سنگي از بهشت بر زمين+ عكس
حجرالاسود يا سنگ سياه، يكي از نقاط بسيار مقدس مسجدالحرام بوده و در ركن شرقي كعبه كه ركن حجر الاسود نام دارد در ارتفاع يك و نيم مترى قرار گرفته است.
عقیق: اين سنگ حدود نيم ذراع برروي ركن كعبه قرار داده شده است، آنچنانكه در اين باره گفتهاند: مقدار طول حجرالأسود نيم ذراع و عرض آن ثلث ذراع، يك قيراط كم، مى باشد.
حجرالأسود نقطه آغاز و پايان طواف ميباشد كه تا چند سال پيش، به موازات آن روي زمين سنگ سياه رنگي (از مقابل حجرالاسود تا انتهاى صحن مسجد) كشيده شده بود كه به هدف جلوگيرى از ازدحام برداشته شد. به علاوه، چراغى سبز رنگ بر ديوار مسجد برابر حجرالأسود نصب شده تا راهنماى طواف كنندگان باشد.
فضيلت حجر الاسود
در بسيارى از روايات آمده است كه حجرالأسود از سنگهاى بهشتى است و همراه آدم عليه السلام به زمين فرود آمد.
همچنين از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده است كه فرمود: «حجرالاسود، دست خداوند در روى زمين است، كسى كه آن را مسح كند، دست خدا را مسح كرده است.»
در نقلى از ابن عباس آمده است كه اگر كسى با رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم بيعت نكرد و سپس حجرالاسود را استلام نمود، با خدا و رسول صلي الله عليه و آله وسلم بيعت كرده است.
همچنين در روايات آمده است كه اين سنگ در آغاز سفيد بود، اما گناهانى كه فرزندان آدم انجام دادند، سبب سياه شدن آن گرديد.
از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم نقل شده است كه فرمود: «خداوند در روز قيامت، حجر الاسود را زنده ميكند، در حالى كه دو چشم بينا و زبانى گويا دارد و شهادت ميدهد كه چه كسى آن را استلام كرده است.»
آداب استلام حجرالاسود
امام صادق عليه السلام فرمود: در صورتى كه كسى در اطراف حجر نبود و به راحتى امكان استلام و بوسيدن بود، آن را ببوسيد و در وقت ازدحام، از دور بر اوتكبيربگوييد. اين رسم در حال حاضر توسط غالب مسلمانان بكار گرفته ميشود.
همچنين حضرتش فرمود: از جمله سه كار مستحبي كه از زنان برداشته شده است، استلام حجر الاسود است.
هنگام استلام حجر الاسود، اگر ازدحام جمعيت است، تكبيرگفته و صلوات فرستاده (و سپس از مقابل آن بگذرند.)
يعقوب بن شعيب نيز گويد: هرگاه امام صادق عليه السلام كنار حجر الأسود مى آمد مى فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ، السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ».
درنقل ديگري امام صادق عليه السلام به سيف تمار فرمود: اگر حجر الأسود خلوت است آن را لمس كن و گرنه از دور سلام بده (و بگذر).
حجرالاسود در گذر تاريخ
اين سنگ مقدس، پيش از اسلام و پس از آن، همواره مورد اعتنا و توجه كامل بوده و در حقيقت در شمار عناصر اصلى كعبه بوده است. به لحاظ همين تقدّس، رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم آن را نگاه داشت و ديگر سنگهايى را كه به شكل بت ساخته شده بود، به دور ريخت.
حجرالأسود در حادثه تخريب كعبه، كه پنج سال پيش از بعثت صورت گرفت، در فاصله اى دور از مسجد واقع شد. هنگام نصب آن در جاى خود، قريش به نزاع پرداختند، اما با درايت رسولخدا صلي الله عليه و آله وسلم، و انتقال آن توسط عباى مبارك به طورى كه همه سران طوايف گوشه هاى از آن را گرفته بودند، همه قريش در فضيلت آن سهيم شدند و عاقبت به دست خود آن حضرت نصب گرديد.
در سال ۳۱۷ قمرى يكى از فرقه هاى منسوب به اسماعيليان كه به قرامطه شهرت داشت، حجرالأسود را از كنار كعبه برداشت و به احساء بردند، اين گروه به مدت ۲۲ سالچهار روز كم- تا سال ۳۳۹ هجرى سنگ را در آنجا نگاه داشت و سپس در عيد قربان همين سال، آن را به جاى نخست باز گرداند. پس از آن، طى سالهاى پياپى، حجر الاسود به طور عمد يا غير عمد از جاى خود كنده شد و هر بار اجزايى از آن خرد و جدا گرديد.
يكبار در سال ۳۶۳ يك رومى (به احتمال زياد مسيحى) به مكه آمده و در وقت خلوتى مسجد، ضربهاى به آن زد. در محرم سال ۱۳۵۱ ق نيز يك افغانى قطعهاى از حَجر، پرده كعبه و نقره پلكان كعبه را برداشت كه او را دستگير و اعدام كردند.
به مرور زمان و در اثر تحوّلات و تغييرات، از حجمِ نخستينِ اين سنگ كاسته شد و حتى به چند پاره تقسيم گرديد كه آخرين بار قسمتهاى مختلف آن را به يكديگر متصل كردند و آن را در محفظهاى نقرهاى قرار دادند. در تاريخ نقل است پس از آنكه كعبه در زمان حكومت عبدالله بن زبير آتش گرفت حجر الاسود سه قسمت شد و پس از آن ابن زبير
آنرا در يك محفظه نقرهاي قرار داد. در حال حاضر تنها به آن اندازه كه براى بوسيدن و استلام لازم است، جاى گذاشتهاند و روي حجر را با مادهاي شفاف جهت حفاظت آن پوشاندهاند.