۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۱۸
عقیق: خرافات و بدعتها در مراسم دینی
موضوع جدیدی نیست اما این مسئله در چند دهه اخیر که زمینه خوبی برای فعالیت افرادی
با عنوان «خانمجلسهای» فراهم شده، شدت بیشتری گرفته. برخی از این بانوان که با کمترین
سواد دینی در برنامههای مذهبی سمت سکاندار جلسه را بهعهده میگیرند، بحثهایی مطرح
میکنند که نه در قرآن و نه در حدیث هیچ منبعی نمیتوان برای آنها پیدا کرد. البته
زودباوری برخی عوام نهتنها بستر مناسبی برای فعالیت این خانمها فراهم کرده بلکه
آسیبها و تبعات بسیاری بهدنبال داشته.
برای بررسی کموکیف فعالیتهای بانوان مبلغه
و آسیبهای اجتماعی آن سراغ فرزانهسادات نیکوبرش، استاد حوزه و دانشگاه رفتهایم که
سالها در این زمینه پژوهش کرده و میتواند اطلاعات خوبی در اختیار ما قرار دهد. او
معتقد است افراد وقتی دچار مشکل میشوند سوراخ دعا را گم میکنند!
مهمترین آسیبهایی که در زمینه مجالس دینی زنانه وجود دارد چیست؟
وقتی درباره موضوع آسیبشناسی در حوزه دین صحبت میشود منظور آفتها و عملکردهایی است که در باورها و اعتقادات دینی ما تاثیر میگذارند. نگاه ما این است که بتوانیم آسیبهای این بخش را شناسایی کنیم. در خصوص آسیبهای این حوزه در بخش تبلیغ به معنی رساندن پیام و آگاهیبخشی از محورهای مختلفی میشود نام برد که در حال حاضر چه در مجالس آقایان و چه در مجالس خانمها وجود دارد. طرح سخنان بدون عمل، باطل و فریبنده، بزرگنماییها، خودمحوریها، تفسیر به رایها، اختلاط حق و باطل، عوامگرایی، بیان مسائل خرافی، سودجویی و بسیاری مسائل دیگر از جمله آسیبهایی است که میشود از آنها نام برد. حال آنچه که میتوان در بحث آسیبشناسی در خصوص مجالس بانوان گفت این است که موضوعاتی مانند شگردهای خرافی خاص در مجالس آنها بسیار دیده میشود. مثل بیان خواب، خوابنما شدن، القاء وجود نور در مجالس، سوءاستفادههای مالی، رقصهای صوفیانه که بهخصوص در برنامههای شادی و مولودیها بسیار دیده میشود و رواج مسائل خرافی و باطل.
ریشه ورود این آسیبها از جمله خرافات به مجالس بانوان در کجاست؟
به اعتقاد من مهمترین علت متوجه افرادی است که بهتازگی وارد حوزه تبلیغ شدهاند و زمینه و آمادگی لازم برای این کار را ندارند. این دسته بیشتر به منظور سوءاستفادههای مالی و بهدلیل اینکه صدای خوبی دارند و بدون داشتن علم لازم وارد این حوزه میشوند ما به آنها «مبلّغههای سنتی» میگوییم. بدون تعارف همین گروه مبلّغههای سنتی بیشترین آسیب را به جامعه میزنند که همراه با خرافات و عوامگرایی است. حال اینکه چرا این گروه موفق به این کار میشوند از آنجا ناشی میشود که خانمها دارای احساسات و عواطف خاصی هستند. بنابراین این مجالس سطحی و احساساتی عاملی برای جذب آنها میشود. نکته دیگر اینکه خانمها علاقه زیادی نسبت به حضور در این مجالس دارند و کسانی که بهعنوان مبلّغه به این حوزه ورود پیدا میکنند چون علم لازم را ندارند بهصورت مغرضانه از این علاقه سوءاستفاده میکنند. درواقع اصل کارشان هم برمبنای باطل و سوءاستفاده شکل میگیرد.
یعنی خانمجلسهایها هم در زمره همین تقسیمبندی قرار میگیرند؟
ما مبلّغهها را به دسته سنتی، حوزوی و دانشگاهی یا ترکیبی از این دو تقسیمبندی میکنیم. خانمجلسهایها در دسته مبلّغههای سنتی قرار میگیرند. اینکه میگوییم مبلّغهها زمینه سوءاستفاده از مجالس زنانه را فراهم میکنند صرفا منظورمان مبلّغههای سنتی نیست. چه بسا مبلّغههایی که علم لازم و تحصیلات حوزوی را هم دارند بهدلیل اغراض و اهداف مالی و حتی اعتقادی به این سمت رو بیاورند. مانند کسانی که ادعای ارتباط با امام زمان(عج) را میکنند و دیده شده که ادعای همسری امام زمان را دارند یا به اسم امام زمان(عج) عیدی میدهند. حتی معتقدند کارهای خاص مانند شفای بیماران را میتوانند انجام دهند.
پس نمیتوانیم همه تقصیرها را به گردن مبلّغین سنتی بگذاریم؟
بله، باید بپذیریم علیرغم انتقاداتی که به مبلّغههای سنتی وارد میشود ما در این بخش مبلّغههای صالح و شایستهای داریم که ممکن است علم لازم را نداشته باشند ولی براساس اعتقادات قلبی و در چارچوب دانش و اطلاعات خود سعی میکنند درباره دین اطلاعرسانی کنند و مراقبند انحرافی در جامعه ایجاد نشود اما در اینکه این گروه آسیبپذیر هستند نباید تردید داشته باشیم. چون به هر حال گاهی اشتباهاتی رخ میدهد که از روی قصد و غرض نیست و چون فرد علم کمتری دارد ممکن است اشتباه کند اما مبلّغههای سنتی که باسوادترند کمتر در معرض این آسیب قرار دارند.
این موضوع میتواند درباره مخاطبان یعنی همان شرکتکنندگان در جلسهها هم صدق کند. چون بیشتر زنان کمسوادتر و مسنتر طعمه سوءاستفادههای این مبلّغهها در جلسات زنانه قرار میگیرند.
خیر، حرف شما را قبول ندارم. چون آمارها نشان میدهند گروههای متفاوتی طعمه این سوءاستفادهها قرار میگیرند. شاید برایتان جالب باشد بدانید بین دوستان من کسانی بودند که مدرک دکترا و فوق لیسانس داشتند و در دام این نوع سوءاستفادهها افتاده بودند که من با تعجب میپرسیدم شما دیگر چرا چنین خرافاتی را پذیرفتید؟!
فکر میکنید دلیل پذیرش خرافات و بدعتها توسط افراد تحصیلکرده چیست؟
دلایل مختلفی دارد. معتقدم این موضوع از جنبه روانشناسی قابل بررسی است. به هر حال وقتی انسان گرفتار مسائل و مشکلات مختلف میشود ناخودآگاه دنبال این است که سریعتر راه حلی برای مشکلاتش پیدا کند. برای همین بهقول معروف سوراخ دعا را گم میکند و بهجای اینکه به صبری که در آیات و روایات ما نسبت به آنها بسیار توصیه شده متوسل شود، سراغ این جریانات انحرافی میرود و برایش فرقی ندارد که چه کار غیرعقلی و غیرمنطقیای انجام میدهد. آنچه برای چنین فردی مهم است گشایش در کارش است اما برای اینکه گره مشکلش باز شود خودش را به پرتگاه میاندازد.
یعنی معتقدید داشتن علم برای رهایی از این خرافات تاثیری ندارد؟
مشکل اینجاست که در تبیین مسائل اعتقادی من نوعی (چه باسواد و چه بیسواد) از یک طرف علم لازم و از سوی دیگر بهلحاظ روحی قدرت صبر بر مشکلات را ندارم و سراغ این مسائل میروم. از طرف دیگر افرادی هم هستند که با ایجاد پایگاههای انحرافی و سوءاستفاده از این مجالس از عواطف و احساسات زنانه با زیرکی و مهارت تمام بهره میگیرند تا به اهداف خود برسند. کار آنها درواقع مانند عملکرد شرکتهای هرمی است. یعنی بهلحاظ روانشناسی افراد را شناسایی میکنند و از روزنه شکی که در طرف مقابلش ایجاد شده، برای سوءاستفادههای مالی، اخلاقی و حتی اعتقادی نفوذ میکنند. در بعد اعتقادی ترویج فرقههای ضاله از طریق همین مجالس بسیار صورت گرفته. در بعد اخلاقی هم در بحث تصوف و صوفیگری سوءاستفادههای زیادی وجود دارد.
نقش حوزههای علمیه در تربیت و آموزش مبلّغههای متخصص چیست؟
قطعا حوزههای علمیه در این میان نقش بسیار مهم و پررنگی دارند و میتوانند با برگزاری دورههای تخصصی برای مبلّغهها آنها را در مسیر اصلی خود در مجالس زنانه قرار دهند. اگر همزمان با فرهنگسازی سازمانهای فرهنگی و دینی، حوزههای علمیه خواهران نیز اقدام به تربیت بانوان متخصص برای حضور فراگیرتر در جلسات بانوان کنند، میتوان آسیبها را در این زمینه به حداقل رساند.
فکر نمیکنید کمبود مبلّغههای متخصص، در مقابل کثرت مراسمهای زنانه که به مناسبتهای مختلف در گوشه و کنار شهر برگزار میشود از جمله عوامل ظهور حضور مبلّغههای ناآگاه و زمینهساز آسیبهای جدی در این مجالس است؟
اصلا اینگونه نیست. چون کمبودی در این بخش وجود ندارد. منتها مردم ما به مبلّغههای سنتی عادت کردهاند. البته این از شگردهای یک بانوی مبلّغه خوب است که بتواند مخاطبش را بشناسد و متناسب با زبان مخاطب به القاء مفاهیم برای او بپردازد. این کار راحتی نیست. از آنجا که ما مخاطب را خوب نمیشناسیم این مسائل و مشکلات بهوجود میآیند. اینها مهارتهایی است که نهادهایی چون سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی و حوزههای علمیه باید روی آنها متمرکز شوند تا مبلّغههای آگاه و توانمند را تربیت کنند و روشهای تبلیغ تخصصی را به آنها آموزش دهند. اینکه میگویید ما با کمبود مبلّغه زن خوب روبهرو هستیم از این نظر است که آنها بهخاطر محدودیتهایی کمتر ولی آقایان بیشتر مطرح میشوند، در حالی که ما در هر استان چندین مبلّغه خوب و قوی داریم که شناخته شده هستند. ضمن اینکه نحوه بیان مسائل در مجالس زنانه توسط مبلّغهها موضوع قابل اهمیتی در جذب مخاطب است که باید به آن توجه کرد. گاهی در این مجالس احکام اینقدر سنگین بیان میشوند که مخاطب را دلزده میکنند. نوع بیان مسائل و احکام و اینکه صحیح و درست بیان شوند در این جلسات بسیار مهم است. مثلا پیش میآید که مبلّغهها در جلسات بهجای بیان احکام که مبتلابه اکثر خانمهاست و دانستنش برای همه لازم است به بیان احکام کفن و دفن میپردازند. خب این نشانه بیسلیقگی مبلّغه در انتخاب موضوع است.
به نظر شما نقش مخاطبان در جایگاه مستمعین در این میان چیست؟
مخاطب است که زمینه گرایش به عوامفریبی را فراهم میکند. از این رو لازم است دستگاههای فرهنگی ما به مسئله بالا بردن نگرش فکری افراد توجه کنند و سعی نکنند مردم را سطحی نگهدارند. وقتی مردم آگاهی کسب کنند قطعا مبلّغهای که در مجلسی میرود سعی میکند بهروز باشد و آگاهیبخشی داشته باشد و با زبان روز صحبت کند. چون جمع میطلبد. آگاهی افکار عمومی مبلّغهها را هم به آگاهیبخشی تشویق میکند.