۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۱۸
عقیق:وَ أَیُّوب إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنى مَسنىَ الضرُّ وَ أَنت أَرْحَمُ الرَّحمِینَ(83) فَاستَجَبْنَا لَهُ فَكَشفْنَا مَا بِهِ مِن ضرٍّ وَ ءَاتَیْنَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِكرَى لِلْعَبِدِینَ
و ایوب را (به یاد آور) هنگامى كه پروردگارش
را خواند (و عرضه داشت ) بدحالى
و مشكلات به من روى آورده و تو ارحم الراحمینى . ما دعاى او را مستجاب كردیم ، و
ناراحتیهائى را كه داشت برطرف ساختیم ، و خاندانش را به او بازگرداندیم ، و
همانندشان را بر آنها افزودیم ، تا رحمتى از سوى ما باشد ، و تذكرى براى عبادت
كنندگان . (84) انبیا
در حدیثى از امام صادق ( علیه السلام ) مى خوانیم :كسى پرسید بلائى كه دامنگیر ایوب شد براى چه بود؟
امام صادق (علیه السلام ) پاسخى فرمود كه
خلاصه اش چنین است : بلائى كه بر ایوب وارد شد به خاطر این نبود كه كفران نعمتى
كرده باشد، بلكه به عكس به خاطر شكر نعمت بود كه ابلیس بر او حسد برد و به پیشگاه
خدا عرضه داشت اگر او این همه شكر نعمت تو را بجا آورد، به خاطر آنست كه زندگى
وسیع و مرفهى به او داده اى ، و اگر مواهب مادى دنیا را از او بگیرى هرگز شكر تو
را بجا نخواهد آورد. مرا بر دنیاى او مسلط كن تا معلوم شود كه مطلب همین است .
خداوند براى اینكه این ماجرا سندى براى همه رهروان
راه حق باشد، به شیطان این اجازه را داد، او آمد و اموال و فرزندان ایوب را یكى پس
از دیگرى از میان برداشت ، ولى این حوادث دردناك نه تنها از شكر ایوب نكاست بلكه
شكر او افزون شد!
شیطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود، این اجازه به او داده شد و او تمامى آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بین برد، باز هم حمد و شكر ایوب افزون شد.
سرانجام شیطان از خدا خواست كه بر بدن ایوب
مسلط گردد و سبب بیمارى شدید او شود، و این چنین شد، به طورى كه از شدت بیمارى و
جراحت قادر به حركت نبود، بى آنكه كمترین خللى در عقل و درك او پیدا شود.
خلاصه ، نعمتها یكى بعد از دیگرى از ایوب
گرفته مى شد، ولى به موازات آن مقام شكر او بالا مى رفت .
تا اینكه جمعى از رهبانها به دیدن او آمدند و
گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگى كرده اى كه این چنین مبتلا شده اى ؟ (و به این
ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد) ایوب گفت : به عزت
پروردگارم سوگند كه من هیچ لقمه غذائى نخوردم مگر اینكه یتیم و ضعیفى بر سر سفره
با من نشسته بود، و هیچ طاعت الهى پیش نیامد مگر اینكه سختترین برنامه آن را انتخاب
نمودم .
در این هنگام بود كه ایوب از عهده تمامى
امتحانات در مقام شكیبائى و شكرگزارى برآمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل
مشكلات خود را با تعبیرى بسیار مؤدبانه و خالى از هر گونه شكایت از خدا خواست
(تعبیرى كه در آیات فوق گذشت ، رب انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمین ).
پی نوشت:
تفسیر نمونه جلد 13 صفحه 480
منبع:جام
211008