۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۰ : ۰۵
عقیق: وقتی به دیدارش میرفتیم با خود فکر میکردیم در میان سیل اشعاری که برایمان خواهد خواند غرق خواهیم شد چرا که هر کس او را بشناسد خواهد دانست که او برای هر جملهای بیتی حاضر کردهاست. اما افسوس که مرید و مرشد اهل بیت(ع) و فخر الذاکرین اینک چیزی یادش نیست حتی یک بیت که برایمان به یادگار بخواند. خودش میگفت پس از سکتهای که کرده است اینگونه شده است و پسرش هم میگفت دکتر معالج پدرم گفت ایشان قبل از سکتهی قلبی سکتهی مغزی هم کردهاند که بر حافظهی ایشان اثر گذاشته است.
او همه این اتفاقات را هم خواست ومشییت الهی میداند و راضی است به رضایش. با او که سخن می گوییم تک تک واژههایش بوی ارباب بی کفن سیدالشهدا (ع) میدهد و انگار دایرهی لغاتش محدود و معطوف است به نام امام حسین و اهل بیت(ع).علاقه عجیبی هم نسبت به امام رضا(ع)دارد و میگوید "تقریبا هر روز زیارت امام رضا(ع) را میخواند.
این شخص کسی نیست جز «حاج فیروز زیرککار» که در میان جامعه مادحین و ذاکرین و دلسوختگان سیدالشهدا(ع) و در میان مردم تبریز و حتی سایر شهرهای کشورمان شناخته شده است.شاید وقتی اسم حاج فیروز میآید ناخودآگاه ذهنها و یادها به سمت خراسان و مشهدالرضا میرود.حاج فیروز یعنی ذوب شدن در امام رضا(ع) که به گفته خودش هرچه دارد از امام رئوف حضرت علیبن موسیالرضا(ع) است. حاج فیروز یعنی 28 صفر، صحن جمهوری،صحن آزادی،یعنی عاشق اباالجواد(ع) یعنی عشق بازی و...
در سن 78سالگی آنقدر سیمای نورانی و جذابی دارد که گویی کسالتی ندارند و این همان جذبه ای است که حداقل از هفتاد سال نوکری در این دستگاه به او عطا شده است. و چه زیبا گفت: "هر آنکسی که قدم زد در آستان حسین/عزیز هر دو جهان شد قسم به جان حسین."
خبرنگار تسنیم گفتوگویی صمیمانهای با «حاج فیروز زیرککار» انجام داده است. هرچند دیگر این پیرغلام و نوکر سیدالشهدا(ع) به علت بیماری چیزی در یاد ندارد و خیلی مختصر به سوالات از همه آنچه به یاد دارد بر زبان میآورد. در لابه لای صحبتهای حاج فیروز از عشق و ارادت خاص او نسبت به آقا امام رضا(ع) بارها میشنویم که به مناسبت ولادت آن امام همام بخشهایی از این گفتوگو را منتشر میکنیم.
وقتی از حاج فیروز از عشق و ارادتش به ائمه اطهار(ع) پرسیدیم چنین پاسخ داد که:
« علاقهی عجیبی به امام رضا (ع) دارم. به یاد ندارم که چقدر مشهد مشرف شدهام اما هر روز زیارت ایشان را میخوانم. حدود 15 بار هم به کربلا مشرف شدهام خلاصه به همهی ائمه ارادت دارم و زندگی خود را فدای آنها کردهام.»
از حاج فیروز میخواهیم از زبان خودش کرامات وعنایاتی که از ائمه بزرگوار و یا از شفا گرفتن در هیئتها خاطره ای برایمان نقل کند:
«حس میکردم ائمه همیشه حضورشان در مجالس و روضههای ما هست و توجه خاصی به ما دارند. یک روز در هیئت شعر میخواندم و حال عجیبی برایم دست داده بود چند تا سیلی محکم به صورت خودم زدم و اصلا چیزی نفهمیدم مجلس که تمام شد آمدم خانه تازه وارد شده بودم که در زدند رفتم در را باز کردم دیدم دو نفر با ماشین آمده اند دم در و یک بچه داخل ماشین گریه میکند پرسیدم چه شده است؟گفتند: ما همگی در روضه امشب بودیم، وقتی که شما با شور و هیجان شعر میگفتید و به خوتان سیلی میزدید آن بچه شخصی را دیده است که با لباس سفید و صورت نورانی پیش شما بود و می فرمود:" به خودتان سیلی نزنید".
منبع:تسنیم
خیلی دوست داشتم مفصل در محضر استاد زیرک کار باشم
گفتگو با ایشان لذت بخش است، مترصد موقعیتی هستم تا توفیق حاصل شود
لیکن گفتگوی تسنیم و انتشار آن توسط عقیق عزیز شایسته تقدیر است.
منصور باشید ان شاء الله