۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۴ : ۱۷
عقیق:یازدهم ذی القعده مصادف است با ولادت "عالم آل محمد " پادشاه و شاه کرم ایران زمین" شمس الشموس" امام رضا (ع). این امام بزرگوار در مدینه دیده به جهان گشود کنیه، این حضرت ابوالحسن وابوعلی است و القاب این بزرگوار؛ صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر و مشهورترین آن رضا است و از این روی به این بزرگوار رضا میگویند که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (ع) مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.
اخلاق امام رضا (ع):
از ابراهیم بن عباس نقل شده است که گفت: «هیچ کس را فاضل تر از ابوالحسن رضا علیهالسلام ندیده و نشنیده ام. از او چیزهایی دیده ام که از هیچ کس ندیدم: هرگز ندیدم با سخن گفتن به کسی جفا کند؛ ندیدم کلام کسی را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود؛ هیچگاه حاجتی را که می توانست برآورده سازد، رد نمی کرد؛ هرگز پاهایش را پیش روی کسی که نشسته بود دراز نمی کرد؛ ندیدم به یکی از دوستان یا خادمانش دشنام دهد؛ هرگز ندیدم در خنده اش قهقهه بزند بلکه خنده او تبسم بود؛ چنان بود که اگر تنها بود و غذا برایش می آوردند، غلامان و خدمتگزاران و حتی دربان و نگهبان را بر سفره خویش می نشانید و با آنها غذا می خورد؛ شبها کم می خوابید و بسیار روزه می گرفت؛ سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمی داد و می فرمود: این سه روز برابر با روزه یک عمر است؛ بسیار صدقه پنهانی می داد».
ایشان از عابدترین مردم در زمان خود و بالاترین آنها در پارسایی و تقوی بود، تا جایی که دشمنان آن حضرت هم بدان معترف بودند و نمیتوانستند آن را انکار کنند.
اوضاع سیاسی و ولایت عهدی زمان امام رضا (ع):
یکی از مهم ترین وقایع زمان زندگی امام رضا (ع) اوضاع سیاسی و ولایت عهدی ایشان بود طول مدت امامت حضرت امام رضا (ع) مقارن بود با ادامه حکومت هارون الرشید، خلع شدن امین از سلطنت و خلافت مامون. مامون نخست پیشنهاد خلافت به امام (ع) کرد ولی امام شدیداً از پذیرفتن آن خودداری نمود. سپس ولیعهدی خویشتن را به ایشان پیشنهاد کرد. در اینجا نیز امام می دانست که منظور تامین هدفهای شخصی مامون است، لذا دوباره امتناع ورزید ولی اصرار و تهدیدهای مامون چندان اوج گرفت که به تصریح یا کنایه امام را به قتل تهدید کرد ولی امام باز هم زیر بار نرفت. تا سرانجام از هر سو زیر فشار قرار گرفت؛ آنگاه با نهایت اکراه مقام ولیعهدی را پذیرفت.
امام رضا (ع) مقام ولیعهدی را پذیرفت مشروط بر این که در هیچ یک از امور حکومت دخالتی نکند و مسئولیتی به حضرتش محول نگردد و در شهر اقامت گزیند. امام رضا(ع) ولیعهدی مامون را پذیرفت اما به این حقیقت پی برده بود که در صورت امتناع، بهایی را که باید بپردازد تنها جان خودش نمی باشد، بلکه علویان و دوستدارانشان همه در معرض خطر واقع میشوند.
اگر بر امام جایز بود که در آن شرایط، جان خویشتن را به خطر بیفکند ولی در مورد دوستداران و شیعیان خود و یا سایر علویان هرگز به خود حق نمی داد که جان آنان را نیز به مخاطره دراندازد. علاوه بر این نیل به مقام ولیعهدی یک اعتراف ضمنی از سوی عباسیان به شمار می رفت دایر بر این مطلب که علویان نیز در حکومت سهم شایسته ای دارند.
هدف مأمون از طرح ولایتعهدی:
درباره هدف مأمون از طرح مسأله ولایتعهدی به امام رضا (ع) نظرات و احتمالاتی چند ذکر شده است. مهم ترین این نظرات عبارت است از: تمایلات شیعی و حقگرایی مأمون که از نبوغ سیاسی ویژهای برخوردار بود با ظرافت خاصی کوشید تا وانمود کند در این تصمیم خود خلوص نیت دارد و از سر حق باوری نسبت به علویان و اعتقاد و علاقه وافری که به امام رضا (ع) دارد دست به این کار زده است. مامون در سیاستها و مواضع سیاسی از مبادی عقیدتی خویش پیروی نمیکرد بلکه اعتقادات خود را متناسب با شرایط سیاسی، ابراز و هماهنگ می ساخت؛ بنابراین ممکن است اظهار تمایل او به امیرمؤمنان(ع) متأثر از گرایش وی به مذهب معتزلیان بغداد باشد نه اعتقاد به تشیع.
نظریه بعدی در مورد طرح ولایت عهدی؛ وفای به نذر مامون؛ است بعضی از محدثان شیعه مانند شیخ صدوق و برخی مورخان اهل سنت مانند ابوالفرج اصفهانی و شبلنجی این اقدام مأمون را ناشی از نذر وی میدانند که اگر بر برادرش پیروز شود خلافت را به اهلش واگذار کند.
نظریه بعدی در مورد طرح ولایت عهدی برخی دیگر معتقدند مبتکر و طراح اصلی این نقشه، فضل بن سهل وزیر مأمون بود نه خود مأمون. حال، فضل با چه انگیزه ای مأمون را وادار به چنین اقدامی کرد، جرجی زیدان معتقد است او شیعه بوده و روی اعتقاد و ارادتی که به امام رضا(ع) داشته چنین اقدامی کرده است. بیهقی انگیزه فضل را سیاسی میداند و مینویسد؛ فضل برای آن که آثار رفتار ستمگرانه هارون نسبت به علویان را از دامن حکومت عباسی بزداید مأمون را وادار به چنین کاری کرد.
چهارمین نظریه در خصوص طرح ولایت عهدی از سوی مامون که به حقیقت نزدیک تر و با واقعیتهای تاریخی منطبقتر است، نظریه سیاست ملک داری مأمون است. وی در ارزیابی شرایط سیاسی - اجتماعی زمان خود به این نتیجه رسید که برای حفظ و دوام قدرت و حکومت خود، راهی جز جذب امام رضا (ع) به دستگاه خلافت و ولایتعهدی او وجود ندارد. مهمترین انگیزههای سیاسی مأمون از اتخاذ این سیاست عبارت است از: جلب رضایت ایرانیان که به تشیع و دوستی علی (ع) و دودمانش روی آورده بودند. مأمون که مادرش ایرانی بود و در پرتو حمایت ایرانیان به قدرت رسیده بود مصلحت خود را در همراه داشتن آنان با خود میدید. برای این کار لازم بود خود را از نظر اعتقادی و سیاسی هماهنگ با آنان نشان دهد.
خالی کردن صحنه از وجود امام رضا(ع) بدون شک هدف اساسی مأمون از طرح مسأله ولایتعهدی، شخص امام رضا(ع) و خالی کردن صحنه سیاسی کشور از وجود آن حضرت بود؛ زیرا وجود آن گرامی را بزرگ ترین خطر برای حکومت خود میدید. علاوه بر این که با این کار، فعالیتهای حضرت را زیر نظر میگرفت، او را از زندگی اجتماعی و پایگاههای مردمی دور میساخت و رابطهاش را با امت می گسست و بدین ترتیب به گمان خود از نفوذ کلمه و محبوبیت اجتماعی امام (ع) میکاست. این انگیزهها هم در سخنان مأمون به چشم میخورد و هم در بیانات امام رضا (ع).
نحوه شهادت امام رضا(ع):
مأمون اناری را که توسط یکی از خدمتکارانش زهرآلود شده بود در خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند.اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جاییکه حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز سحرگاه 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (ع) به شهادت رسیدند و به قدرت و اراده الهی امام جواد( ع ) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده وبر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
پی نوشت ها:
بحارالانوار، ج 78
عیون اخبارالرضا، ج 2
سفینة البحار
مسند الامام الرضا علیهالسلام، ج 1
بحارالانوار، ج 75
عصر المأمون، ج 1
الحیاه السیاسیه للامام الرضا علیه السلام، ص 197
تاریخ الخلفاء، ص 308
تاریخ التمدن الاسلامی، ج 4
عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج 2
منبع:ایسنا
211008