۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۱۱
عقیق: یکی دیگر از شبهات نهج البلاغه که شیخ محی الدین عبدالحمید در مقدمه شرح نهج البلاغه شیخ محمد عبده مطرح می کند این است: «در نهج البلاغه با دقت تمام اوصاف طاووس، مورچه، خفاش و ... بيان شده و اصطلاحات فلسفى همچون (اين) و (كيف) و مانند آن به كار رفته و علما و ادبا و شعراى صدر اسلام از اين معانى دقيق و اصطلاحات جديد چيزى نمى دانستند و مسلمانان پس از ترجمه كتاب هاى حكمت و داستان هاى يونان و فارس - در دوران عباسى - آنها را آموختند و اينگونه خطبه ها به زمان سيد رضى رحمه الله بيشتر متناسب است تا زمان امير المومنين عليه السلام.»
كسانى كه اين شبهه را مطرح كرده اند هيچ دليل علمى بر آن ندارند آيا مى توان گفت كه دقت تخيل و زيبائى توصيف منحصر به اين قوم و يا آن قوم است؟ آيا اشعار عرب جاهلى و صدر اسلام مملو از اينگونه دقت ها و تخيلات نيست؟ آيا كسى كه از كودكى ملازم پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بوده و در هر زمان و هر مكانى هر آيه اى كه بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل مى شد آن را به خوبى فرا مى گرفته و تفسير آن را از آن حضرت مى آموخته و كلمات حكيمانه پيامبر را مى شنيده، بر ديگران برترى ندارد؟ آيا كسى كه همه روزه سحرگاهان يك ساعت اختصاصى داشته كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اسرار الهى را به او مى آموخته، همانند ديگران است؟ - [ خصائص امير المومنين على بن ابى طالب - كرم الله وجهه -، ص 168، باب 37 حديث 1 و (چاپ دارالثقلين - قم). ]
البته ممكن است گفته شود ما مى پذيريم كه خطبا و شعراى جاهليت و صدر اسلام در اثر ذوق سرشار توان توصيف اسب و شتر و حتى مورچه و ملخ را داشتند، ولى از كجا مى توانستند طاووس را توصيف كنند، يا اينكه در مدينه طاووسى وجود نداشت و چگونه امير المومنين عليه السلام در خطبه 165 در توصيف طاووس و كيفيت جفتگيرى آن مى فرمايد: احيلك من ذلك على معاينه ...
بنابراين هيچ مانعى ندارد كه امير المومنين على عليه السلام از چيزهايى همچون كسى كه با چشم خود ديد، خبر دهد و از آن به تفصيل سخن گويد در حالى كه ديگران هيچ اطلاعى از آن ندارند.
بنابراين، اين شبهه نيز ناتمام است.
منبع:جام
211008