۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۰۹
عقیق: در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران کسانی به انتظار شروع مراسم تعزیهخوانی نشستهاند که در نگاه اول سنخیتی با این مجلس ندارند اما پیداست شوری در دل دارند که در وصف نمیگنجد. برخی برای نخستین بار تماشاگر تعزیهاند و عدهای دیگر تماشاگر حرفهای هستند.
خانمی از خاطرات کودکی و تعزیهخوانی میدانیِ بچههای محلهشان میگوید و دخترکی در نخستین تجربه تماشای تعزیه شگفتزده منتظر ورود اسبهاست. چند دقیقه مانده به شروع مراسم، سالن پر شده و تلفیق آوای ترومپت و نی محمد قاضی و طبل محمدامین و ابوالفضل زینلی نوای دلانگیز عاشورایی را در فرهنگسرا طنینانداز کرده است. شب سوم، تعزیه طفلان مسلم است. مسلم مقابل تماشاگران میخواند؛ آماده هجرت است و با خانوادهاش وداع میکند. آوازی جانسوز که در همان دقایق آغازین از تماشاگران اشک و ناله میگیرد. پس از وداع، همه اعضای گروه روی صحنه حاضر میشوند و این تازه آغاز ماجراست؛ پرده اول.
محمد و ابراهیم طفلان مسلم همراه با کاروان اسرا وارد کوفه میشوند اما به دلیل کینه ابن زیاد نسبت به پدرشان مسلم بن عقیل داشت، جلوی همراهی آنها را با کاروان میگیرد و دستور به زندانی کردنشان میدهد. مشکور زندانبان بچههااست و آنها را از زندان فراری میدهد. ابن زیاد پس از اطلاع از ماجرا اعلام میکند هر کسی آنها را دستگیر کند، پاداش میگیرد. شما داستان را از جایی میبینید که این دو طفل از زندان فرار کرده و در بیابان راه به جایی ندارند.
پرده بعدی نگرانی کودکان است از اینکه در بیابان تنها ماندهاند. ناگهان یکدیگر را گم میکنند و تماشاگران چند دقیقه درگیر ماجرای آنها میشوند. کودکان گرسنه و گمکرده راه یکدیگر را مییابند در حالی که پای محمد برادر کوچکتر زخمی شده و قادر به راه رفتن نیست. برادرش او را به دوش میکشد. در ادامه، چوپانی به طفلان مسلم پناه میدهد و در نهایت غلام ابن زیاد برای بردن آنها اقدام میکند که چوپان فراریشان میدهد. در پردههای انتهایی حارث برای گرفتن انعام به دنبال طفلان مسلم میرود. پایان ماجرا اما شهادت بچههاست؛ آنها را در خانه خودش به عنوان پناهنده پیدا میکند و به شهادت میرساند.
نالهها، عزاداریها و سینهزنیهایی که همراه با آواز کودکان فضای سالن را پر کرده، بیشتر بوی هیئت دارد. پیرزنی که اشک گونههایش را خیس کرده، از لذت این نوع عزاداری میگوید و افسوس میخورد که ای کاش همه مردم تهران و ایران قدر این هنر را بدانند و نگذارند فراموش شود. مردی که کودکش را روی دوش گذاشته از بکر بودن ماجرای امشب میگوید، از اینکه تا به حال داستان طفلان مسلم را اینگونه نشنیده و از آشنایی با گروهی که چنین در روایتگری واقعه کربلا وسواس به خرج میدهند خوشحال است. پسرش هم از علاقه به بازی تعزیه میگوید و اینکه نذر کرده اگر مادربزرگ بیمارش خوب شود، سال دیگر یکی از طفلان را بازی کند.
راویان عشق، گروه قدیمی تعزیهخوانی، با سرپرستی امیر زینلی که خودش بیش از 40 سال است کار تعزیه میکند، از چند سال پیش از قم میهمان تهرانیهاست. او درباره اجرای تعزیه در تهران میگوید: دو سال گذشته در دهه محرم تعزیهخوانی را در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه بردیم و امسال فرهنگسرای ارسباران از ما خواست در این مکان به صحنه برویم. استقبال مردمی در ارسباران برای خودمان غیر قابل پیشبینی و غافلگیرکننده بود. از شب اول اجرا سالن پر بود و این استقبال تا امروز ادامه داشته و امیدوارم تا پایان هم مردم شریف و عاشقان حسینی ما را همراهی کنند.
سرپرست گروه راویان عشق درباره فعالیتهای گروهش در ماه محرم میگوید: کار اصلی گروه ما تعزیهخوانی است و چند سال است دهه اول محرم همزمان در تهران و قم اجرا داریم. جنس مخاطبانی که در تهران به تماشای نمایش ما مینشینند با تماشاگران قم متفاوت است. شهروندان تهرانی دقت نظر بیشتری دارند، صحت داستانها برایشان مهم است و از پیش تحقیق میکنند.
این تعزیهخوان باسابقه با اشاره به فعالیت گروه خود غیر از ماه محرم میافزاید: ما در مناسبتهای مختلف تعزیهخوانی داریم. مثلا به مناسبت نیمه شعبان نمایش شاد ملیکه خاتون را اجرا میکنیم که البته به سبک تعزیه نوشته شده و داستان ازدواج امام حسن عسکری(ع) را با ملیکه خاتون روایت میکند. مجلس تعزیه غدیر خم را در ایام عید غدیر روی صحنه میبریم و همینطور در ایام فاطمیه تعزیه فاطمه زهرا(س) را اجرا میکنیم که این تعزیه سال گذشته در جمکران با استقبال بینظیر مردم رو به رو شد.
در شبهای گذشته مجالس تعزیه شهادت حر بن یزید ریاحی، وهب نصرانی و حضرت علی اکبر(ع) اجرا شده و مجلس تعزیه حضرت قاسم بن حسن(ع) امشب روی صحنه میرود.
مجالس تعزیه حضرت ابوالفضل العباس(ع) و شهادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به همراه بازار شام و شهادت حضرت رقیه(س) پایانبخش برنامههای راویان عشق است که تا 14 آبان ساعت 20 در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران روی صحنه میرود.
منبع:فارس