عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۲۲۲۳
تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۳:۳۲
خواستم تا از راهى، آن سالكان و ياران را از اين مشكل نجات دهم ، به سوى خانه آن بزرگمرد رهسپار شدم.
عقیق:در کتاب حکایت هایی از گلستان اینچنین آمده: با چند نفر از سالكان و رهروان راه حق همنشين بودم ، در ظاهر همه آنها با شايستگى آراسته بودند، يكى از بزرگان دولت نسبت به آنها حسن ظن بسيار داشت و حقوق (ماهانه اى) برايشان تعيين كرده بود به آنها پرداخت مى شد، تا اينكه يكى از آن سالكان ، رفتار ناشايسته اى انجام داد، كه آن بزرگمرد نسبت به آن سالكان بدگمان گشت و در نتيجه رونق بازار آن سالكان كساد شد و حقوقشان قطع گرديد.
من خواستم تا از راهى، آن سالكان و ياران را از اين مشكل نجات دهم ، به سوى خانه آن بزرگمرد رهسپار شدم ، دربان او اجازه ورود نمى داد و به من جفا كرد، ولى او را بخشيدم زيرا نكته سنجان گفته اند:
در مير و وزير و سلطان را
بى وسيلت مگرد پيرامن (1)
سگ و دربان چو يافتند غريب
اين گريبانش گيرد، آن دامن
ولى وقتى كه مقربان آن بزرگمرد، از آمدن من آگاه شدند، با احترام شايان از من استقبال نموده و مرا به مجلس خود بردند و در صدر مجلس نشاندند، اما من رعايت تواضع كرده و در پايين مجلس نشستم و گفتم :
بگذار كه بنده كمينم (2)
تا در صف بندگان نشينم
آن بزرگمرد گفت : تو را به خدا!تو را به خدا چنين نگو و جاى چنين گفتارى نيست :
گر بر سر چشم ما نشينى
بارت بكشم كه نازنينى
خلاصه اين كه : نشستم و از هر درى به سخن پرداختم ، تا اينكه سخن از لغزش بعضى آن سالكان همنشينم را به پيش كشيدم و گفتم :
چه جرم ديد خداوند سابق الانعام
كه بنده در نظر خويش خوار مى دارد
خداى راست مسلم بزرگوارى و لطف
كه جرم بيند و نان برقرار مى دارد(3)
حاكم بزرگمرد، سخن مرا بسيار پسنديد، و دستور داد مانند گذشته ، حقوق ماهيانه ياران و سالكان را بپردازند و آنچه را كه قبلا قطع كرده اند نيز پرداخت نمايند، از او خاضعانه تشكر كردم و عذرخواهى نمودم ، و هنگام خداحافظى گفتم :
چو كعبه قبله حاجت شد از ديار بعيد
روند خلق به ديدارش از بسى فرسنگ
تو را تحمل امثال ما ببايد كرد
كه هيچكس نزند بر درخت بى بر، سنگ


پی نوشت ها:

1) يعنى: به پيرامن درگاه فرانفرما و وزير و شاه ، بدون واسطه گردش ‍ نكن
2)بنده كمين: كمترين و كوچكترين - چاكر
3) يعنى: مولا و ولى نعمت ما چه گناهى از بندگان ديد كه آنان را خوار داشت ، فضل و لطف مخصوص و سزاوار خداوندى است كه گناه مى بيند ولى روزى انسانها را قطع نمى كند.
4) يعنى : تو نيز مانند كعبه هستى كه از هر سو براى رواى حاجت نزدت مى آيند، بايد بر آمدن آنها تحمل كنى و خسته نشوى ، زيرا تو همانند درخت ميوه دار هستى ، به درخت بى ميوه سنگ نمى زنند، بلكه مزاحم درخت ميوه دار مى شوند.
منبع:جام
211008
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین