۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۱ : ۱۸
عقیق: نماز به منزله ستون دین است، چنانچه رسول اکرم(ص) فرمودند: «اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد و اگر نماز مردود شود، دیگر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد»، پس میتوان نتیجه گرفت اگر اسرار نماز به دست آمد، رازهای سایر اعمال نیز مورد دستیابی و مشاهده قرار میگیرد.
علی محمد باقی، کارشناس مرکز تخصصی نماز [1] درباره اسرار نماز چنین مینویسد:
هدف نماز
بررسی دقیق این بحث مجال گستردهای می طلبد، ولی برای رسیدن به این مهم، توجه به 2 نکته قابل تأمل و کارگشا خواهد بود:
الف: زیر ساخت جهان تکوین که فرمان پذیری و هدایت است، در آن مجالی برای نافرمانی و گمراهی نیست؛ زیرا مهار هر موجود تکوینی تنها به دست خدای سبحان است و او بر راه راست است و هرچه مهار هستیاش به دست کسی باشد که بر راه راست است، قطعاً هدایت شده است: «و ما مِن دابّةٍ الّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إنًّ رِبِّی عَلَی صِراطٍ مُستقیم»؛ هیچ جنبندهاى نیست مگر اینکه او مهار هستىاش را در دست دارد، به راستى پروردگار من بر راه راست است.[2]
ب: چون در جهان تکوین عرصهای برای نافرمانی نیست؛ یعنی نظام تکوین بر مدار هدایت محض حرکت میکند؛ پس در جهان امکان، هر موجودی با کمال میل و رغبت، از پروردگار خویش فرمان برداری میکند؛ چنانچه از این آیه استفاده میشود: «...فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أتَینَا طائِعین»؛ سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالىکه به صورت دود بود؛ به آن و به زمین گفت: بیایید، خواه از روى اطاعت و رغبت و خواه از روی اکراه و بی رغبتی! آنها گفتند: ما از روى طاعت و رغبت مىآییم».[3]
جایگاه نماز
با این مقدمه میگوییم: عبادت ـ به ویژه نماز ـ برای هماهنگی دو نظام، تشریع شده است، پس در نماز، احوال تمثّل نظام تکوین، از قبیل فرمان پذیری و هدایت تشریع یافته است و هدف از نماز، هدایت به نظام تکوین است: یعنی پیروی کامل و هدایت فراگیر.
اهمیت نماز
با توجه به نکتههای پیش گفته، اولاً، اصل و اساس دین ـ که سیر انسان به سمت مبدأ هستی را ترسیم میکند ـ نماز است و مهمترین عامل در رسیدن سالک به خدا که هدف اصلی خلقت اوست، هست.
ثانیاً، بیشترین تأکید حکیم مطلق به امری است که بیشترین تأثیر را در رسیدن بندگان به خود دارد.
اهمیت و جایگاه اسرار
وقتی دانستیم نماز به منزله ستون دین است و به فرموده امیرالمؤمنین(ع) «کلّ شیء مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِک»؛[4] هر عملی پیرو وابسته به نماز است، نیز وقتی به نقش و جایگاه پذیرفته شدن نماز بر دیگر اعمال انسان آگاه شدیم، چنانچه رسول اکرم(ص) به آن اشاره کردند و فرمودند: «إن قُبِلَت قُبِلَ ما سِوَاهَا و إن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا»؛ اگر نماز پذیرفته شود، سایر اعمال نیز پذیرفته خواهد شد، و اگر نماز مردود شود، دیگر اعمال نیز پذیرفته نخواهد شد،[5] بنابراین، خواهیم دانست که اسرار نماز نیز ستون اسرار دین است؛ بنابراین اگر اسرار نماز به دست آمد و مشاهده شد، رازهای سایر اعمال نیز مورد دستیابی و مشاهده قرار خواهند گرفت و به همین جهت است که برای آن بیشتر از سایر عبادات اسرار گفته شده است، چون نماز رکن سایر عبادات است، لذا اسرار آن هم بیشتر است.
نتیجه اینکه سزاوار است سالک بکوشد تا به ستون رازهای دین دست یابد، پس برای پی بردن به ضرورت طرح مباحث مربوط به اسرار نماز باید در اهمیت این عمل و مقصود آن تأمل و تدبّر کرد، همان گونه که امام رضا علیهالسلام ضمن پاسخ به سؤالات «محمد بن سنان»، درباره چرایی و فلسفه واجب شدن نماز نکاتی را به او فرمودند که چکیده آن را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
-نماز، اقرار به بندگی خداوند عّزوجل است و نفی تطیر و شرک برای خداوند عزیز؛
-نماز، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلّت و مسکنت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان؛
-نماز، درخواست عفو از تقصیرات و برطرف ساختن آثار گناهانی است که شخص در گذشته مرتکب شده؛
-نماز، صورت نهادن بر زمین است در هر روز به خاطر بزرگداشت خداوند جلّ جلاله؛
-نماز، سبب میشود بنده پیوسته به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و طاغی و یاغی نباشد و باخشوع و تذلّل و رغبت خواستار افزونی بهره خود در دین و دنیا باشد؛
-انسان با نماز بر خود واجب میسازد که پیوسته و شبانه روز در مقام بندگی و به یاد خداوند متعال باشد؛
-نمازگزاردن شخص در پیشگاه پروردگار عزوجل و ایستادن در برابر خداوند سبحان، بازدارنده او از ارتکاب گناهان است و او را از فسادهای گوناگون مانع میشود.[6]
پینوشتها:
[1].مرکز تخصصی نماز به عنوان یکی از نهادهای پاسخگو به سؤالهای نماز، از طریق پست الکترونیکی porseshnamaz@yahoo.com، سایت اینترنتی http://namazportal.ir، شماره پیامک 30004145 و شماره تلفن 02517740920 به پرسشهای علاقهمندان پاسخ میگوید.
[2]. سوره هود، آیه 56.
[3].سوره فصلت، آیه 11.
[4]. نهج البلاغه، نامه 27.
[5]. کافی، 3/268.
[6]. من لا یحضره الفقیه، 1/323.
منبع: خبرگزاری فارس
کد خبرنگار 211007