۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۸ : ۰۸
عقیق:کنارش
که می نشینیم هنوز لبخند به لب دارد و من نمی دانم چرا برخلاف همیشه دلم نمی خواهد
پرسش آغاز کنم. از خانم شریف می خواهم مقصودمان را برایش توضیح دهد و او حرفهایی
را می زند که تنها چند کلمه اش را می فهمم. و اینکه انگار می گوید زیاد نمی تواند
خوب حرف بزند. خانم شریف منتظر سوالاتم است که یکی یکی بپرسم. من اما فقط از او می
خواهم نامش را بپرسد و اینکه از کدام کشور آمده. جوابم را که ترجمه می کند انگار
قفل زبانش باز می شود و من می گذارم حرفهایش را بزند.
فخریه مهدیه ابراهیم زنی 50 ساله است که از کشور بحرین
به زیارت ثامن الحجج (ع) آمده. بار دومش است که به مشهد می آید.
حالش برخلاف لحظه نخست که زیاد مایل به صحبت نبود جوری
شده که انگار دلش می خواهد حرفهایی که در گلویش با بغض مانده است برای کسی بگوید و
خود را سبک کند.
نگاهی به من که کنجکاوانه به جملات عربی اش گوش می دهم
می اندازد و ادامه می دهد: چندین سال بود که دلم می خواست به زیارت امام رضا(ع)
بیایم اما موفق نمی شدم. به حج و عتبات عالیات هم رفتم اما نشد که به مشهد بیایم.
آخر با امام رضا(ع) شرط گذاشته بودم. از ایشان خواسته بودم اگر به زیارتش بیایم
کاری کند تا فرصت و موقعیتم فراهم باشد و موفق به زیارت خواهرکریمه اش فاطمه
معصومه(س) هم بشوم. از این شرط ده سال گذشت و آرزویم برآورده نشد. آخرش با ناراحتی
به همسرم گفتم : امام رضا(ع) مرا دوست ندارد و دلش نمی خواهد به زیارتش بروم. اما
حرف همسرم مرا تکان داد. او گفت: امام رضا(ع) همه را دوست دارد. تو ایشان را دوست
نداری. چون اگر دوست داشتی برایش شرط و شروط نمی گذاشتی. به فکر فرو رفتم و متوجه
شدم درست می گوید. پس خلوتی در دلم با امام(ع) کردم و شرط را برداشتم گفتم: دلم می
خواهد فقط به پابوستان بیایم و شما را زیارت کنم. و در کمال ناباوری موقعیت فراهم
شد و هفته پیش توانستم به ایران و مشهد سفر کنم. 4 روز در مشهد بودیم. وقتی وارد حرم
شدم احساسی وصف نشدنی داشتم . انگار در بهشت هستم. و بعد به لطف خود حضرت رضا(ع)
قسمت شد که برای روز ولادت حضرت معصومه(ع) به قم برویم و زیارت کنیم.3 روز در قم
بودیم و امروز باز به مشهد بازگشتیم تا برای روز میلاد حضرت (ع) هم در جوارشان
باشم . در برابر این همه لطف و کرامت حضرت رضا(ع) و خواهرشان حضرت معصومه(س) و
اینکه به آرزوهایم رسیده ام و قسمتم شده که در روز میلاد این دو بزرگوار در حرم
خودشان باشم در پوست خود نمی گنجم. این توفیقی است که خداوند به من عنایت کرده و
نصیب هر کسی نمی شود. دعا می کنم که این توفیق نصیب همه ی شیعیان شود و بتوانند به
زیارت حضرت(ع) بیایند. اما خیلی دلم می خواست که هر دوسه ماه یک بار امکان زیارت
برایم فراهم می شد. دراین چند روز که نشده، اما دلم می خواهد دستم به ضریح مطهر
حضرت بخورد و متبرک شود.
از آستان قدس رضوی و خادمان زحمتکش این بارگاه که این
امکانات را برای ما زائران غیرایرانی ترتیب داده اند تشکر میکنم. آرزویم عاقبت
بخیری همه ی مسلمین و خودم است و اینکه در راه و مسیر امامت و ولایت حضرت علی(ع)
باقی بمانم.
*گفتگو از راحله ندافی مقدم
منبع:قدس
211008