عقیق:حضرت
استاد علامه حسن زاده آملی از استادش مرحوم آیت الله الهی قمشهای (ره) نقل میفرماید
که: «به طور كلّى اگر معنى تصوّف و صوفى عالمان ربّانى هستند كه داراى مقام معرفة
الله و تخلّق به اخلاق الله و تهذیب نفس به عبادت و ریاضت و مجاهده است و مخالفت
هواى نفس و تزكیه روح و پاك ساختن دل از عشق و محبت ما سوى الله است و هدایت و تربیت
خلق به معرفت و خداشناسى و اخلاق حسنه و علم و عمل خالص و ذكر و فكر در اسماء و
اوصاف الهى است و ترك شهوات حیوانى و فضولات دنیوى و احسان و خدمت بى ریا به خلق
است و دستگیرى از بیچارگان و اعانت مظلومان و ارشاد گمراهان وادى توحید و خداشناسى
است به حقیقت آنان شاگردان عالى مدرسه انبیا و این طریقه قرآن و مدرسه قرآن است كه
خلق را بر آن دعوت فرموده و پیروى حقیقى چون اصحاب صفه از رسول اكرم و اوصیاى اوست
صلوات الله علیهم اجمعین.
لیكن باید دانست كه مصداق تصوّف و صوفى و عارف بالله به این معنى نادرى را در دوران عالم مى توان یافت مانند زید و اویس قرن و كمیل و میثم و خواجه ربیع و ابو بصیر و هشام حكم و پسر ادهم و امثالهم در زمان ابو نصر و ابو على و ابو الحسن و ابو سعید ابو الخیر و خواجه طوسى و محیى الدین و عارف رومى و سنائى و حافظ و سعدى و شیخ اشراق و صدرا و فیض و حكیم سبزوارى بوده اند و یا اینان خود از آن عارفان و صوفیان صفایند. اما امروز كه اثرى از آن عالمان عارف صاحب سرّ امام كمتر یافت مى شود خداى ما را به آن خداپرستان واقعى ره نماید و به مقام شامخ آنان برساند كه آنها انسان حقیقى و خضر و موساى عقل و زنده به آب حیات معرفة الله اند.
و اگر معنى صوفى و تصوّف عبارت از ادّعاى دروغ مقام ولایت است و نیابت خاصّه به هواى نفس و حبّ ریاست و خرقه بازى و سالوسى و ریا و دكّاندارى و فریب دادن مردم ساده لوح (در عین حال مشتاق معارف حقه) و تشكّلات و امور موضوعه موهوم و القاء اوهام و تخیّلات بر مردم زودباور به ادّعاى كرامات دروغ كه عارف براستى گوید: صوفى نهاد دام و سر حقّه باز كرد / بنیاد مكر با فلك حقّه باز كرد تا بالنتیجه از لذّات حیوانى و شهوت دنیوى كاملا برخوردار گردند و به افسون و فریب جمعى را گرد خود به نام فقر و درویشى و ارشاد جمع كرده و دكّانى از آیات و اخبار عرفانى و گفتار نظم و نثر بزرگان حكماء و علماى ربّانى باز كنند و حرف مردان خدا را بدزدند براى متاع دكان خود چنانكه عارف قیّومى ملّاى رومى فرماید: چند دزدى حرف مردان خدا / تا فروشى و ستانى مرحبا و آه و ناله هاى شیطانى و نفسهاى سرد بى حقیقت كشیدن و خلسه و رعشه ریا و خودنمایى براى آنكه در دلهاى مردم ساده دل جاى گرفته و از دنیاى آن بهره گیرند و بر آنها به افسون و نیرنگ ذكر قلبى و سخنان ذوقى القاء كنند و از آخرت و مقامات اولیاء و مراتب سعادت روحانى سخن گویند و خودشان جز سعادت مادّى و لذّات فانى بدن دنیوى به جایى معتقد نباشند.
دائم به فكر آنكه ثروتمندى را به دام آرند و از مال او و ارادات او تمتّع و اعتبارى یابند و در مریدان هیچ تأثیر كمال نفس و صفاى روح و خداشناسى و خداپرستى و تقوى نداشته بلكه تنها به رعونت و خودپسندى و ریاكارى و كبر و نخوت آنها بیفزایند و مردم را از استعداد فطرى توحید و شوق ذاتى معرفة الله خارج كرده به وادى ضلالت و راه ریا و سمعت كشند و اینگونه صوفى در هر دوره بسیار بوده و هستند. ضعف الطالب و المطلوب گر این است معنى صوفى، صد نفرین حق بر این مردم باد كه بدنام كننده نكونامان عالمند.
و از حدیث حضرت على علیهالسلام در اصول كافى در بیان تقسیم علماء به علماى حقیقى متّقى خداپرست مخالف هواى نفس كه هادى و خیرخواه و خدمتگزاران معنوى خلقند، و دیگر علماى ظاهرى مدّعى ریاكار و مجادل و ریاست طلب و طالب جاه و جلال دنیوى كه مضلّ و گمراه كننده مردماند این دو معنى را كه در تصوّف گفتیم به خوبى توان دریافت. جعلنا الله من العلماء العاملین الربانیّین و اعاذنا الله من شر شیاطین الجن و الانس اجمعین بجاه محمد و آله الطاهرین.
پی نوشت:
علامه حسن زاده آملی، هزار و یك كلمه، ج2 ، ص 109
منبع:جام
211008