کد خبر : ۳۶۰۳۷
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۱

آداب تشرف به سرزمين وحي

رسول خدا(ص) فرمود: «رهبانيت را به جهاد و حج مبدل كردم و...» انسان به اين كرامت والا نمي رسد مگر با رعايت آداب و رسوم حقيقي آن.

عقیق:براي پرودگار جهانيان خانه‌هاي مختلفي است. يكي را كعبه ظاهري گويند كه تو طالب ديدار آني، و غير آن را بيت المقدس، بيت المعمور، عرش تا برسد به خانه اصلي كه آن را قلب نامند و از همه اين خانه‌ها عظيم‌تر است.
شك و ترديدي نيست كه طالب هر يك از اين خانه ها، بايد اعمال و مناسك ويژه اي را به جا آورد. در اين رساله، ذكر آداب مخصوص به كعبه ظاهري آمده، البته غير آن آدابي كه در مناسك حج نوشته مي‌شود؛

هدف از تشريع مناسك حج

غرض از تشريع مناسك حج شايد اين باشد كه مقصود اصلي از خلقت انسان، معرفت خداوند و رسيدن به درجه محبت الهي و انس با او است و اين دو امر، محقق نمي‌شود، مگر با پيراستن دل و باز داشتن نفس از شهوت‌ها و بريدن از دنياي پست و هموار ساختن سختي‌هاي ظاهري و باطني براي نفس به سبب رياضت ناشي از عبادات؛ از اين رو شارع مقدس، عبادات را مختلف قرار داده است؛ زيرا با هر يك از آنها رذيله اي از رذايل مكلف از بين مي‌رود و حسنه اي به نامه اعمال او افزوده مي‌شود و به تدريج تصفية تمام عيار باطني و به كمال رسيدن محاسن اخلاقي صورت مي‌پذيرد. همان طور كه صدقات مالي باعث قطع ميل انسان از امور دنيا مي‌شود روزه نيز انسان را از اميال نفساني باز مي‌دارد. و نماز هم او را از هر فحشا و منكري نهي مي‌كند و

جامعيت مناسك حج و فوايد گوناگون آن

حج مشتمل بر برخي اعمال دشواري است كه هر يك به خودي خود صلاحيت تصفيه نفس را داراست؛ مانند هزينه كردن مال فراوان، اندوه و رنج حاصل از آن، جدا شدن از همسر و فرزندان، غم دوري از وطن، همسفري با اشخاص غالباً بيگانه و نه چندان كار آزموده و راه رفته، طي طريق طولاني كه گاهي همراه با تشنگي در گرماي شديد است، نيز انجام كارهاي نامأنوس كه طبيعت آدمي پذيراي آن نيست؛ همچون رمي، طواف و احرام و غير آن كه در عين حال فضايل بسياري دارد. همچنين يادآوري امور آخرت و گرد آمدن افراد بسيار در يك مكان و بر يك گونه (به ويژه در احرام و وقوف در عرفات و مني) و رسيدن به محل وحي و نزول ملائكه بر انبيا: و تشرف به قدمگاه آن بزرگواران، علاوه بر تشرف به حرم خدا و خانه او. همچنين حصول تدريجي رقت حال كه باعث صفا و جلاي قلب مي‌شود كه نتيجه حضور در اين اماكن شريف مي‌باشد.

آداب و رسوم زيارت خانه خدا

رسول خدا (ص) فرمود: «رهبانيت را به جهاد و حج مبدل كردم و…» انسان به اين كرامت والا نمي‌رسد مگر با رعايت آداب و رسوم حقيقي آن. اين رسوم و آداب عبارتند از:

نخست اينكه انجام هر عبادتي بايد با نيت صادق همراه باشد و به قصد اطاعت امر خدا به جا آورده شود. كسي كه اراده حج دارد، ابتدا بايد در نيت خود تأمل و دقت كند كه آيا غرضش از اين سفر، اطاعت امر پرودگار و رسيدن به ثواب و فرار از عقاب او است يا -پناه مي‌بريم به خدا- مرادش كسب اعتبار يا خوف از مذمت مردم يا از ترس فقير شدن باشد! -معروف است هر كسي كه حج را ترك كند، به فقر مبتلا خواهد شد- و يا امور ديگر از قبيل: تجارت، خوش گذراني و گردش در شهرها و

اگر دقت كند، درمي يابد كه قصدش چيست و اگر معلوم شد كه قصد او خدايي نيست، بايد سعي در اصلاح نيت خود كند. و متوجه زشتي عمل خود گردد و با سرافكندگي خجالت به درگاه درآيد نه با غرور و عُجب و خودپسندي.

دوم اينكه مقدمات حضور در مجالس معنوي را فراهم كند، به يك توبه حقيقي با همه مقدماتي كه دارد، توفيق يابد. از جملة اين مقدمات است: اداي حقوق، چه مالي باشد؛ مثل پرداخت خمس و ردّ مظالم و كفّارات و… و چه غير مالي مانند تركِ غيبت، مردم آزاري، تهمت، آبرو ريزي و… كه بايد از مردمي كه مورد ستم و بي مهري او قرار گرفته اند حلاليت بطلبد، خوب است بعد از اين مقدمات، عمل توبة روز يكشنبه را كه در منهاج العارفين نوشته شده است، به جا آورد و رضايت پدر و مادر را به دست آورد، تا پاك و پاكيزه از منزل در آيد؛ بلكه رشتة علايق قلبي خود را پاره كند، تا با تمام وجود به خداي خود رو كند. همچنين فرض كند كه او ديگر از اين سفر بر نمي‌گردد. بنابراين بايد با مشورت اشخاص عالم و خيّر وصيت كاملي تدوين كند و تكليف امور عبادي و مالي و تعهدات خود را روشن سازد.

سوم اينكه در سفر براي خود اسباب دل مشغولي فراهم نياورد. بلكه اگر بتواند با اشخاصي همسفر شود كه هنگام غفلت، او را به ياد خدا بيندازند.


چهارم اينكه براي كسب درآمد حلال تلاش نمايد و از انفاق، مضايقه نكند؛ زيرا انفاق در حج، انفاق در راه خدا است و بر طبق احاديث اهل بيت: ، دِرهمي از او، معادل هفتاد درهم است.

امام سجاد
۷ وقتي حج مي‌گزاردند، بادام و شكر و شيرينيجات با خود بر مي‌داشتند.

ضمناً توجه داشته باشد كه اگر در اين سفر چيزي از او از بين برود يا دزد ببرد بايد شاد باشد؛ زيرا جبران همه آنها بر عهدة ميزبان است و به چندين برابر تلافي خواهد كرد.

پنجم اينكه بايد خوش خلق باشد و تواضع بورزد و از لغو و درشت گويي پرهيز نمايد.

حسن خلق تنها آن نيست كه آزارش به كسي نرسد؛ بلكه علاوه بر تحمل اذيت ديگران، با آنها نرمخويي كند. حديث قدسي به همين مطلب اشاره دارد كه: «رضايت خود را در جفاي مخلوق پنهان كرده ام؛ هر كس در صدد رضاجويي از ما است، بايد آزار ديگران را تحمل كند».

ششم اينكه فقط قصد حج نكند؛ بلكه در ضمن، بايد انجام چندين عبادت را نيز نيت كند؛ از قبيل زيارت قبور مطهر شهدا و اوليا، سعي در برآوردن حوائج مؤمنان، تعليم و تعلم احكام ديني، ترويج مذهب شيعه اثنا عشري، تعظيم شعائر الهي، و امر به معروف و نهي از منكر با در نظر گرفتن شرايط و

هفتم اينكه اسباب تجمل و تكبر براي خود فراهم نياورد؛ بلكه شكسته دل و غبارآلود رو به حريم الهي رود؛ همچنان كه در باب احرام مناسك هم به آن اشاره شد.

هشتم اينكه از خانه خود حركت نكند، مگر اينكه خودش را و هر چه با خودش برداشته، همچنين جميع دوستان و اهل خانه و هر چه تعلق به او دارد، نزد خالق خود -جلّ شأنه- به امانت بسپارد و با دلي مطمئن، از خانه بيرون رود. نيز اهتمام به دادن صدقه داشته باشد و به اين وسيله، سلامت و صحت خود را نزد خدا بيمه كند.

نهم اينكه اعتمادش به قدرت مالي خود و نيروي جواني اش نباشد؛ بلكه در همه حال و در مورد همه چيز، اعتماد او بايد به صاحب بيت باشد.


مقدمات، بيش از اينها است؛ ولي غرض، خلاصه نويسي است. در خانه اگر كس است، يك حرف بس است.

بايد تأمل كند و بداند كه اين، يك سفر جسماني به سوي خدا است و يك سفر روحاني هم بايد انجام دهد. بداند براي خوردن و آشاميدن به دنيا نيامده، بلكه براي معرفت و تكميل نفس، خلق شده است كه آن هم سفر ديگري است. همان طور كه در سفر حج، توشه و مركب و همسفر و كاروان سالار و راهنما و خدام و غيره لازم است، براي آن سفر هم، بايد توشه راه و اسباب لازم را فراهم نمايد.

اما مركب او در اين سفر، بدن او است كه بايد در حد اعتدال، از خدمت به آن مضايقه نكند؛ نه چنان پرورشش دهد كه ياغي و طاغي شود و نه چنان به او گرسنگي دهد كه ضعف بر او مستولي شود و از كار عبادت باز ماند.

اما توشه او، اعمال او است كه همان انجام واجبات و مستحبات و ترك محرمات و مكروهات است و از آن به تقوا تعبير مي‌شود. اصل معناي تقوا، پرهيز است كه اولين درجه آن، پرهيز از محرمات است و آخرين درجه آن، پرهيز از ما سوي الله جل جلاله.

اما همسفران او، مؤمنان هستند. كه با همت همديگر و اتحاد قلوب منزلگاه‌هاي دور را طي خواهد كرد. اين سخن خداوند شاهد بر همين مطلب است:

«تعاونوا عليَ البِرّ و التَّقوي؛
۱ در نيكي و تقوا همكاري كنيد».

و معمولاً بدون اجتماع، كار انجام نمي‌پذيرد، و شايد از اين رو، رهبانيت در اين امت منع شده باشد.

استاد ما -رضوان الله عليه- مي‌فرمود: «از اتحاد قلوب، خيلي كارها ساخته مي‌شود كه از عهدة يك نفر بر نمي‌آيد».

اما كاروان سالار در اين سفر، ائمه طاهرين -سلام الله عليهم اجمعين- هستند كه بايد سايه بلند پايه آن بزرگواران بر سر تو باشد و كاملاً متمسك به ريسمان محكم ولايت آنها باشي، تا بتواني چند قدمي راه بروي و الا شياطين جن و انس در اولين قدم تو را خواهند ربود.

اما راهنما: اگر چه ائمه طاهرين -سلام الله عليهم- راهنمايان به سوي خداوند هستند، با وجود آن، ما به خاطر مراتب پست و اعمال ناشايستي كه داريم، نمي‌توانيم بي واسطه آن بزرگواران از مبدأ وجود فيض بگيريم و در امور مفصل و جزيي، به علماي آخرت و اهل تقوا نيازمنديم، تا در اثر تعليم آنها و وجاهتي كه در پيشگاه الهي دارند، به اندازه ظرفيتي كه داريم از فيوض حضرت باري عزّ اسمه بهره مند گرديم.

آداب ميقات و پس از آن

زائر كه در ميقات، لباس خود را از تن بيرون مي‌كند تا احرام بپوشد بايد در باطن قصدش اين باشد كه از خود، لباس معصيت و كفر و ريا و نفاق را جدا كرده و لباس طاعت و بندگي بر تن كرده است.

در حال پاكيزه كردن خود، بايد قصدش پالايش روح از آلايش معاصي باشد و با عقد احرام، عقد توبه منعقد كند؛ يعني با خداوند پيمان ببندد كه همة چيزهايي را كه خداوند عالم حرام دانسته بر خود حرام سازد و بعد از مراجعت از مكه معظمه، نيز پيرامون معاصي نگردد.

هنگام لبيك گفتن متوجه باشد كه اجابت ندايي است كه متوجه او شده است. اولاً قصدش اين باشد كه قبول كردم هر طاعتي را كه مخصوص خداوند متعال است و ثانياً در خوف و رجا باشد كه آيا اين عمل وي قبول خواهد شد يا نه؟ داستان سيد الساجدين
۷ را به نظر بياورد كه هنگام مُحرم شدن، نمي‌توانستند لبيك بگويند و در حالت غش از مركب خود مي‌افتادند. بارها از علّت اين حال سوال شد و ايشان در جواب فرمودند: «مي ترسم در پاسخ من به جاي لبّيك خدا بفرمايد: لالبيك».

همچنين در نظر بياورد كيفيت روز محشر را كه تمام مردم به اين شكل از قبور خود بيرون مي‌آيند؛ عريان و سر برهنه و پريشان احوال در ميان آن جمعيت انبوه و فضايي پر از وحشت و ازدحام.

حرم امن الهي جاي رجاء و اميدواري

چون داخل حرم شود، بايد حالت رجا و امن داشته باشد به مفاد آيه شريفه «و مَن دَخَلَه كانَ آمناً»
۲ جاي رجا و اميدواري زياد، همين جا است. تو در آنجا ميهمان خاص اكرم الاكرميني. او مي‌خواست به بهانه اي تو را يك بار به خانه خود دعوت كند؛ اگر چه در هميشه عمر ميهمان او بوده اي. حال كه دعوت او را پذيرفته اي از كرم او به دور است كه هر خواهش مشروعي كه داشته باشي و بر مصلحت تو باشد برآورده نكند. و اينچنين گماني را از مردم كريم نمي‌توان داشت زيرا توانايي آنها محدود است، و فقط خداي اكرم الاكرمين است كه كرمش حد و مرز نمي‌شناسد. عيب اينجا است كه بيشتر مردم مي‌خواهند هر چه زودتر اعمال را انجام دهند، تا آسوده خاطر به دنبال خريد باشند؛ در حالي كه همه حواس ميهمان بايد پيش ميزبان باشد.

آداب طواف

هنگام طواف، بايد هيبت و عظمت و خوف و خشيت و رجا و عفو و رحمت الهي، سراسر وجود او را بگيرد.

بايد متوجه باشد كه طواف، منحصر به طواف جسماني نيست؛ بلكه طواف ديگري هم هست كه اصل طواف حقيقي است و به آن طواف قلب گويند كه به هنگام طواف، دل زائر به ذكر رب البيت سرگرم است.

همچنين بداند كه در استلام حجر و نزديك شدن به مستجار و لمس حطيم و گرفتن دامن كعبه، بايد حال آن مقصري را داشته باشد كه از زندان مكافات فرار كرده، و به خداوند غفور و بخشنده پناهنده شده تا از تقصيراتش بگذرد و بايد بر اين باور پاي بفشارد كه اگر قرار به بخشش گناهان است همين جاست و انسان گناهكار بايد منتهاي تلاش خود را بكند تا در زمرة نجات يافتگان باشد كه گفته اند: گر گدا كاهل بود، تقصير صاحب خانه چيست؟

آداب سعي ميان مروه و صفا و وقوف در عرفات

چون به سعي در آيد، بايد سعي خود را برتر از كوشش در بارگاه سلطان بداند كه معمولاً بي عطا و بخشش و بدون اجر و پاداش نيست، زيرا كه او در حضور كريمي سرگرم سعي است كه چشم اميد همه بندگان گناهكار به عفو و گذشت كريمانه او دوخته شده است.

اما در عرفات بايد، از ازدحام خلق و بلند شدن صداي زايران همراه با تضرع و زاري و التماس در آن صفوف فشرده به زبان‌هاي مختلف و درخواست شفاعت از پيشوايان معصوم خود، ياد محشر را در ذهن خود مجسم سازد و بر غربت و بيكسي خود بنالد تا در روز قيامت استحقاق شفاعت و بخشش الهي را داشته باشد، و اين حديث شريف را بارها مرور كند كه:

«من اَعْظم الذنوب ان يحضر العرفات و يظن انه لايغفر له؛ از بزرگ‌ترين گناهان آدمي آن است كه توفيق حضور در عرفات را پيدا كند ولي پندارد كه خدا او را نيامرزيده است».

چون از عرفات كوچ كند و به حرم درآيد، آن را به قبولي حج و قرب به خدا و امان از عذاب الهي تعبير كند.

آداب وقوف در مني و پس از آن

چون به مني رسد، رمي جمرات كند و متوجه باشد كه روح اين عمل، دور كردن شيطان است. و در اين باره بايد همچون ابراهيم خليل
۷ عمل كند.

چون حرم را وداع كند، بايد در كمال تضرع و فروتني و خاكساري و ملامت باشد به طوري كه هر كس او را ببيند، تصور كند كه او عزيزي را در آنجا به جا گذاشته و مي‌رود؛ مثل آنكه ابراهيم
۷ اسماعيل و هاجر را گذاشت و رفت. اگر بتواند، حتي المقدور در محل هايي كه رسول خدا۶ عبادت كرده است -مثل كوه‌هاي اطراف مكه معظمه- به قصد تشرف حضور يابد نه به نيت تماشا و گردش، و در آن اماكن دو ركعت نماز بخواند؛ بلكه اگر ممكن باشد، قدري بيش از متعارف توقف كند. در آن حال و ساير احوال، نويسنده را هم فراموش نكند. ۳

پي نوشت ها:
۱. سورة مائده: ۲.
۲. سورة آل عمران: ۹۷.
۳. خلاصه و بازنويسي رساله اي در آداب زيارت خانة خدا از آيت الله شيخ محمد بهاري، تذكرة المتقين، دفتر اول.

منبع:حج

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین