عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۴۱۱۵
تاریخ انتشار : ۲۱ دی ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۰
بلاگ "هوالشافی" :
و فردا تو می روی.و من با قرن ها تاخیر نشسته ام تا ببینم گام اول خلافت علی|ع| چقدر دشوار می خواهد باشد.گام اول تنهایی زهرا|س| چقدردشوار می خواهد باشد؟گام اول بی یاوری حسن|ع| چقدر دشوار می خواهد باشد؟گام اول بی حسین ای ح س ی ن چطور؟ح س ی ن از توست و تو از ح س ی ن ....

 عقیق:نوح |ع|که باشی باید در مقابل کفر بایستی فقط.ابراهیم|ع|که باشی هم.موسی|ع| اگر باشی باید با سپاه همیشه در صحنه ی سیاهی بجنگی و احیانا با تتمه ی قلیلی از داعیه داران مسلک ابراهیم|ع|. عیسی|ع|که باشی باید علاوه بر اینها با جمع کثیری ازبزرگان"خود موسی بین "یهود هم درگیر شوی.

اما محمد|ص|که باشی مجبوری بجنگی با تمام آنهایی که باید در کنار تو می بودند، نه روبه رویت.باید در جبهه ی تو می بودند.در جبهه ی حق .آدم با کفر هرچقدر هم در بیفتد طبیعیست.باید با هر خون دلی هم که شده این پرچم الله را بالا نگه داری.انتظاری هم نمی شود داشت ازشان .این ها آفریده شده اند برای زدن و صد البته برای خوردن.
 
محمد|ص| که باشی زود به زود غصه دار می شوی.خیلی غمباد میگری.نه غصه از نبودنشان.از کمی خودی ها و فزونی غیرخودی ها .نه! تو چه با دو نفر درکنار کعبه نماز اقامه کنی چه با دو ملیون نفر.غصه می خوری برای ناشنوایی گوش هایشان.برای مریضی قلب هایشان. برای بی جوابی و ذلت فردایشان.برای قساوت دل هایشان.برای نفوس ظالم و ارواح مظلومشان.

 تو باید می جنگیدی با پیروان تمام آن پیامبران عالی مرتبه ای که آمده بودند تا تو بیایی.آمده بودند تا ما آنقدر بزرگ شویم که بزرگی تو را راحت تر بفهمیم. تا تو وقتی آمدی ما سریع تر "آدم" بشویم جا نخوریم.نگوییم وحی کدام است.خدا کیست.پیامبر چیست.آمده بودند تا بگویند آهای مردم! یکی قرار است بیاید.....

 چه کسی گفته این یهودی های موسی ندیده نابغه اند؟شامه ی اقتصادیشان مثل کلب کار می کند؟زیرک اند؟سیاس اند؟نخیر! راه کج که پیدا کردن نمی خواهد.برای به جاده خاکی زدن هرگز نیازی به تابلوی راهنما نیست.برای کسی که موسی|ع| را هم برای خودش می خواهد و فرق بین خدا و گوساله را نمی فهمد دیگر چه فرقی می کند خدای موسی شنبه را تحریم کرده باشد یا دوشنبه را.او کار خودش را می کند و سد راه که نه سد بیراه اش را برمی دارد.حالا این سد می خواهد تو باشی.موسی باشد. عیسی باشد یا پسر حضرت خاتم.

شنیده ای این که می گویند همیشه اولین گام است که دشوار است مثل باز کردن در نوشابه که همان  زورهای اولش فقط سخت است.یا مثلا درس خواندن که در ابتدا سخت است . روی غلطک که افتادی اوضاع  بهتر می شود کم کم.یامثلا زدن یک شرکت که دوندگی های اولش پدرت را در می آورد اما کار که پا گرفت همه چیز راحت که نه،راحت تر می شود برایت.

و فردا تو می روی.و من با قرن ها  تاخیر نشسته ام تا ببینم گام اول خلافت علی|ع| چقدر دشوار می خواهد باشد.گام اول تنهایی زهرا|س| چقدردشوار می خواهد باشد؟گام اول بی یاوری حسن|ع| چقدر دشوار می خواهد باشد؟گام اول بی حسین ای ح س ی ن چطور؟ح س ی ن از توست و تو از ح س ی ن ....

همیشه اولین گام است که دشوار است.

کاش فقط اولین گام دشوار بود.

 .همه ی یتیمی ها از اینجا شروع می شود.

از یک "هذیان" نانوشته....

 هر گز فکر نمی کردم

بعضی هایی که با نام اهل بیت

 وبلاگ نویسی می کنند این روزها

بی دین از آب دربیایند.....

اِن لَم تَکُن لَکُم دین

فَکونوا اَحراراً فی دنیاکم
 

کد خبرنگار:211005


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین