‌ام بچه‌هایی که من را دعوت کرده‌اند با وجود دغدغه زیاد پای منبر می‌نشینند و یا دیده‌ام که ذاکرین پای منبر می‌نشینند یا برعکس منبری‌ها بعد از پایان وعظ پای روضه می‌نشینند. همه ما چه منبری و چه واعظ باید با رفتارمان نشان بدهیم که هم سینه زدن و هم منبر مهم است، هم گریه و هم معرفت افزایی مهم است، هرکس هم آمد و گفت یکی از آنها باید کمرنگ شود این یک حرف شیطانی است و هر دو باید در کنار هم باشند.

اگر این فضا به سمت رقابت و هوا و هوس برود قطعا تاثیر جلسات کم می شود و این به تجربه برای من ثابت شده است که اگر یک مجلسی به این سمت برود و بگوید که آن مداح یا واعظ شاخص را بیاوریم که هیئت ما مشهور بشود همانند قطاری می‌شود که از ریل خارج می‌شود و دیگر اثرگزاری نخواهد داشت. یک زمانی پیش می‌آید که می‌گویند اگر آن واعض یا مداح را بیاورید بهتر است که آن یک حرف دیگر است اما اگر این مسئله به رقابت و چشم و هم چشمی تبدیل بشود قطعا آثار مجالس کمتر خواهد شد. در قصه سیدالشهدا علیه‌السلام اخلاص حرف اول را می زند اگر اخلاص نباشد و در نیت خورده شیشه وارد بشود اثر گزاری مجالس هم کم خواهد شد.

مرحوم آیت الله مجتهدی می‌فرمودند که مرحوم آیت الله شیخ مرتضی زاهد در روز عاشورا روی منبر می‌نشست در حالی که از چشمانشان اشک جاری بود، می‌فرمود «هذا عذاک یا حسین روحی فداک یا حسین»، آیت الله مجتهدی می‌فرمودند که من در آن زمان جوان بودم و با اینکه در آن مجلس نه روضه بازی خوانده می شد، نه پیچش صدایی بود و نه سیستم های صوتی امروز بود، از آن مجلس آدم‌های غشی بیرون می‌آمد، این مسئله نشان از اخلاص دارد بنابراین تا اخلاص نباشد بازخورد مجالس هم چشمگیر نخواهد بود. البته نمی‌گویم بی اثر می‌شود چون تنها عملی که حتی اگر به ریا هم انجام شود مورد قبول درگاه خداوند می‌باشد، گریه بر امام حسین علیه‌السلام است چون آثار این گریه آنقدر زیاد است که گفته شده حتی اگر بر ریا هم آغشته شد، ما قبول می‌کنیم تا این گریه خشک؛ این مجالس تعطیل و از شکوه آن چیزی کم نشود تا به این ترتیب آثار و برکات شعائر حسینی بر جامعه نمایان شود. خلاصه اینکه نباید کاسب کارانه به مجالس امام حسین (ع) نگاه کرد.

در بین برخی از افراد گاهی نگاهی مادی به روضه و مداحی وجود دارد. برای مثال گفته می‌شود برای دعوت از یک مداح مشهور باید هزینه زیادی در نظر گرفت تا 10 دقیقه بخواند. این نگاه مادی اخلاص را از بین می‌برد؟

علی‌پناه: من در یک جمله جواب شما را می‌دهم  و آن این است که خیلی‌ها از عشق مردم نسبت به امام حسین علیه‌السلام سوء استفاده می‌کنند و خیلی ها از عشق به امام حسین علیه‌السلام بهره برداری های سیاسی و اقتصادی می‌کنند. طبق گفته امام صادق علیه‌السلام هرکس اهل‌بیت علیهم‌السلام را مأکل و مشرب خودش قرار بدهد نمی‌میرد مگر اینکه رسوا شود. ما دیدیم که کسانی که با امام حسین علیه‌السلام بازی کردند و مجلس ایشان را همانند بنگاه اقتصادی دیدند چنان بی آبرو و دچار بلایای مختلف شدند که دیگر احیا نشدند. بنابراین به همان اندازه‌ای که وادی نوکری امام حسین علیه‌السلام مقدس است به همان اندازه حساس و خطرناک نیز هست و مثل این می‌ماند که در لبه پرتگاه حرکت کنیم. اگر کمی بلرزیم و این لرزش باعث سقوط شود دیگر نمی‌توانیم بالا بیاییم. بنابراین کسانی که به مجالس عزاداری امام حسین علیه‌السلام نگاه صرف اقتصادی و مادی دارند شک نباید داشته باشیم که دچار بلا خواهند شد و اثر آن هم مقطعی خواهد بود، سالهای سال است که اشعار محتشم در میان مردم جای دارد و همچنین نواهای قدیمی در میان مردم جا دارد و هنوز هم کهنه نشده‌اند و هر روز گویی شور جدیدی ایجاد می‌کند که این ناشی از اخلاص است.

این افراد شعر نگفتند تا پول بگیرند یا نخوانده اند که کاسبی کنند بلکه اینها کسانی بودند که به عشق امام حسین علیه‌السلام وارد این عرصه شدند. بنابراین هم زندگیشان امام حسینی شد، هم ماندگار شدند و  هم آخرتشان را آباد کردند. اگر کسی در این وادی قدم گذاشت دنیا و آخرتش آباد خواهد شد، بنابراین نیازی به خط و نشان کشیدن برای مردم، نرخ تعیین کردن و نگاه کاسب کارانه داشتن نیست چون اگر با اخلاص وارد این عرصه بشویم خود امام حسین علیه‌السلام به ما کمک خواهد کرد.

فرزند مرحوم حاج عباس قمی فرمودند که بعد از فوت پدر به یک اداره‌ای رفتم و استخدام شدم، بعد یک شب خواب پدرم را دیدم ایشان گفتند که علی تو که روحانی هستی به منبر می رفتی چرا در اینجا استخدام شدی من هم در جواب گفتم من که از خودم مطمئن نیستم و یک روز پیر می‌شوم و صدایم از بین می‌رود آنوقت کسی نیست که زن و بچه من را اداره بکند، حداقل در این اداره بیمه می شوم. پدرم در جواب گفتند که علی جان! تو یعنی اداره و مدیر آن را از امام حسین علیه‌السلام بالاتر می‌بینی؟ تو برای کسی که کار می‌کنی او هم تو را بیمه می‌کند پس چگونه می‌توانی از امام حسین غافل شوی؟

ممکن است کسی این کار را شغل خود بداند اما می‌شناسم افرادی را که مثلاً به من می‌گفتند که به جاهای زیادی رفتند که پولی به او ندادند و تشکر خوبی هم نکردند اما امام حسین علیه‌السلام در جای دیگری برایشان جبران کرده است. امام حسین علیه‌السلام بدهکار کسی نمی‌ماند، آقایی که در قتلگاه به شمر این پیشنهاد را می دهد که اگر از کشتنم صرف نظر کنی قول می دهم در قیامت نزد مادرم شفاعت تو را بکنم چگونه می‌تواند از نوکرهای خودش غافل شود. گفته‌اند «دوست را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری» بنابراین کسی که معرفت حسینی پیدا کرده است، کاسب نمی شود چون می‌داند برای آقایی نوکری می‌کند که حواسش به همه زندگی او است. بنابراین نیازی به کاسب شدن ما نیست چون او خوب می‌تواند زندگی ما را اداره کند.

ادامه دارد...

----------------------
گفت‌وگو از غفار مهردوست

منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین