عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۱۳۷۶
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - ۰۳:۳۶
من روز عاشورا شاهد شهادت حضرت حسین(ع) بودم ولى نه نيزه اى زدم و نه شمشيرى و نه تير افكندم .
عقیق: در حالات حاضرین در کربلا سيد بن طاووس از ابن رباح نقل مى كند:
مرد نابينايى را ديدم كه شاهد شهادت حسين(ع) بود. علت نابينايى اش را پرسيدم ، گفت : من روز عاشورا شاهد شهادتش بودم ولى نه نيزه اى زدم و نه شمشيرى و نه تير افكندم . چون كشته شد، به خانه ام برگشتم و نماز عشا را خواندم و خوابيدم . در خواب ، كسى سراغ من آمد و گفت : رسول خدا را اجابت كن .
گفتم : مرا با او چه كار؟ مرا كشان كشان نزد او برد. رسول خدا(ص) در صحرايى نشسته ، آستينها را بالا زده بود و حربه اى در دست داشت . فرشته اى هم در برابرش بود، با شمشيرش ‍ آتشين در دستش كه ياران نه گانه مرا مى كشت . يك ضربت كه مى زد، وجود آنان را پر از آتش مى كرد. نزديك او رفتم و زانو زده گفتم : سلام بر تو اى رسول خدا! جوابم نداد و سكوتى طولانى داشت . سر برداشت و گفت : اى دشمن خدا! حرمتم را شكستى ، عترتم را كشتى ، حق مرا مراعات نكردى و كردى آنچه كردى !
گفتم : يا رسول الله ! به خدا نه شمشير و نيزه اى زده ام و نه تيرى افكنده ام . فرمود: راست مى گويى ولى سياهى لشكر آنان بودى . نزديك بيا. نزديك رفتم . تشتى پر از خون بود. فرمود: اين خون فرزندم حسين(ع) است . از آن خون بر چشمم سرمه كشيد. بيدار شدم و تا كنون چيزى را نمى بينم .


منبع:جام
211008



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین