۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۱۶
عقیق:پوشیدن لباس سیاه در سوگ امامان پاک بویژه در مصیبت جان سوز کربلا در عصر ما یکی از شعائر مهم شیعی است، شعاری چشمگیر و موثر که رونق و رواجی عام دارد. شیعه در ایام عادی و روزهای معمول زندگی از پوشیدن لباس سیاه پرهیز میکند اما به دهه نخست محرم یا آخر صفر و نظایر آن که میرسد، جامه مشکین میپوشد و در و دیوار و کوی و برزن را سیاهپوش میکند. در واقع، قرنهاست که تاریخ در بلاد شیعهنشین ناظر این صحنههاست.
لباس سیاه، نشانه عشق و دوستی به ساحت امامان است و اعلام جانبداری از سرور آزادگان در جبهه ستیز حق و باطل، جبههای که پهنه میدان آن از بام تا شام تاریخ است و جز به شمشیر حجت آخرین(عج) پایان خوش و محتوم خویش را بازنخواهد یافت.
شیعه در عزای حسین لباس مشکی میپوشد تا درد درون را از مصیبتی که با قتل عزیز فاطمه(س) بر اسلام، بلکه بر انسان رفته است، فریاد کند و نفرت خویش را از خیل ظالمانی که چراغ هدایت را کشتند و حرمت عدل و فضیلت را شکستند، اعلام دارد. لباس سیاهی که شیعه در هر محرم میپوشد، به حقیقت جلوه دود آهی است که خانه دل او را در عزای حسین(ع) اندوهنشین کرده است. بدون ترديد وقتي پير و جوان، بزرگ و خردسال، در اين ايام لباس سياه مي پوشند، يادآور حزن و مصيبت جانکاهي است که به وجود مقدس حضرت سيدالشهدا(ع)، رسيده است و حقيقت اين است که بقاي اسلام مرهون دو ماه محرم و صفر است.
از نظر تاريخ، چنانکه مورخان نوشته اند، بعد از واقعه عاشورا، زنان خاندان رسول الله(ص) اولين کساني بودند که تا يک سال لباس سياه به تن داشتند و چنان مشغول عزاداري بودند که امام سجاد(ع) براي آنها غذا فراهم مي ساختند. در طول تاريخ نيز پوشيدن لباس سياه در عزاداري اهل بيت(ع) به صورت يک سنت ارزشمند در بين شيعيان و محبان رايج بوده است.
بعضي از فقهاي بزرگ مقيد بودند در ايام سوگواري امام حسين(ع) جامه سياه fپوشند و به آن تبرک مي جستند و با جديت از آن نگهداري و مراقبت مي کردند و وصيت مي نمودند بعد از رحلتشان به عنوان تبرک با آنها دفن شود.
قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اکرم (ص) را بر مسلمانان واجب کرده اند. دوستي لوازمي دارد و محب صادق کسي است که شرط دوستي را - چنان که بايد و شايد - به جاي آورد . يکي از مهم ترين لوازم دوستي، همراهي و همدلي با دوستان در غم ها و شادي ها است. از اين رو، احاديث بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهل بيت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان تاکيد ورزيده اند.
اما بعد ...
کارگرها مدام این طرف و آن طرف می روند . حاج مهدی کارها را راست و ریست می کند. امر و نهی آقا مهدی یعنی اینکه همه چیز حساب و کتاب دارد. نه کاغذی دستش است که از رویش کارهای روزمره را بخواند و نه موبایل، کار راه انداز این روزهای بازاری ها . فقط ابهت و پرستیژ حاجی کافیست که همه حساب کار دستشان باشد.
" پسر مواظب باش اینها زود کثیف میشن . بارباید سالم دست مشتری برسه.فرقی نداره ،شیرازباشه یا اصفهان . حسین آقای مهدوی، لطفاً «بار اهواز رو چک کن . کم و کسر نداشته باشه . رو کارتون اسم گیرنده رو درشت تر بنویس.»
یک کارگاه لباس دوزی حدود 50 -60 ساله و ده بیست تا کارگر زرنگ . تا سقف پیراهن مشکی چیده شده است . صدای چرخ خیاطی یکریز به گوش می رسد، نرم و راحت . از چرخ های قدیمی و حسابی آب بندی شده . فضا نور خیلی خوبی ندارد . چند پنجره چوبی نور را داخل کارگاه می ریزند. سقف هم چوبی است . پیرهن مشکی ها را ده تا ده تا داخل نایلون میگذارند و می بندند . مثل ساعت دقیق و مرتب . وقتی حاج مهدی اینجا باشه، همه چیز باید مرتب و منظم باشد . وقتی جمله ای می گوید، کارگرها تا ته آن را می خوانند. واقعاً جذبه اش مرا هم گرفت. ریش جو گندمی . دندانها ردیف و مرتب . پیرهن قهو ه ای و انگشتر عقیق .
جایی برای نشستن پیدا نمی کنم . پس مجبور می شوم دنبال آقا مهدی بروم و حین راه رفتن سؤال بپرسم. سعی کردم سوال هایم گلچین باشد تا خیلی هم مزاحم کسب و کارشان نباشم. راستش سوال هایم معمولی است و منتظر معجزه کلمات هستم تا شاید گزارش خوبی از آب دربیاید. اولین بار است که به صورت نوشتاری برای محرم چیزی می نویسم. بنابراین نباید فکر کنید چیزی فراتر از تصور در این گزارش بیاید . از آقا مهدی خواستم بی ریا حرف بزند. او هم خیلی در قید و بند کلمات نبود. چون به قول خودش سواد زیادی ندارد که بخواهد قلمبه سلمبه حرف بزند .
«در مورد امام حسین همه چیز عشقیه . یعنی می خوام بگم عشق حرف اول و آخر رو میزنه .ما چی کاره ایم؟ اما راستش اون چیزی که اذیتم می کنه اینه که خیلی دوست داشتم بر می گشتیم به سالهای 1370 تا 1380 . اون زمان گل عزاداری ها بود اون ده سال بهترین سال های فرهنگ محرمی بود.»
توی حرفش می روم و می گویم چرا ؟
«چرا؟ خب به خاطر اینکه ماهواره ها و فرهنگهای اون وری رخنه نکرده بود . همه چیز محرم ساده بود. زرق و برق نداشت. حرفهایی که از منبر و روضه می شنیدیم دل پسند بود. شعرهای نوحه هم تو دل برو بود . اما بعد از اون سبک آهنگ پیدا کرد. درسته که جوون پسند شده، اما با فرهنگ امام حسین جور در نمیاد. یادمه یه سال ارگ و پیانو هم آورده بودن که خوشبختانه اون بساط جمع شد. اما الان دوباره یه جورایی و به شکل های دیگه داره شروع می شه.»
حاج مهدی مثل بعضی از مردم کوچه بازار از متولیان مذهبی به خاطرکم توجهی گله مند است . او معتقد است مثل هر کار دیگری که نیاز به جدید بودن دارد، مراسمها هم به دلیل اینکه نسل ها عوض می شود باید نو باشد .
«می ترسم به بعضیا بر بخوره، اما متولیان مذهبی کم کار هستن ، نسبت به جوونا کم لطفن . کارهای نو نمی کنن. خب همه میدونیم که بیشترین خطر تو زمینه های فرهنگی متوجه جووناست.این طور نیست ؟ اما تو این زمینه خیلی زحمت نمی کشن . به هرحال تو این دهه ، تنها روزایی هستش که همه تیپ جوون میاد . حتی اونی که نماز نمی خونه هم میاد سینه و زنجیر می زنه . خب ما نباید بعد عاشورا ولش کنیم به امان خدا . قدیما هفتگی هیأت می رفتیم . از بس حرفا قشنگ بود که تا هفته بعد تو فکر حرفا بودیم . حالا متاسفانه از این خبرا نیست.»
انصافاً این آقا مهدی خیلی خوب حرف می زند . من که لذت بردم . کسی که به قول خودش از ده دوازده ساگی تو این شغل بوده و وقت کتاب خواندن نداشته است. هر چه هم دارد از نشستن پای منبرهایی که پنجشنبه شب ها با پدر مرحومش در آنها شرکت می کرده است. هر حرفی هم می زند از صحبت هایی ست که در مسجد و هیأتها شنیده و حفظ کرده است.
مشتری های او از همه تیپها هستند. از پیرهایی که سی- چهل سال است که مشتری اش هستند، تا جوانهایی که تازه به هیأت می روند. پیرهن مشکی ها از پانزده هزار تومان تا چهل هزار تومان قیمت دارند. جنس هم به قول او چینی نیست و الیاف ایرانی در آن به کار رفته است. برای سن بالاها پیراهن های بدون یقه، ساده و بلند طراحی می کنند تا بتوانند براحتی زنجیر بزنند. برای جوانها هم با نوشته های مختلف روی سینه یا پشت کمر می دوزند .
«تیپ های مختلفی داریم . ما مجبوریم سلیقه های مختلف را در نظر بگیریم . دو سه سالی هستش که برای جوونا یا نوشته میزاریم یا طرح گل های اسلامی . بعضی ها هم میان اینجا و پیشنهاد طرح خاص می دن که ما انجام می دیم . ولی اغلب نوشته های یا حسین و یا ابولفضل هستش.»
و در آخر ؛
پوشیدن لباس سیاه، یعنی اینکه ما از سرور آزادگان جهان پیروی می کنیم . و صد البته این پیروی تنها در پوشین لباس مشکی نیست. اینکه در زیارت می گوییم ؛ یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیماً، کاش در کربلا بودیم و در صف و رکاب شما به رستگاری بزرگ می رسیدیم، پس چون آنجا نبودیم، با گرامیداشت یاد و مجاهدت شما، پیراهن سیاه بر تن می کنیم. به این معنی که با یادآوری شما و اصحاب تان می گوییم که ادامه دهنده راه شما ئیم ودر هر زمان و مکانی که دین اسلام در خطر بیفتد آماده فداکاری برای پایداری دین جدتان هستیم .
مجید مردانیان
منبع:قدس
211008