۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۱۱
عقیق:قصور رسانه های ما به خصوص صدا و سیما در معرفی دقیق تر و شناساندن عمیق تر اساتید مسلم اخلاق، سر جای خود محفوظ، اما لااقل درباره حاج آقا مجتبی تهرانی، باید سخن از شهرت گریزی ایشان گفت. عالم عاملی که آزادانه، گمنامی اختیار کرده بود و خیلی اهل تظاهرات رسانه ای نبود. آنقدر هست که «رسانه» و «سیر و سلوک» چندان نسبتی با هم ندارند. رسانه یعنی تلاش برای تماشا، سیر و سلوک یعنی تمنا برای گمنامی. رسانه یعنی خود، سیر و سلوک یعنی خدا. این وسط ببین چقدر سخت است کار آنها که می خواهند «رسانه اخلاقی» داشته باشند، یا «اخلاق رسانه ای» را در ژورنالیسم مراعات کنند! البته از تجمیع رسانه و اخلاق، حرف های روزنامه پر کن زیادی می توان زد، لیکن در مقام عمل، کار آنقدر سخت و دشوار است که بعضی ها رسانه را ذاتا ضد اخلاق می خوانند. رسانه اما خواه فطرت شیطانی و غیر اخلاقی داشته باشد، خواه نه، محل بحث ما نیست. بگذریم که این بحث، عمدتا از مباحث بی فرجام است. ساده انگاران، رسانه را ظرفی می خوانند که در آن هم می توان صدق و صفا ریخت، هم دروغ و جفا، اما از آن سو، هستند جماعتی که رسانه را مثل ظرف شراب می دانند که اختیارش بیش از دوست، دست دشمن است و اساسا دشمن ساخته است و چه ممتنع می نماید نوشیدن شربت نذری امام حسین (ع) در ظرفی که حتی شیشه اش بوی سکر می دهد!
از آن دید تفریطی، تا این دیدگاه افراطی، صدها منزل میانه وجود دارد، لیکن رسانه حتی اخلاق مدار هم که باشد، مخل منش اصحاب گمنامی است. رسانه یعنی اسم، و حاج آقا مجتبی دنبال نام نبود. رسانه یعنی امضا، و حاج آقا مجتبی دنبال امضا نبود. رسانه یعنی دیدن و دیده شدن، و حاج آقا مجتبی شهره بود به گمنامی. رسانه یعنی دوربین، و حاج آقا مجتبی فراتر از قاب بود. رسانه یعنی عکس، و حاج آقا مجتبی، برعکس، فراری بود از جلوه های دنیایی.
من اعتراف می کنم که هرگز مخاطب حرفه ای و ثابت آن درس منور اخلاق نبوده ام، -و این حسرت، برایم همیشه موجب تاسف خواهد بود- لیکن همان چند باری که لیاقت حضور در کلاس اخلاق حاج آقا مجتبی را داشتم، مبهوت می ماندم از آن همه تنوع مخاطب مجلس ایشان. اصلا «وحدت ملی» بود، نه کاریکاتورش، که سیاسی ها می خواهند بکشند! ما تا «منبر» داریم، «وحدت ملی» مان بر مدار «ولی فقیه» مستقر است. پای منبر حاج آقا مجتبی، فرش وحدتی بی مثال پهن بود از همه آدم هایی که جاذبه رسانه رسول خدا (ص) و جذبه شاگرد مکتب اسلام، حول محور ولایت فقیه، متحدشان کرده بود. از این فرش دستباف، دگر بار باید رونمایی شود. به خدا در این فضای سیاست زده و مملو از سیاه نمایی، به درس اخلاق حاج آقا مجتبی نیاز مبرم داریم. حیف! که با وجود چنین فرش دستبافی، گاهی سراغ اخلاق از فرش ماشینی های زمخت می گیریم؛ اخلاق مجازی! عرفان مجازی! قرب الی الله در ۲ دقیقه! اتصال بچه بازی!
حاج آقا مجتبی اگر چه مسافر اربعین شد، اما آب اخلاق ناب او هم چنان در کوزه است. باورم هست اغلب بی خود گرد جهان می گردیم!
حاج آقا صدیقی اندکی صبر کرد و آنگاه گفت: «واقعا در کار رسانه، رعایت مرز حلال و حرام، از اغلب کارها دشوارتر است و مرز تنظیم فلان خبر با عدم ارتکاب بهمان حرام، باریک تر از تار مو. شما هم باید افشاگری کنید و هم باید مراقب آبروی افراد باشید که احیانا غیبتی نکرده باشید، تهمتی نزده باشید. واقعا کار سختی است. من الان نمی دانم فی المجلس چه توصیه ای باید بکنم، اما هر چند کلمه ای که نوشتی، برگرد عقب، دوباره بخوان، ببین احیانا دروغی نباشد، تهمتی نباشد، حرامی ننوشته باشی. و هر پاراگراف را دوباره بخوان، ببین خودت را می بینی یا خدا را».