عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۸۴۲۰
تاریخ انتشار : ۱۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۸
حج و مهدویت. . .
ولایت پذیري و پیروي از حجت الهی ازجمله عوامل مهمی است که در قبولی حج نقش اساسی دارد؛ یعنی حج بدون ولایت و پیروي از امام معصوم، نه تنها شاخصه کمال را ندارد، بلکه مورد قبول درگاه خدا نیز نمی باشد.
عقیق: منجی گرایی و عقیده به آینده اي روشن براي انسان ها، از باورهاي مشترك بین همه ادیان الهی و حتی غیر الهی است. در بینش اسلامی، کسی رهایی بخش بشر از ظلمت است که همنام پیامبر اسلام(ص) و از عترت پاك اوست. بنابر باور شیعه، ایشان هم اکنون میان امت حضور دارند و ناظر بر اعمال و رفتار آنان اند. ایشان هر سال در موسم حج حاضر می شوند و بین باور به آن حضرت و موسم حج ارتباطی استوار وجود دارد.

اما اینکه این ارتباط دوسویه کدام است و نقش هر یک از این دو در دیگري چیست و در تقویت و استحکام عقیده به دیگري چه نقشی براساس کتاب و سنت دارد و سرانجام نقش حج و کعبه در رخداد ظهور چگونه است؟ پرسش هایی است که حجت الاسلام الهی نژاد درکتاب "حج و مهدویت" به آن پاسخ گفته است:

حج در دوران غیبت

شرایط صحت حج در دوران غیبت کبري

قبل از ورود به بحث، این پرسش را مطرح می کنیم که عبادت در دوران ظهور امام فضیلتش بیشتر است یا در دوران غیبت و پنهان زیستی امام؟

در پاسخ گفته می شود، عبادت در دوران غیبت و پنهانزیستی امام از عبادت در دوران ظهور او از لحاظ فضیلت برتري دارد؛ زیرا: اولًا، در دوران غیبت، مردم به علت دسترسی نداشتن به امام در فضاي سختی به سر میبرند و از آنجایی که عبادت و بندگی در فضاي سخت، فضیلت بیشتري دارد، عبادت مردمان دوران غیبت نیز، داراي فضیلت بیشتري است؛ چنانکه رسول گرامی اسلام میفرماید:

أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا: بهترین اعمال، عملی است که سختی بیشتري در اقدام به آن باشد.

ثانیاً، مردم در دوران غیبت در فضاي انتظار به سر می برند و بهترین عمل در دوران انتظار، بنابر فرمایش رسول گرامی، انتظار کشیدن براي فرج است. ازاینرو اعمالی که در پرتو انتظار صورت می پذیرد، داراي فضیلت بیشتري است؛ چنانکه رسول گرامی اسلام میفرماید:

أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ الِله عَزَّوَجَل:بهترین عمل هاي امت من، انتظار فرج از جانب خداست.

ثالثاً، در این خصوص روایت صریح و روشنی داریم که در آن به فضیلت اعمال مردمان دوران غیبت نسبت به اعمال دوران ظهور اشاره شده است؛ چنانکه « عَمار ساباطی » می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: ثواب عبادت پنهانی در دولت باطل با امامی از شما که مقام امامتش از نظر مردم پوشیده است، بیشتر است یا عبادتی که به طور آشکار در ظهور دولت حق و حکومت امام ظاهر انجام می دهند؟ حضرت فرمود: اي عمار! بخشش پنهانی بهتر از بخشش آشکار است. همچنین ثواب عبادت پنهانی شما در دولت باطل با امامی که [از ترس دشمن] مخفی شده است، بیشتر از عبادتی است که در دولت حق با امام ظاهر انجام می شود؛ زیرا شما در دولت باطل از دشمنان خود بیمناکید.

مسلم است که عبادت با ترس و هراس در دولت باطل، با عبادت مطمئن در دولت حق قابل مقایسه نیست. بدانید هرکس از شما که یک نماز واجبی را از ترس دشمن در پنهانی و به طور تنهایی در اول وقت به جا آورد و آن را تمام کند، خداوند ثواب 25 نماز واجب منفرد را براي او می نویسد.

بر این اساس در دوران غیبت، اعمالی که حجاج در مناسک حج بهجا میآورند، به مراتب فضیلتش از حج مردمان دوران ظهور امام بیشتر است. البته در صورتی که داراي معیارها و شرایطی باشد که در ذیل بدان اشاره می شود.

معرفت به امام زمان(ع)، شرط قبولی اعمال

آن هنگام که خدا ابلیس را به سجده آدم امر کرد، ابلیس تکبر کرد و از خدا خواست که او را از این فرمان معاف دارد تا در عوض، عبادتی کند که هیچ کس خدا را آنگونه عبادت نکرده باشد! خداوند در پاسخ او فرمود عبادت آن است که من فرمان می دهم، نه آنکه تو می خواهی، در حقیقت، عبادت، اطاعت فرمان خداست و تنها به سجده رفتن و تضرع کردن عبادت نیست، نماز و دعا به شرطی عبادت است که در اطاعت از فرمان خدا باشد.

امام صادق (ع) فرمود:

به خدا قسم! اگر ابلیس پس از نافرمانی و تکبر از اطاعت دستور خدا، به مقدار عمر دنیا بر خدا سجده میکرد، براي او سودي نمیداشت و خدا از او نمیپذیرفت، مگر اینکه او طبق فرمان خدا بر آدم سجده می کرد. وضعیت این امت نیز که بعد از پیامبر (ص) نافرمانی کردند و گمراه شدند چنین است. بعد از ترك گفتن پیشوایی که پیامبر (ص) براي آنها منصوب کرد، خداوند هرگز عملی از آنها را نمی پذیرد و نیکی هاي آنها را بالا نمی برد، مگر اینکه از آن جهتی بیایند که خدا امر کرده است و امامی را اطاعت کنند که خدا به ولایتش امر کرده است و از دري وارد شوند که خدا و رسول براي آنها گشوده اند.

محمد بن مسلم از امام [باقر یا امام صادق] علیهما السلام نقل می کند که فرمود:

خاندانی در بنی اسرائیل بودند که در پی چهل روز عبادت، هر چه از خدا طلب می کردند، خداوند به آنها مرحمت میفرمود. یکی از آنان به عبادتی چهل روزه پرداخت، ولی دعاي او پذیرفته نشد. به نزد حضرت عیسی شکایت کرد. حضرت عیسی (ع) تطهیر کرد و نماز خواند. آنگاه به درگاه پروردگار دعا کرد.

وحی آمد: اي عیسی! این بنده ام از غیر آن راهی آمده است که باید نزد من بیاید. او مرا درحالی می خواند که به نبوت تو شک دارد. بنابراین اگر به اندازهاي مرا بخواند که گردنش قطع شود و بندهایش از هم بگسلد، من دعایش را مستجاب نخواهم کرد. عیسی (ع) به وي رو کرد و فرمود: پروردگارت را میخوانی و در دل خود به پیامبرش شک داري؟ گفت: اي روح و کلمه خدا! به خدا سوگند همین طور است که میفرمایی. از خداوند بخواه که این شک را از دل من بزداید. عیسی (ع) براي وي دعا کرد و خداوند از وي پذیرفت و او در حد سایر افراد خاندان خویش قرار گرفت. ما خاندان نیز این چنینیم؛ خداوند عمل بندهاي را که درباره ما شک دارد، قبول نمی فرماید.

در عصر حاضر نیز، آن بابی که هیچ عبادتی جز از طریق ولایت او پذیرفته نیست، وجود مقدس امام زمان (عج) است. در زیارت جامعه، خطاب به این بزرگواران می گوییم « وبموالاتکم تقبل الطاعۀ المفترضۀ » به سبب ولایت شماست که خداوند عبادات واجب را می پذیرد. پس کسی که خدا را از غیر این راه، بندگی کند، خدا از او نخواهد پذیرفت. امام صادق (ع) در نامه اي به « مفضل بن عمر»نوشت:

کسی که نماز بخواند، زکات بدهد، حج و عمره به جا آورد، ولی معرفت آن کس که خدا اطاعت او را واجب ساخته است نداشته باشد، نه نماز خوانده، نه روزه گرفته، نه زکات داده، نه حج و عمره بهجا آورده، نه از جنابت غسل کرده، نه حرامی را رها کرده و نه حلالی را حلال داشته است. براي او نماز نیست هر چند که رکوع و سجود کند و براي او زکات و حجی نخواهد بود. تمام این اعمال با شناخت آن فردي انجام می شود که خداوند بزرگ با امر به اطاعت او بر مردم منت نهاده است.

مضمون این روایات در کتاب هاي حدیثی شیعه آن قدر زیاد است که فقهاي شیعه در آغاز کتاب هاي فقهی خویش، بابی را گشوده اند با عنوان « ابطال العبادة بدون ولایۀ الائمۀ علیهم السلام و اعتقاد امامتهم » یعنی هر عبادتی که بدون ولایت ائمه و اعتقاد ، به امامت آنها انجام شده باشد، باطل است.

محدث بزرگ شیعه « مرحوم شیخ حر عاملی » باب 29 جلد اول از کتاب «وسائل الشیعه » خویش را به این مطلب اختصاص داده و در آن 19 حدیث نقل کرده است و « محدث نوري » در « مستدرك الوسائل » 66 حدیث دیگر به آن افزوده است. این قبیل روایات، در کتب اهل سنت نیز نقل شده است. « جابر بن عبدالله انصاري » از رسول خدا (ص) نقل می کند که حضرت فرمود: اي علی! اگر امت من آن قدر روزه بگیرند که همچون کمان (گوژپشت) شوند و آن قدر نماز بخوانند که چون زه (لاغر) شوند،  ولی تو را دشمن بدارند، خداوند آنان را در آتش جهنم می افکند.

چنانکه امام حسن عسکري (ع) در این زمینه میفرماید:

زمین تا روز قیامت از حجت خدا بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. فرمود به راستی این سخن، درست است، چنانچه روز درست است.

به او عرض شد: اي پسر رسول خدا! حجت و امام بعد از تو کیست؟ فرمود: پسرم محمد. او امام و حجت بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. آگاه باشیدکه براي او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاك گردند و تعیین کنندگان وقت ظهور دروغ گویند.

از آنجایی که نخستین شرط قبولی و کمال حج در هر زمان، شناخت حجت آن زمان است، در دوران غیبت بر منتظران واجب است حجت خدا، یعنی امام زمان (عج) را بشناسند؛ زیرا براساس روایات بسیاري، عبادت بدون ولایت نه تنها کامل نیست، بلکه اصلًا در درگاه پروردگار قبول نمی شود.

امام باقر (ع) در این زمینه میفرماید:

همانا اگر مردي شب ها را به عبادت برخیزد، روزها را روزه دارد، تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، ولی امر ولایت حجت خدا را نشناسد تا از او پیروي کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، براي او از ثواب خداوند حقی نیست.

همچنین امام صادق (ع) می فرماید:

براي آن جوان پیش از آنکه قیام کند، غیبتی است. عرض کردم: چرا؟ فرمود: میترسد و با دست اشاره به شکم خود کرد. (می ترسد شکمش را پاره کنند) . سپس فرمود: اي زراره! اوست که چشم به راهش باشند. اوست که در ولادتش تردید شود؛ برخی گویند پدرش بدون فرزند مرد. برخی گویند در شکم مادر بود [که پدرش وفات یافت و به دنیا نیز نیامد] و برخی گویند دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد و اوست که در انتظارش باشند؛ ولی خداي عزوجل دوست دارد شیعه را بیازماید. اي زراره! در زمان [غیبت] است که اهل باطل، شک می کنند. زراره گوید. عرض کردم، قربانت، اگر به آن زمان رسیدم چه کار کنم؟

فرمود: اي زراره! اگر به آن زمان رسیدي، خدا را با این دعا بخوان: خدایا! خودت را به من بشناسان؛ زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نشناسم [براي اینکه هرکس خدا را شناخت، بر او لازم می داند که از راه لطف، بندگانش را هدایت کند و کسی که خدا را نشناخت، فرستاده او را هم نمیشناسد] خدایا! پیغمبرت را به من بشناسان؛ زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من حجت تو را نشناسم [براي اینکه امام، جانشین پیغمبر است و مقام و ارزش جانشین مربوط به مقام و ارزش جانشین گذار است. خدایا! حجت خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از طریق دینم گمراه میشوم. ازاینرو شیعه می گوید که امام باید از لحاظ علم، عمل، اخلاق و عصمت مانند پیغمبر باشد]

امام صادق (ع) در این روایت دعایی را وظیفه مهم منتظران در دوران غیبت می داند که در آن اشاره به شناخت امام زمان (عج) شده است. شاید اختصاص پیدا کردن این دعا به دوران غیبت براي این باشد که در دوران پنهان زیستی امام، معرفت به او به سبب فقدان ظاهري ایشان سختتر از دوره هاي دیگر است. پس این راه سخت را همه ما باید بپیماییم. اما این مهم، براي کسانی که میخواهند براي انجام دادن مناسک حج قدم به سرزمین وحی بگذارند، ضرورتش بیشتر آشکار می شود؛ زیرا آنان به سرزمینی پا می گذارند که حجت خدا، امام زمان (عج) در آنجا حضور همه ساله دارد، و ناظر بر اعمال حجاج است. پس بر حاجیان، لازم و واجب است در این سفر معنوي مراقب اعمال و رفتار خود باشند.

غفران در پرتو شناخت کعبه و امام

در روایات براي انجام دادن حج آثاري را برشمرده اند که یکی از آنان، بخشش گناهان است. گفتنی است این اثر درباره شناخت امام نیز بیان شده است؛ چنانکه رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:

وَ مَنْ حَجَّ یُرِیدُ بِهِ وَجْهَ الِله عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُرِیدُ بِهِ رِیَاءً وَ لَا سُمْعَۀً غَفَرَ اللَهُ لَهُ الْبَتَّۀ.

و کسی که بقصد کسب رضاي خدا حج بهجاي آورد و هدفش خودنمایی و حسن شهرت نباشد، البته خدا او را میآمرزد.

همچنین حضرت می فرماید:

اي مردم! حج خانه خدا را به جا آورید. هر خانواده اي که حج کند، بینیاز و ثروتمند میشود و هر خاندانی که از حج اعراض کند، بیچاره و فقیر خواهد شد. اي مردم! هیچ مؤمنی در موقف عرفات نمی ایستد، مگر اینکه خدا گناهان او را تا آن ساعت  می آمرزد.

امام باقر (ع) درباره اثر شناخت امام می فرماید:

مَنْ عَرَفَنَا وَ أَقَرَّ بِوَلَایَتِنَا غَفَرَاللَهُ لَهُ ذُنُوبَه.

هرکسی ما را بشناسد و به ولایت ما اقرار داشته باشد، خدا گناهان او را میبخشد.

در « تفسیر عیاشی » از قول « علی بن عبدالعزیز » آمده است:

به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم [سؤالم] در مورد گفته خداي متعال است که می فرماید: در آن نشانه هاي روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هرکس داخل آن [حرم] شود، در امان خواهد بود و حال آنکه گاهی مرجئه، قدري، حروري و زندیقی که به خدا ایمان ندارند، داخل حرم می شوند» امام فرمود: آنها هیچ احترامی ندارند. گفتم: پس مراد چه کسانی اند؟ فرمود: کسانی که به ما و کعبه معرفت داشته باشند. آنها از گناهان خارج شده و امور دنیا و آخرتشان کفایت می شود.

همچنین امام صادق (ع) می فرماید:

کسی که با معرفت به کعبه بنگرد و آنگاه حق ما و حرمت ما را برابر با حقّ کعبه و حرمت آن بشناسد، خدا همه گناهان او را  می آمرزد و امور دنیا و آخرت او را کفایت می فرماید.

سه نکته مهم از اینگونه روایت ها استفاده میشود: نخست، معرفت به خانه خدا و حجت خدا؛ دوم، حفظ حرمت خانه خدا و حجت خدا؛ سوم، بخشش گناهان حاجیان، نتیجه انجام دادن حج واقعی است. پس غفران نتیجه مشترك خانه خدا و ولی خداست که حاجیان با شناخت و احترام به آن دو، به دست می آورند؛ زیرا بیشک، کعبه و حرمتش، زمزم و شرافتش، صفا و مروه و صفایش، قربانگاه و تقواي قربانیاش، رمی جمرات و طرد شیطانش، عرفات و نیایش خالصان هاش و سرزمین حرم با تمام برکاتش، در پرتو ولایت و امامتِ رسول خدا و اهل بیت است. اگر کعبه به همه این شرافت ها مزیّن است، روح عمل و مناسکش، ولایت و شناخت امام و خضوع در برابر امام است.

خلاصه کلام آنکه وجود امام به حج معنا و مفهوم می بخشد و شهر مکه که ام القراي اسلام است، با وجود حجت خدا شرافت می یابد؛ چنانکه خداوند متعال به مکه اي سوگند یاد میکند که پیغمبر در آن باشد. مکه اي که پیامبر در آن نباشد، جز سنگ و گِل نیست: لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ * وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ: قسم به این شهر مقدس (مکه) شهري که تو در آن ساکنی (بلد: 1 و 2)

آري، اگر خداوند به مکه سوگند یاد میکند، به پاس احترام معصوم است. خداوند، کعبه و مسجدالحرام را به احترام آنان، به عظمت می ستاید و می فرماید:

وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ (حج: 25)

و هرکس بخواهد در این سرزمین به انحراف و ستم روي آورد، ما از عذابی دردناك به او میچشانیم.

همچنین اگر خداوند میفرماید:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْ لِیلٍ * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ *فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ (فیل: 1-5)

آیا ندیدي پروردگارت با فیل سواران (لشکر ابرهه که براي نابودي کعبه آمده بودند) چه کرد؟ آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟ و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد که با سنگ هایی از گل متحجر آنان را هدف قرار می دادند. سرانجام آنها را همچون کاه خورده شده [و متلاشی] قرار داد.

شاید بتوان گفت اگر ابرهه با همه فیل هایش، به وسیله پرندگانی ذلیل می شود و فرار میکند، بر اثر خشم خداوند است که به علت وجود معصوم در آن سرزمین به وجود آمده است. اما فردي چون « ابنزبیر » که حسین بن علی و علی بن الحسین علیهما السلام را تنها گذاشت و به یاريشان نشتافت، اگر به درون کعبه هم پناه ببرد، کعبه با همه قداستی که دارد دیگر حرمِ امن خدا نیست و با منجنیق حَجاج بن یوسف ویران می شود.

آري، حرمتِ کعبه به احترام امامتِ امام است. جان کعبه، ولایت است. روح کعبه، امامت است. اگر کسی امام را نشناخت، مصداق من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتۀً جاهلیۀ خواهد بود و او اگر حتی به درون کعبه پناه ببرد، ایمن نیست؛ چنانکه امام صادق (ع) درباره آیه شریفه وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً می فرماید:

 مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیْتَ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ الْبَیْتُ الَّذِي أَمَرَ اللَهُ بِهِ وَ عَرَفَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ حَقَّ مَعْرِفَتِنَا کَانَ آمِناً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة.

کسی که قصد این خانه کند و بداند که آن همان خانهاي است که خدا به زیارت آن فرمان داده است و ما اهل بیت را چنان که شایسته شناخت است بشناسد، در دنیا و آخرت ایمن خواهد بود.

پس نخستین و مهمترین شرط قبولی حج براي هر حجگزاري شناخت امام در هر زمانی است. لزوم و ضرورت این شرط در دوران غیبت دو چندان خواهد بود؛ زیرا با مسئله غیبت، زمینه هاي انحراف و گمراهی، بیشتر فراروي منتظران قرار می گیرد. ازاینرو لازم است منتظران با شناخت رهبر و مقتداي خویش، بیشتر در خودشان مصونیت ایجاد کنند و با شناخت کامل امام زمان (عج) زمینه حج کامل را براي خود ایجاد کنند.

پایبندي به ولایت امام زمان (عج)

ولایتپذیري و پیروي از حجت الهی از جمله عوامل مهمی است که در قبولی حج نقش اساسی دارد؛ یعنی حج بدون ولایت و پیروي از امام معصوم، نه تنها شاخصه کمال را ندارد، بلکه مورد قبول درگاه خدا نیز نیست. در عظمت ولایت همین بس که در هیچ شرایطی نمی توان از پذیرش آن شانه خالی کرد. اما برخی از تعالیم اسلامی، نظیر روزه، جهاد، خمس، زکات و. . . در برخی موارد به سبب اضطرار، تکلیف آن از انسان برداشته می شود؛ چنانکه امام باقر (ع) دراین زمینه میفرماید:

اسلام بر پنج پایه استوار است: بر پا داشتن نماز، دادن زکات، حج خانه خدا، روزه گرفتن در ماه رمضان و ولایت ما اهل بیت. خدا در چهار مورد از آنها رخصت داده، ولی در ولایت رخصت نداده است. هرکس مالی ندارد، زکات بر وي واجب نیست، هرکس که نزد او مالی نباشد، حج بر او واجب نیست، هرکس مریض باشد نماز را نشسته میخواند، روزه رمضان را میخورد، ولی انسان چه سالم باشد، چه مریض و چه مالدار باشد و چه بیمال، ولایت بر  او لازم و واجب است.

آري، امامت و پذیرش ولایت که همان پیروي از امام معصوم (ع) در هر زمان است، اولًا جزو پرسش هاي نخستین آن دنیا از انسان است؛ ثانیاً از لحاظ جایگاه، از دیگر تعالیم اسلامی، نظیر نماز، روزه، حج و. . . برتري دارد و ثالثاً پذیرش نماز، روزه، حج و. . . متفرع بر پذیرش ولایت و اقرار به امامت ائمه علیهم السلام است؛ چنانکه امام صادق (ع) میفرماید:

روز قیامت هنگامیکه بنده برابر خدا ایستد، اول پرسش از او از نمازهاي واجب، از زکات واجب، از روزه واجب، از حج واجب و از ولایت ما خاندان است. اگر معترف به ولایت ما خاندان باشد و بر آن عقیده بمیرد، نماز، روزه، زکات و حج او پذیرفته است و اگر برابر خدا اعتراف به ولایت ما نکند، خدا چیزي از اعمال او را نپذیرد.

حج و اعلام پایبندي به ولایت

بی شک در پرتو حج و برنامه هاي آن است که اجتماع میلیونی مسلمانان شکل می گیرد و نیز از لحاظ موقعیت زمانی، حج، بهترین زمان براي اعلام و اعلان پذیرش ولایت امام زمان (عج) از طرف حاجیان است. بر این اساس رسالت مهم حاجیان که لازم است بدان پایبند باشند تا حج خویش را مزین به شاخصه هاي حج ابراهیمی کنند، به قرار ذیل است:

اولًا، به امام زمان (عج) معرفت کامل پیدا کنند؛

ثانیاً، اعلان و اعلام ولایت امام زمان (عج) کنند و بدان اعتقاد قوي داشته باشند؛

ثالثاً، دوستی خود را نسبت به امام زمان (عج) اعلان کنند؛

رابعاً، در انجام دادن حج به این مسئله باور داشته باشند که امامزمان (عج) ناظر بر اعمال آنهاست؛

خامساً، نصرت و یاري خویش را به امام زمان خود (عج) اعلام کنند.

چنانکه در این زمینه « فضیل » نقل می کند که امام باقر (ع) به مردمی که گرد کعبه طواف می کردند، نگاه کرد و فرمود: در زمان جاهلیت نیز اینگونه طواف می کردند. همانا مردم دستور دارند که گرد کعبه طواف کنند و سپس سوي ما بیایند و دوستی خود را به ما اعلام دارند و یاري خود را نسبت به ما عرضه کنند. سپس این آیه را [که دعاي حضرت ابراهیم (ع) درباره ذریه اش بود] قرائت فرمود: فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْهِمْ: « تو دل هاي گروهی از مردم را متوجه آنها ساز » ( ابراهیم: 37 ) ؛

« ابوحمزه ثمالی»نیز می گوید:

بر حضرت ابوجعفر (ع) داخل شدم. آن حضرت بر دري که به سمت مسجد باز میشد، نشسته بود و به مردمی که طواف می کردند، می نگریست. حضرت به من فرمود: اي ابوحمزه! این مردم به چه امر شده اند؟ من ندانستم چه جواب بگویم و از جواب فرو ماندم. خود حضرت فرمود: ایشان مأمورند که این سنگ ها را طواف کنند، سپس نزد ما آیند و دوستی خود را به ما نشان دهند.

« ابوعبیده» می گوید:

شنیدم امام باقر (ع) وقتی مردم را در مکه دید و کارهاي آنها را ملاحظه کرد، فرمود: این کارها مانند کارهاي دوران جاهلیت است. به خدا مأمور بدان نیستند. آنچه دستور دارند این است که حج را انجام دهند و به نذر خود وفا کنند و نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اظهار کنند و نصرت خود را در اختیار ما گذارند.

روایت مذکور، به این نکته توجه می دهد که حجِ بدون امامت و بدون پذیرش ولایت با حجی که انسان ها در دوران قبل از اسلام انجام میدادند، هیچ تفاوتی ندارد. بلکه با پذیرش ولایت و امامت است که حج راستین محقق میشود و از فضاي تاریک جاهلیت به فضاي روشن اسلام منتقل میشود. همین نکته را میتوان در معرفت و شناخت امام نیز تجربه کرد؛ یعنی انسان با معرفت به امام و پیبردن به جایگاه او، از زندگی ظلمانی و جاهلی به زندگی روشن و بالنده خواهد رسید؛ چنانکه رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید:

مَن ماتَ وَ لَیسَ لَهُ اِمام مِن وُلدي ماتَ میتۀ الجاهلیۀ.

هرکسی بمیرد و امامی از فرزندان مرا قبول نکند، به مرگ جاهلیت مرده است.

« سدیر»از امام باقر (ع) نقل می کند:

ابْدَءُوا بِمَکَّۀَ وَ اخْتِمُوا بِنَا: به مکه آغاز کنید، و به ما ختم نمایید.

همچنین حضرت فرمودند:

یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ وَ أَنْ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ الِله إِیَّاهُ وَ أَنْ یَلْقَوْنَا أَیْنَمَا کُنَّا نَحْنُ الْأَدِلَّاءُ عَلَی الله.

سزاوار است که مردم، این خانه (کعبه) را زیارت کنند و او را بزرگ شمارند؛ چون خدایش بزرگ دانسته است و ما را در هر کجا بودیم، ملاقات کنند که ما راهنمایان به سوي خداییم.

امام باقر (ع) در روایت دیگري می فرماید:

همانا مردم مأمور شدند که نزد این سنگ ها (کعبه) آیند و گرد آن طواف کنند. سپس نزد ما آیند و ولایت خود را به ما اعلام دارند و همین است گفته خدا « و من هر که را توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می آمرزم (طه 82) آنگاه با دست به سینه اش اشاره کرد و فرمود: به سوي ولایت ما رهبري شود.

در ملاقاتی که بین امام سجاد (ع) و « زهري » صورت گرفت به خوبی وضعیت کسانی که حجشان داراي شاخصه هاي حج ابراهیمی نیست، روشن می شود. در روایت چنین آمده است:

امام سجاد (ع) در عرفات به زهري فرمود: «! اي زهري! چه قدر سر و صدا زیاد است و چه قدر حاجی اندك است » زهري گفت: همه این جماعت حاجی اند، آیا اندك اند؟ فرمود: « اي زهري! صورت خود را نزدیک من بیاور » صورتش را به سوي آن حضرت خم کرد و حضرت دست مبارکش را به صورت او کشید. سپس فرمود: به مردم نگاه کن. زهري گفت: همه ایشان را میمون دیدم. در بین ایشان از هر ده هزار نفر یکی به صورت انسان بود. سپس به من فرمود: نزدیک بیا. نزدیکش رفتم. دستش را به صورتم کشید و فرمود: نگاه کن. زهري گفت: « همه مردم را به شکل خوك دیدم » سپس به من گفت: نزدیک بیا دستش را به صورتم کشید. همه آنان را چهارپا دیدم، مگر تعداد اندکی که به صورت انسان بودند. گفتم: پدر و مادرم فدایت باد. نشانه هایت مرا به وحشت انداخت و کارهاي عجیبت مرا دچار حیرت کرد. فرمود: اي زهري! حاجی نیست از این جمعیت فراوان، مگر تعداد اندکی که بین این مردم دیدي. سپس فرمود: دستت را به صورتت بکش. دستم را به صورت خود کشیدم. ملاحظه کردم که همه آنان مثل اول، انسان اند.

آنچه از سخنان امام سجاد بر می آید این است که حضرت، این مطلب را به زهري فهماندند که گرچه جمعیت حاضر در عرفات خیلی زیاد است، لیکن حقیقت افراد را باطن آنها می سازد، نه ظاهرشان. ممکن است افراد در سرشماري و آمار ظاهري، به حساب بیایند، ولی در سرشمارياي که مربوط به اسرار حج است، انسان نباشند و این بحث گرچه در باب حج مطرح است، لیکن به سرّ ولایت برمیگردد، نه سرّ حج. مگر آنکه بگوییم بدان سبب که ولایت بر اعمال و عبادات سایه افکن است، حقیقت ولایت در سرّ اعمال و عبادات ظهور می کند. آنها ممکن است براي خدا و با مال حلال به مکه روند، مناسک حج و زیارت را هم به حسب ظاهر طبق دستور فقه یشان انجام دهند، اما وقتی فقه و احکامشان را از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نمی گیرند و به رهبري ائمه اطهار علیهم السلام ایمان ندارند و به ولایت تکوینی و تشریعی آنان معتقد نیستند، باطنشان انکار ولایت است و به صورت حیوان ظهور می کند. در نتیجه حج، زیارت، روزه و نماز آنان، عبادت مقبول نخواهد بود.

این صحنه گرچه در عرفات اتفاق افتاده است، لیکن ممکن است مشابه این در صفوف طولانی نمازهاي جماعت هم اتفاق بیفتد و دلیل و راهنماي خطوط کلی دین « والی » نمازگزار واقعی کم باشد. بنابراین ولایت نقش کلیدي دارد و در روایات آمده است که است. اگر دین پایههایی دارد به نام نماز، روزه، زکات، حج و مانند آن، والی دلیل و راهنما بر آنهاست. مُجرِي، مفسّر، مبیّن و حافظ حدود احکام دین است. متخلفان را مجازات و امتثالکنندگان را تشویق و تأیید میکند و حدود الهی را حفظ مینماید.

همانگونه که امیرمؤمنان علی (ع) در وصیتنامه اش فرمود:

وَ مُحَمَّداً (ص) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ مَا لَمْ تَشْرُدُوا.

و راجع به محمد (ص) سنّت و روش او را گم نکنید و از دست ننهید. این دو ستون دیانت را برپا دارید و این دو چراغ هدایت را برافروزید و از نکوهش برکنار باشید تا از حق نگریزید.

مراد از دو عمود و دو چراغ، قرآن و عترت است که وصیت فرمود: این دو مشعل فروزان، قرآن و عترت (ولایت) را همچنان روشن نگاه دارید که کار و امور شما به دست اینان که رهبران الهی اند، انجام گیرد. اگر کسی به عمد حقیقت ولایت را رها کند، گرچه به نماز، روزه، زکات و حج عمل کند، چون فاقد آن سرّ است، قهراً انسانیت را هم از دست داده است؛ زیرا سرّ عبادات است که تربیت کننده و انسان ساز است و اگر کسی به سرّ عبادت نرسد، انسان نیست.

پیروي از نایبان عام امام زمان (عج)

نایبان امام زمان (عج) به دو گروه عام و خاص تقسیم میشوند. نایبان خاص حضرت چهار نفر بودند به نام هاي  «عثمان بن سعید » ، « محمد بن عثمان»، « حسین بن روح » و « علی بن سمري » آنان در دوران غیبت صغرا زندگی کردند و در همین دوره، سرپرستی شیعیان را از ناحیه امام زمان (عج) به عهده داشتند.

اما گروه دوم، یعنی نایبان عام امام زمان (عج) فقها و مجتهدان جامع الشرایط اند که در دوران غیبت کبرا زندگی می کنند و براساس دلیل هاي عقلی و نقلی، سرپرستی شیعیان را از ناحیه امام زمان (عج) به عهده دارند. وظیفه شیعیان نیز در عصر غیبت کبرا پیروي از آنان، گرفتن معارف دین از آنان و عمل به وظایف شرعی، به ویژه مناسک حج، طبق فتاواي آنان است؛ زیرا روایات متعددي بر این وظایف دلالت دارد.

در ذیل به برخی از اینگونه روایات اشاره می شود. امام هادي (ع) در این زمینه میفرماید:

اگر در غیبت امام قائم (عج) علمایی نبودند که مردم را بهسوي او دعوت کنند، با براهین الهی از او دفاع نمایند، بندگان مستضعف خدا را از دام ابلیس و یارانش برهانند و از بند نواصب (دشمنان اهل بیت) رهایی بخشند، همه مردم از دین خدا دست می کشیدند و مرتد می شدند. لکن علما کسانیاند که زمام قلوب شیعیان ضعیف ما را در دست دارند و مهار می کنند؛ همچون ناخداي کشتی که سکّان آن را در دست دارد. این گروه همان شخصیت هاي برتر نزد خداوندند.

امام زمان (عج) در جواب « عمري » به « اسحاق بن یعقوب » نوشت:

اما ظهور فرج در اختیار خداست. تعیینکنندگان وقت، دروغ میگویند. در پیشآمدها به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجت مناند بر شما و من حجت خدایم.

مراد از این راویان حدیث، همان علماي دیناند که ویژگی هایشان از سوي اهل بیت علیهم السلام بیان شده است. همچنان که امام حسن عسکري (ع) درباره فقها و شاخصه هاي آنها می فرماید:

فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ.

پس هر فقیهی که مراقب نفس و حافظ دین خود باشد، با نفس خود مخالفت کند و مطیع امر مولا باشد، بر عوام است که از چنین فقیهی تقلید کنند.

امام صادق (ع) در این زمینه می فرماید:

نظر کنند به شخصی که حدیث ما را روایت میکند، در حلال و حرام ما صاحبنظر است و احکام ما را میفهمد، باید به حکمیت او راضی شوند. من او را حاکم شما قرار دادم. اگر طبق دستور ما حکم داد و یکی از آنها از او نپذیرفت، حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده است و آنکه ما را رد کند، خدا را رد کرده و این در مرز شرك به خداست.

نکته ها

از روایات مذکور، نکاتی استفاده میشود که برخی از آنها وظایف فقها نسبت به مردم و برخی دیگر وظایف مردم نسبت به فقها را بیان می کند:

1. وظایف فقها:

الف) محافظت از دین مردم ( حَافِظاً لِدِینِهِ) ؛

ب) مخالفت با هوا و هوس خود ( مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ) ؛

ج) اطاعت عملی از دستورات خداوند ( مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ) ؛

د) دعوت کردن مردم به سوي امام زمان (عج) ( الدَّاعِینَ إِلَیْهِ) ؛

ه) معرفی امام زمان (عج) به مردم ( الدَّالِّینَ عَلَیْهِ) ؛

و) دفاع از دین و فرهنگ مهدوي (الذَّابِّینَ عَنْ دِینِهِ بِحُجَجِ الِله) ؛

ز) صیانت و حفاظت از مردم در برابر شبهات ( المُنْقِذِینَ لِضُعَفَاءِ عِبَادِ الِله مِنْ شِبَاكِ إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ) ؛

ح) رهبري و سرپرستی مردم ( یُمْسِکُونَ أَزِمَّۀَ قُلُوبِ ضُعَفَاءِ الشِّیعَۀِ کَمَا یُمْسِکُ صَاحِبُ السَّفِینَۀِ سُکَّانَهَا) .

2. وظایف مردم:

الف) رجوع به فقها ( أَمَّا الحَوَادِثُ الْوَاقِعَۀُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا) ؛

ب) راضی بودن مردم به فتواي فقها ( فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمٍ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ الِله اسْتَخَفَّ) ؛

ج) حجت بودن قول فقها ( فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ) ؛

د) لزوم پیروي مردم از فقها ( فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ)


پی نوشت:
کتاب "حج و مهدویت" نوشته حجت الاسلام حسین الهی نژاد؛ ناشر: مشعر
منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین