۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۱۴
عقیق:درحالات حضرت نوح(ع) وارد است که همسرى منافق(1) داشتند . يك سال بر اثر نيامدن باران قحطى شد، جمعى از مردم تصميم گرفتند نزد حضرت نوح(ع) بروند و از او بخواهند دعا كند تا باران بيايد. حضرت در روستايى سكونت داشت ، آنها به آن روستا و به خانه او رسيدند؛ در خانه را زدند، زن حضرت از خانه بيرون آمد، آنها گفتند: نوح كجاست ؟
آمده ايم از او بخواهيم دعا كند تا باران بيايد زن گفت : اگر دعاى نوح مستجاب مى شد، براى خود ما دعا مى كرد كه وضع زندگيمان خوب شود! او اكنون به بيابان رفته تا هيزم جمع كرده و بفروشد، و آن چنان مقامى هم ندارد كه دعايش مستجاب گردد.(2)
آنها به بيابان رفتند، ناگهان ديدند حضرت نوح هيزم جمع كرده
و آن را به پشت گرفته و بر شيرى سوار است و مارى به دست گرفته و آن مار را تازيانه
خود (در راندن شير) قرار داده است. قحطى
زدگان به نوح(ع) عرض كردند: دعا كن تا باران
بيايد، قحطى همه جا را گرفته است .
نوح(ع) دعا كرد و باران خوبى آمد. آنها به نوح(ع) گفتند: تو كه اين گونه مستجاب الدعوه هستى، چرا در مورد زن خودت
نفرين نمى كنى كه مثلا از خانه ات بيرون رود و مجازات شود و پشت سرت بد گويى شما
را نكند.
پی نوشت ها:
1- همچون حضرت لوط (س ) كه او نيز همسر بدى داشت (در قرآن آيه 10،
سوره تحريم به اين مطلب اشاره شده ).
2- و نقل شده است كه به مردم كفته بود: (( نوح
مجنون است )) بحار، ج 12، ص 146.
3- با توجه به اين كه ، بيرون كردن او، مفسده بيشترى
داشت و صلاح اين بود كه با صبر و تحمل ، او را نگهدارى كند.(لئالى الاخبار)
منبع:جام
211008