۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۱۸
_اولیای خدا به خاطر تابیدن انوار الهی در قلبهایشان خدا را بیشترمی شناسند ، حالا شاید علم هم کمک داشته باشد وکسی هم منکرش نیست ولی آن پاکی ذات وسرشت یک انسان الهی که در مسیر الی الله قدم برمی دارد وسایل هدایت الهی را برای او فراهم مینماید یکی از آن وسایل مهم نور خداست که در قلبش اثر میگذارد و چند صفت میگیرد ، یکی از آنها این است که خدا را میشناسد لذا میگوید " أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِی قُلُوبِ أَوْلِیَائِکَ حَتَّى عَرَفُوکَ وَ وَحَّدُوکَ " تا آنجا که تو را شناختم و به یگانگی رسیدم.
کسی که واقعاً عاشق خداست مهر دیگران از دلش میرود
یکی از کارهای خدا این است که وقتی زندگی ات را به او میسپاری نه توکّل زبانی بلکه هر چه باشد را به به خدا بسپاری خداوند هم با نور صیقل میدهد و تیرگیها را ازاله میکند .لذا میبینی غیر خدا ،هیچ کس را دوست نداری اگر هم دوست داری به اندازه ای که با خدا هست دوستش داری و دل نمیبندی، آنچه که خدا خواسته باشد بنور معرفتش، دلهای دوستانش را روشن میکند " حَتَّى عَرَفُوکَ وَ وَحَّدُوکَ وَ أَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِکَ " یعنی کسی که واقعاً عاشق خداست مهر دیگران از دلش میرود و عاشق به کمیل و مناجات خدامی شود این خیلی عظمت دارد .
عدیله یعنی اینکه زمان موت از عقایدمان عدول نکنیم
درگذشته عده ای دعای کمیل با این عظمت را وقتی میخواستند بخوانند اول دعای عدیله را میخواندند عدیله از آن دعا هایی است که جلوه غدیر را بیان میکند ، اعتقاداتی است که باید در قبر جواب بدهی ، آنجا که بهانه قبول نمیکنند.عدیله یعنی اینکه زمان موت از عقایدمان عدول نکنیم . خیلیها توجه میکنند کسی که دارد در خانه یا بیمارستان از دست میرود بالای سرش "دعای عدیله میخوانند" یعنی آن جمله ای که در آخر دعا هست " اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَدِیلَةِ عِنْدَ الْمَوْتِ " خدایا من زمان مرگ از عقایدم عدول نکنم زیرا خیلیها عدول میکنند ، عالم بزرگواری بود منتهی علاقه ای داشت به یک ظرفی بالای طاقچه اش همه دوستان و شاگردانش وقت موت کنار او جمع شده بودند اینها برای اینکه توجه اش بدهند تلقینش میدادند و برای او شهادتین میخواندند وقتی به "اشهد ان علیاً ولی الله"می رسید این عالم روی خود را بر میگرداند اطرافیان کمی تکان خوردند گفتند نکند این عالم اصلاً امیرالمومنین(ع)را قبول نداشته بلندشدند و رفتند ، از قضا او خوب شد و نمرد یک رفیقی داشت که از همه این شاگردها بیشتر ارزش داشت و در سختیها بیشتر با او بود خلاصه این بود یک روز صدایش کرد و گفت میخواهم من یک جریانی را به تو بگویم وقتی من را تلقیین میدادید و به نام مولا(ع) میرسیدید میدیدم شیطان این ظرفی را که من دوست داشتم دستش گرفته است میگویداگر ذکر بگویی این ظرف را میزنم میشکنم من هم رویم را بر میگرداندم تا بشکند ولی نمیتوانستم ذکر را بلند بگویم ، این رفیقها و اطرافیان و شاگردان را دعوت کردبه آنهاگفت؛ قضیه ازاین قراربود حالامن آمدم قبل از مرگم آمدم این ظرف را یشکنم تا علاقه ای به چیزی نداشته باشم. ظرف را شکست تا تعلّق خاطری نداشته باشد. عندالموت خیلی عجیب است اگر به یک تسبیح هم علاقه داشته باشیم مشکل میشود. بین چه ساعتی است! باید این دل را معالجه ودرست کنیم .
خدایا من و بچه هایم را فدای خودت بکن!
خداوند متعال اگر به کسی نظر کند به او شناخت میدهد و حدود خدا را در وحدانیت به او عطا میکند و بعد هم از قلبش محبّت اغیار را بیرون میکند تا مهر دیگران را نتواند با خود ببرد لذا دعای نیمه شعبان را بین نماز واجب و نیمه شبهایت بخوان تا شیطان تو را از خدا دور نسازد " اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ مَعْصِیَتِکَ " یعنی بین من و معصیت یک حائل باشد از قویترین دیوارها ، و این زمانی روی میدهد که دلت را به خدا بسپاری و او آن را پرکند چطور؟ " أَنْتَ الَّذِی أَزَلْتَ الْأَغْیَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِکَ، حَتَّى لَمْ یُحِبُّوا سِوَاکَ أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ " این میشود که میتوانی بگویی من با دلی آرام از این دنیا میروم بله امام راحل به این چیزها توجه بسیار داشته همه را به خدا سپرده است. کتابی درباره مناجاتهای عارفانه حضرت امام(ره) به چاپ رسیده ، در این کتاب خیلی هم زیبا تمام مناجاتهای امام را بصورت دسته بندی جدا کرده یعنی جبهه ایها ، نامهها به اشخاص ، دعاهای عارفانه و.... یک جایی میفرماید خدایا من و بچه هایم را فدای خودت بکن! این یعنی مونس خود را خدا دانستن در همه عالم و همه عوالم" أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَیْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوالِمُ " این فقط به حرف نیست که بگویی؛ " ارباب منو دریاب" ابی عبدالله چطور تو را دریابد با چه بهانه ای! وقتی نام ابی عبدالله را بدون استغفار صدا بزنی یعنی نمیخواهی دستت را بگیرد فقط اعتقادت در زبانت مانده از همان زبان هم جلوتر نمیآید.
خواب ان شاء الله در میان خاک
مرحوم چمنی گریه میکرد میگفت ما مداحها مثل دلاکها در حمامهای قدیم هستیم که همه را میشستند آخر سر خسته و کوفته حتی یک صابون به خود نمیزدند و دوش الکی میگرفتند میآمدند بیرون در حالی که خودشان کثیف وآلوده بودند باگریه میگفت ما هم مثل این دلاکها هستیم درهیئت خودمان را نمیشوئیم و میآییم بیرون ، باگریه میگفت:یا امام حسین ما دلاکهای مجلس تو هستیم. این آدم(مرحوم چمنی) در روز چهار ساعت نمیخوایبد . میگفت خواب ان شاء الله در میان خاک، همان هم شد سی و پنج سالگی ازدنیا رفت.
استغفار اولین تاثیرش گشوده شدن درهای رحمت خداست
حالا ببین
در این دهه کرامت خود را چطور با این کریمان تطبیق داده ایم و با اینها چگونه بایدسنخیّت
پیدا کنیم، ادب و زبانمان را، چشممان را درست نکردیم استغفار نکردیم ،نگوییم استغفار
از گناه برای گناهکارهاست ما که گناهکار نیستیم!
گناهکار میخواهی بیا من یک افرادی را میشناسم ! استغفار اولین تاثیرش گشوده شدن در
رحمت خداست، نزول رحمت بر جامعه است یعنی استغفار تو بر جامعه تاثیر میگذارد. دیگر
در سر پیچی از خدا سابقه هیچکدام ما به شیطان که نمیرسد از او بالاتر کسی را میشناسید
؟ ولی استغفار برای او نیست. بیشترین استغفار را نیکان و خوبان عالم دارند.
به آن عالم گفتند شما به مردم نصیحتی نداشتی ؟! گفت هر چه که آمدم به مردم بگویم دیدم خودم آن عیب را دارم برای همین رفتم دنبال عیبهای خودم و آنها را درست کنم شاید مصداق " بغیر السنتکم " شوم یعنی با اعمالم نشان بدهم کدام کار درست است و کدام کار غلط است .
امام رضا علیه السلام پناه و ضامن حیوانات شدند ولی چراما انسانها نمیرویم در پناه حضرت؟!
یادم میآید نوجوان بودم در صحن اسماعیل طلا نشسته بودم دیدم مردم دارند فرار میکنند ، شتری که از گردنش خون میآمد دارد میآید. آمد جلوی پنجره فولاد رو به قبله و ضریح امام رضا علیه السلام نشست بعددیدم یک روستایی به سرعت و عرق ریزان آمد معلوم بود صاحب شتراست ولی خدام جلویش را گرفتند گفتند این شتر پناه آورده نمیشود. بیا این پولش! همه ماجرای آهو را شنیدیم ولی این را خودبنده دیدم امام رضا علیه السلام پناه حیوانات شدند ولی چراما انسانها نمیرویم در پناه حضرت؟! باید در کار خود شک کنیم ، اینها علائم مهمی است ، دارد که سلمان روایت کرده امیرالمومنین علیه السلام در راه میرفت گرگی دوان دوان آمد بقیه ترسیدند و لی حضرت گفت صبر کنید آمد پوزه اش را به پای امیرالمومنین زد و کمی همهمه کرد عرض کردیم آقا جان چه میگوید ؟ فرمودند این یک ماده دارد که در حال وضع حمل است آمده التماس به من میکند که دعا کنم برای او ، بعد هم گفته از نسل من هیچ کسی متعرض به دوستان و شیعیان شما نمیشود ! واقعاً این ذکر علی علیه السلام کی جزءخون ما میشود و با گوشت و پوست و خون ما در میآمیزد!