عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۳۷۴۷۵
تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۷
مکیال المکارم. . .
هبه الله اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند، حضرت قائم نیز اجازه نیافت که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معین. . .
عقیق:"مکیال المکارم فى فوائد الدعاء للقائم" یکى از کتاب هاى ارزشمند شیعه، نوشته آیت‏ اللّه‏ سیدمحمدتقى موسوى اصفهانى(1348 ـ 1301ق) است که به قصد اداء حق حضرت بقیة‏اللّه(عج) که حقش بر گردن ما افزون‏تر از همه مردم است، احسانش بیشتر و بهتر از همه شامل حال خلق مى‏شود و نعمت ها و منت ها بر ما دارد، به رشته تحریر درآمده است.

اصل کتاب به زبان عربى است و مؤلف در مقدمه مى‏نویسد:

"چون ما نمی ‏توانیم حقوق آن حضرت(ع) را ادا نماییم و شکر وجود و فیوضاتش را آن طور که شایسته است، بجا آوریم بر ما واجب است آن مقدار از اداى حقوق آن حضرت را که از دستمان ساخته است، انجام دهیم. . . بهترین امور در زمان غیبت آن حضرت(عج)، انتظار فرج آن بزرگوار و دعا براى تعجیل فرج او و اهتمام به آنچه مایه خشنودى آن جناب و مقرب شدن در آستان اوست، می ‏باشد."

شباهت به شیث نبی

هبه الله اجازه نیافت که علم خودش را آشکار کند چنانکه در روضه کافی روایت شده که امام باقر در خبری طولانی چنین فرمود: وقتی هبه الله پدرش آدم را دفن کرد قابیل به نزدش آمد و گفت: این هبه الله من دیدم که پدرم آدم تو را از علم آنقدر عطا کرد که به من عطا نکرد و آن همان علمی است که برادرت هابیل به آن دعا کرد و قربانیش قبول شد و بدین جهت او را کشتم که فرزندانی نداشته باشد تا بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانیش قبول شد و شما فرزند کسی هستید که قربانی او قبول نشد و تو اگر علمی را که پدرم به تو اختصاص داده آشکار کنی تو را هم می کشم همانطور که برادرم هابیل را کشتم پس هبه الله و فرزندان او مخفی کردند آنچه از علم و ایمان نزد آنها بود...

حضرت قائم نیز اجازه نیافته که علم خود را آشکار کند تا روز وقت معین چنانکه در باره حضرتش روایت شده: هنگام ولادت بر زانو قرار گرفت و دو انگشت سبابه اش را به سوی آسمان بلند کرد و عطسه ای زد و گفت: الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله؛ ستمگران پنداشته اند که حجت الهی باطل و نابود است و حال آنکه اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شک از بین می رود.

شباهت به هابیل

نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد هابیل را کشت –یعنی برادرش قابیل – خداوند متعال در کتاب عزیز خود می فرماید: و بر آنان داستان دو پسر آدم را به حق تلاوت کن که چون قربانی تقدیم داشتند از یکی از آنان پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. قابیل به هابیل گفت: تو را خواهم کشت گفت: خداوند تنها از تقوی پیشگان می پذیرد.

همچنین نزدیک ترین و خویشاوند ترین افراد قصد کشتن امام قائم را نمود و او عموی آن حضرت جعفر کذاب بود که از امام زین العابدین آمده است که فرمود: گویا جعفر کذاب را می بینم که سرکش زمانش را بر تفتیش ولی خدا و آنکه در غیب الهی محفوظ و بر حرم پدرش موکل است وادار می کند به خاطر جهل او به ولادتش و حرص بر کشتنش –اگر بر او دست یابد- از روی طمع در میراث پدرش تا آن را به ناحق بگیرد.

منبع:شبستان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین