۱۸ آذر ۱۴۰۳ ۷ جمادی الثانی ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۱۳
عقیق:امروز یکشنبه 27 مهرماه 1393 هجری شمسی برابر با 24 ذی الحجه 1435 هجری قمری است.
مهمترین رخداد امروز مباهله اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین با علمای مسیحی نجران است.
تعریف مباهله
مباهله بر وزن مفاعَله به معنای انجام دادن کاری به صورت دو طرفه است، حروف اصلی آن بهل و به معنای خداوند او را لعنت کرد است.
نامه
پيامبر صلى الله عليه وآله به نصاراى نجران
در سال دهم هجرى پيامبر صلى الله عليه وآله نامه اى
به نصاراى نجران فرستادند، به اين مضمون كه خداوند يكتا را عبادت كنند و مسلمان
شوند، يا به مسلمين جزيه بدهند و به مذهب خود باشند، در غير اين صورت آماده جنگ
گردند.
بنى نجران در كليساى بزرگ خود به مشورت پرداختند، عده اى مانند «سيد» كه از بزرگان قوم بود و «عاقب» كه اسقف نجران بود مخالفت خود را با تسليم در برابر خواسته پيامبر صلى الله عليه وآله اعلام كردند. در مقابل عده اى مانند «ابوحارثه» اسقف اعظم نجران كه 120 سال عمر داشت و در باطن مسلمان بود با امر پيامبر صلى الله عليه وآله موافق بودند.
بعد از دو روز مشورت قرار شد كتاب «جامعه» را كه صفات پيامبر بعد از حضرت عيسى عليه السلام را ذكر كرده بود، و صحيفه حضرت شيث عليه السلام را بخوانند. در حضور جمع مسيحيان و فرستادگان پيامبر صلى الله عليه وآله فصل هاى جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصميم گرفتند هفتاد نفر از جمله سيد و عاقب و ابوحارثه را براى تحقيق به مدينه بفرستند.
نجرانيان
در مدينه
هیئت مسیحیان نجران متشکل از ۴۰ یا ۶۰ یا ۷۰ نفر به مدينه آمدند و خدمت
پيامبر صلى الله عليه وآله شرفياب شدند.
نمایندگان نجران پس از دیدار با پیامبر با او به بحث و کنکاش در موارد اعتقادی پرداختند و در مورد مسیح و مریم و خدا به گفتگو نشستند، که در نهایت آنان به پیامبر گفتند: «گفتگوهای شما ما را قانع نمیکند». در این هنگام جبرئیل آیه مباهله را نازل و پیامبر را مأمور کرد تا با کسانی که با او مجادله میکنند به مباهله برخیزد. آن آیه (آیه ۶۱ سوره آل عمران) چنین است:
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ : پس هر كه در اين [باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنتخدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
هنگامى كه اين آيه نازل شد پيامبر صلى الله عليه وآله على و فاطمه و حسن و حسين عليهمالسلام را فراخواند و فرمود: «اللهمّ هؤلاء اَهلى ( اَهل بيتى)»: «بارالها اينان اهل من هستند».
لذا قرار بر مباهله شد و سيد و عاقب به محل اردوى خود در خارج مدينه رفتند. آنان با يكديگر مشورت كردند و بعضى از علماى آنها گفتند: «اگر فردا محمد صلى الله عليه وآله با اصحاب و جمعى كثير براى مباهله حاضر شود اين روش پادشاهان است و ترسى به خود راه ندهيد. ولى اگر خواص اهل بيت خود را آورد اين كار كار انبياء است».
مراسم
مباهله
روز موعود هنگام بالا آمدن آفتاب، پيامبر صلى الله
عليه وآله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و از حجره بيرون آمد. امام
حسن و امام حسين عليهماالسلام را پيش رو روانه فرمود و حضرت صديقه كبرى فاطمه زهرا
عليه االسلام از پشت سر آمدند، تا بين دو درختى كه قبلاً تعيين شده بود رسيدند.
قبلاً به دستور حضرت زير آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سايه بان عباى
سياهى بالاى درخت قرار دادند. مسلمانان مدينه هم آمدند، بنى نجران هم با فرزندان
خود آمدند. پيامبر صلى الله عليه وآله كسى را نزد سيد و عاقب فرستاد كه ما
آماده ايم.
اسقف با همراهان آمد و گفت: با چه كسانى با ما مباهله مى كنيد؟ پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «با بهترين اهل زمين و نيكوترين جهانيان نزد خداوند متعال زيرا كه از طرف خداوند متعال امر شده ام كه آنها را بياورم»، و اشاره به آل عبا عليهم السلام فرمودند.
سيد و عاقب و اسقف همين كه چشمشان به پيامبر صلى الله عليه وآله و آل عبا عليهم السلام افتاد، وحشت كردند به حدى كه چهره هايشان زرد شد.
ابوحارثه كه ميل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پيش گذاشت و دست سيد و عاقب را گرفته پس كشيد و آنها را نصيحت كرد و از عواقب اين مباهله مطلع كرد و گفت: صفات او و اهل بيت او را در كتابها خوانده ايد.
اين محمد صلى الله عليه وآله همان پيامبر است، مگر نمى بينيد ابرهاى سياه را، و دگرگونى آفتاب را، و شاخه هاى درختان را كه خم شده، و صداى مرغان، و دود سياه اطراف و آثار زلزله را كه در كوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند كه دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنى گويند از ما نشانى نمى ماند. برويم و با او صلح كنيم.
پرهيز
نجرانيان از مباهله
بنى نجران ابوحارث را فرستادند و او مسلمان شد و عرض
كرد: مردم نجران پشيمان شده اند. حضرت فرمود: اسلام بياورند. گفت: قبول نمى
كنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت اين كار را
ندارند، ولى حاضرند جزيه را قبول كنند.
پيامبر صلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: «شرايط ذمه و مقدار آن را به آنها بگوييد». بعد از معين نمودن جزيه و شرايط آن، اميرالمؤمنين عليه السلام آنها را نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آوردند، و پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «اگر با من و اين جماعت اهل بيت من مباهله مى نموديد، به صورت ميمون و خوك مى شديد و اين وادى بر شما آتش مى شد و يك سال نمى گذشت كه تمامى نصارى نابود مى شدند».
گفتنی است اين روز از يك سو روز مباهله اهل بيت عليهم السلام با نصاراى نجران است و از سوى ديگر روز نزول آيه تطهير در شأن اهل بيت عليهم السلام می باشد.
مباهله در منابع اهل سنت
این رخداد مهم و بزرگ اسلام که دلالت بر عظمت، شأن و منزلت بی بدیل ائمه سلام الله علیهم اجمعین دارد، در منابع معتبری از اهل سنت بیان شده است:
1) مسلم بن حجاج نیشابوری(به عربی: أبو الحسین مسلم بن الحجاج القشیری النیسابوری)، معروف به امام مسلم ، یکی از شخصیت های معروف علم حدیث و نویسندهٔ کتاب صحیح مسلم از كتب شش گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد ۷ صفحه ۱۲۰ ( چاپ محمد على صبيح - مصر).
2) احمد حنبل در كتاب مسند جلد اول صفحه ۱۸۵ ( چاپ مصر).3) طبرى در تفسير معروفش در ذيل همين آيه جلد سوم صفحه ۱۹۲ ( چاپ ميمنية - مصر)
4)حاكم در كتاب مستدرك جلد سوم صفحه ۱۵۰ ( چاپ حيدر آباد دكن).
5)حافظ ابو نعيم اصفهانى در كتاب دلائل النبوة صفحه ۲۹۷( چاپ حيدر آباد).
6)واحدى نيشابورى در كتاب اسباب النزول صفحه ۷۴ ( چاپ الهندية مصر).
7)فخر رازى در تفسير معروفش جلد۸ صفحه ۸۵ ( چاپ البهيه مصر).
8)ابن اثير در كتاب جامع الاصول جلد ۹ صفحه ۴۷۰ ( طبع السنة المحمدية - مصر).
9)ابن جوزى در تذكرة الخواص صفحه ۱۷ ( چاپ نجف).
10)قاضى بيضاوى در تفسيرش جلد ۲ صفحه ۲۲ ( چاپ مصطفى محمد مصر).
11)آلوسى در تفسير روح المعانى جلد سوم صفحه ۱۶۷( چاپ منيريه مصر).
12)طنطاوى مفسر معروف در تفسير الجواهر جلد دوم صفحه ۱۲۰ ( چاپ مصطفى البابى الحلبى - مصر).
13)زمخشرى در تفسير كشاف جلد ۱ صفحه ۱۹۸ ( چاپ مصطفى محمد - مصر).
14)حافظ احمد بن حجر عسقلانى در كتاب الاصابة جلد ۲ صفحه ۵۰۳ ( چاپ مصطفى محمد - مصر ).
15)ابن صباغ در كتاب الفصول المهمة صفحه ۱۰۸ ( چاپ نجف).
16)علامه قرطبى در تفسير الجامع لاحكام القرآن جلد ۳ صفحه ۱۰۴ ( چاپ مصر سال ۱۹۳۶).
منبع:جام
211008