۰۸ آذر ۱۴۰۳ ۲۷ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۰۳
عقیق:يكي از گامهاي نخستين در راه اصلاح نفس و تهذيب اخلاق و پرورش ملكات والاي انساني ، خودشناسي است . انسان از طريق خودشناسي به كرامت نفس و عظمت خلقت بزرگ الهي و اهميت روح آدمي كه پرتوي از انوار الهي است ، پي ميبرد و از همين راه خالق خويش را شناخته و مسير عبوديتش را طي مينمايد .امام علي فرمود : كسي كه خود را بشناسد ، پروردگارش را ميشناسد.
تفسير هايي كه براي اين حديث شريف شده است ، راه هاي
خودشناسي ميباشد:
1 _ اين حديث شريف اشاره به برهان نظم است ؛ يعني هر كس
شگفتيهاي ساختمان روح و جسم خود را بداند و به اسرار و نظامات پيچيده و حيرت انگيز
اين اعجوبه خلقت پي برد ، راهي به خدا به روي او گشوده ميشود ، زيرا نظم عجيب و آفرينش
شگفتانگيز نميتواند از غير مبدأ عالم و قادري سرچشمه گرفته باشد.
بنابر اين شناختن خويشتن سبب معرفه الله است
.
2 _ ممكن است حديث اشاره به برهان وجوب و امكان داشته
باشد ، چرا كه اگر انسان دقت در وجود خويش كند ، ميبيند وجودي است از هر نظر
وابسته و غير مستقل . علم و قدرت و توانايي و هوشياري و سلامت و بالاخره تمام هستي
او وجودي است غير مستقل و نيازمند كه بدون اتكا به يك وجود مستقل و بي نياز ، يك
لحظه امكان ادامه بقاي او نيست . هر كس خود را به اين ويژگي بشناسد ، خدا را خواهد
شناخت ، چرا كه وجود وابسته بدون وجود مستقل غير ممكن است.
3 _ حديث ميتواند اشاره به برهان علت و معلول باشد. براي
اين كه انسان هرگاه در وجود خويش كمي دقت كند ، ميفهمد كه روح و جسم او معلول علت
ديگري است كه او را در آن زمان و مكان خاص بهوجود آورده است . هنگامي كه به سراغ علت
وجود خويش ( مثلا پدر و مادر ) ميرود ، باز آنها را معلول علت ديگر ميبيند و همين
طور ، تا بالاخره عقل حكم ميكند كه همه اين علت هاي نيازمند بايد به علتي برسند كه
واجب الوجود است و نيازمند علت ديگري نيست و او خداي سبحان است.
4 _ حديث ميتواند اشاره به برهان فطرت باشد ، يعني هر
گاه انسان به زواياي قلب خود واعماق روح خود پي ببرد ، نور الهي و توحيد كه در
درون فطرت او است ، بر او آشكار ميشود و از معرفه النفس به معرفه الله ميرسد ، بي
آن كه نيازي به دليل و استدلال داشته باشد.
5 _ حديث ميتواند ناظر به مسئله صفات خدا باشد ، به اين
معنا كه هر كس خويشتن را با صفات ويژة ممكنات و مخلوقات كه در او است بشناسد ، به
صفات پروردگار پي خواهد بود و از محدوديت خويش پي به نامحدود بودن حق تعالي ميبرد
، چرا كه اگر او هم محدود باشد ، مخلوق است ، و از فناي خويش پي به بقاي او ميبرد
، چه اگر او هم فاني ميشد ، مخلوق بود ، نه خالق ، و از نياز خويش پي به بي نيازي
او و از ضعف خويش پي به قدت او ميبرد . اين همان مطلبي است كه امير المؤمنان
علي در نخستين خطبة نهج البلاغه به آن اشاره كرده است : نهايت ايمان خالصانه
به خداوند آن است كه وي از صفات ممكنات پيراسته بدانند.
نتيجه : راه هاي خودشناسي عبارت است از : تفكر و مطالعه
در خلقت و صفات و كارهاي جسم و جان و روح و روان خويشتن مانند تدبر در نظم حاكم بر
بدن ، نيازمند بودن خود، مخلوق و معلول بودن خويش و كمال خواهي خود كه تفكر در هر يك
از اين موارد راهي است براي خداشناسي . افزون بر اين وقتي خود را شناخت ، ميفهمد
كه سعادت و شقاوتش در چيست و با انتخاب راه سعادت ، خوش بختي خود را فراهم ميكند
پی نوشت:
پایگاه اطلاع رسانی استاد انصاریان
منبع:جام
211008