۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۲۰
عقیق:اصبغ بن نباته مي گويد: زماني كه سلمان فارسي از جانب اميرالمؤمنين (ع) والي مدائن بود, نزد او بودم. سلمان به مرضي مبتلا بود كه با آن مرض از دنيا رفت. روزي به من فرمود: رسول خدا(ص) مرا آگاه ساخت كه وقتي زمان مرگ من نزديك شود. مرده اي از مردگان با من سخن خواهد گفت. حال دوست دارم بدانم آيا زمان وخاتمه نزديك شده است.
به سلمان گفتم : حال چه مي خواهي براي تو انجام دهم؟ ـ هم اكنون مي روي و تابوتي براي من مي آوري و زيراندازي را كه معمولاً در تابوت براي مردگان فرش مي كنند, در آن مي گستراني. سپس مرا با چهار نفر كه با خود مي آوري, به قبرستان مي بري !
اصبغ اطاعت نمود و فوراً حركت كرد و پس از ساعتي برگشت, در حالي كه تمام خواسته هاي سلمان را مهيا نموده بود. طبق دستور, سلمان را به قبرستان بردند و تابوت را بر زمين گذاردند و روبه قبله اش نمودند؛ آنگاه سلمان با صداي بلند گفت: سلام بر شما, اي ساكنان وادي و روشويندگان از دنيا! جوابي نشنيد.
دوباره به آن ها سلام كرد و گفت: شما را به خداوند بزرگ و پيامبر كريم ميخوانم كه يك نفر از شما مرا پاسخ گويد. من, سلمان فارسي صحابي پيامبرم و او به من فرمود پيش از مرگم يك نفر از شما با من سخن مي گويد, مي خواهم بدانم اجلم رسيده است!
ناگهان مرده اي به صدا در آمد و گفت: سلام بر تو, اي سلمان! منتظر شنيدن سؤالات تو هستم!
سلمان گفت: تو اهل بهشتي يا دوزخ؟
گفت: من از كساني هستم كه مورد عفو و بخشش خدا قرارگرفته و داخل بهشت شده است .
براي من تعريف كن مرگ را چگونه ديدي؟
گفت: به خدا قسم ! اگر با قيچي انسان را پاره پاره كنند و با شيشه انسان را بدرند, براي من از دردِ مرگ, آسان تر و راحت تر است. بدان من در دنيا آدمي بودم كه خداوند به او خير عطا كرده بود. فرايضم را به جا مي آوردم, قرآن را تلاوت مي كردم, با والدينم بسيار خوشرفتار بودم, از محرمات بسيار پرهيز مي نمودم و صبح و شب در طلب روزي حلال بودم!
پس از پايان گفت و گو, سلمان را از تابوت بيرون آوردند و روي زمين گذاردند. سلمان به خدا عرض كرد: اي آن كه در دستش خزاين هر چيز است و به سوي او برگشت همه, و او است كه افراد را از بلا و عذاب مصون مي دارد و كسي قادر نيست مانع عذاب وي شود. به تو ايمان آوردم و از پيامبرت پيروي نمودم و كتاب مقدست را تصديق كردم . هم اكنون وعده اي كه داده اي, فرا رسيده است . اي آن كه خلف وعده نمي كني, روح مرا بگير و به رحمتت ملحق فرما و در خانهي فضل و كرمت فرود آور!
سپس شهادتين بر زبان جاري كرد و جان به جان آفرين تسليم نمود.
پی نوشت:
ميزان الحكمة, محمد محمدي ري شهري , ج 2 (عربي ) يا ج 4 (ترجمه فارسي ) ذيل عنوان دنيا
منبع:جام
211008