۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۸ : ۰۷
عقیق:علی فردوسی از شاعران جوان کشورمان به مناسبت دهه کرامت و میلاد امام رضا(ع) چند رباعی و دوبیتی سروده است. این اشعار که همه در حال و هوای زیارت و در حرم امام رضا(ع) سروده شده، به شرح زیر است:
رباعی ها
با قطع امید دکتر از درمانِ...
راه افتاده به صد امید از خانه
یک مشت دوا کجا و یک جرعه آب !؟
داروخانه کجا و سقاخانه !؟
***
با چشم پر از اشک، مداوا میخواست
کور آمده بود و چشم بینا میخواست
بارانی شد هوای صحنت بی ابر
وقتی که یتیم از تو بابا میخواست
***
عشقش شده بود بس که صحن و گنبد
هر وقت که میشد به حرم میآمد
قبل از مرگش ورد زبانش شده بود
مشهد، مشهد، مشهد، مشهد، مشهد...
***
دور از جنگل هزار فرسنگ شده
در پایش خار رفته و لنگ شده
صیاد ولی بهانهای تکراری است
آهوی زبان بسته دلش تنگ شده
***
راهی شده است باز هم با یادت
این خانه به دوری ات ندارد عادت
اندازه یک بغض فقط فاصله است
از اینجا تا پنجره فولادت
***
هرچند که باده نوش این خم هستیم
در خیل صفوف عاشقان گم هستیم
نوری اگر از کلام ما میخیزد
آیینه آفتاب هشتم هستیم
***
اینجا که کویر پا به ماه دریاست
هر ابر عقیمی که بگویی اینجاست
درمانگاه ویژه ناباروری است
اینجا هر شب نماز باران بر پاست
***
امشب دل من حال محالی دارد!
رفته است به اوج عشق و بالی دارد!
از ماه بپرسید که شاهد بوده است
شبها حرم رضا (ع) چه حالی دارد!
***
دارند زیاد میشوند این سوها
- ای ضامن آهو- پی تو آهوها
تا حُرمت مهربانیات حفظ شود
ضامن دارند بعد از این چاقوها
دوبیتیها
من و تا مشهدت فرسنگها راه
من و این پای لنگ و دست کوتاه
من و دوری، من و حسرت، من و بغض
من و آه و من و آه و من و آه
***
گرفتم اینکه آهو بیخیال است
تو و دل کندن از آهو !؟ - محال است
به سوی آستانت بی جهت نیست
قطار اصفهان-مشهد غزال است
***
حرم، قبل از سحر، نه مرد و نه زن
کبوترها همه دور و بر من
صدا آمد، کبوترها پریدند
من و تنهایی و یک مُشت ارزن
***
تو که بال و پرم را کرده ای باز
نمک گیرم چرا کردی از آغاز؟
دلم با عشق و دستم با ضریحت
کبوتر با کبوتر، باز با باز
***
نه نوک میزد به ارزن، نه به گندم
مبادا نامه یاران شود گم
همیشه یک نفس پرواز میکرد
کبوتر بین راه مشهد و قم
***
سپید این سان که پوشیده است تا دُم
خودش را میکند حاجی تجسم
کبوتر در طوافت میپرد باز
بچرخد تا برای بار هشتم
منبع:فارس
211008