۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۱۸
عقیق:حسد يكي از نواقص بزرگ و جبران ناپذير برای انسان است كه گاه به صورت يك غريزه نفساني بروز مي كند و وجدان خيرانديش و آگاه را به زنجير مي كشد. این رذیله اخلاقی انسان را از رسيدن به آمال و آرزوهاي حقيقي زندگي باز مي دارد، «حسد» نوعی بدخواهي است و شخص حسود نمي تواند كسي را در آغوش آسايش مشاهده كند و همواره از ديدن نعمت ديگران، در خود احساس فشار و سنگيني مي كند. به قول سقراط: شخص بوالهوس و حسود، از چاقي ديگران لاغر مي شود.
فرق حسد و غبطه
حسد كه در فارسي از آن تعبير به «رشك» مي كنيم، به معناي آرزوي زوال نعمت از ديگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد يا نرسد. بنابراين كار حسود در ويران كردن و آرزوي ويران شدن نعمت هاي ديگران متمركز مي شود، نه اين كه آن سرمايه و نعمت حتماً به او منتقل گردد. (1)
البته، گاهي افراد كم اطلاع صفت خوب غبطه را با حسد اشتباه مي كنند، در حالي كه غبطه عبارت است از: تمنّا و خواستن نعمتي كه در ديگري است براي خود، بدون اينكه آرزوي از بين رفتن آن را در ديگري داشته باشيم. (2)انگيزه هاي حسد
به طور خلاصه اين انگيزهها را براي حسد ميشود برشمرد: 1. دشمني ورزيدن و كينه داشتن. 2. غرور نسبت به شخص مورد حسد واقع شده. 3. تعجب و خودكمبيني. 4. ترس از رسيدن به مقصود. 5. حب رياست و شهرتطلبي. 6. پليدي و خيانت نفساني. 7. عدم تحمل برتري ديگران.
راه درمان حسد
ميدانيم كه حسد از بيماريهاي مهم رواني است و بيماريهاي رواني را بايد از دو راه علمي و عملي و يا به اصطلاح نظري و عملي درمان نمود.
درمان علمي يا نظري
اولين راه مبارزه با اين مرض رواني، آگاه كردن انسان از ضررهاي فردي، اجتماعي، دنيوي و آخرتي آن است.
ضررهاي دنيوي و فردي حسد
فرد حسود هميشه دردمند است و خود را در عذاب و
شكنجه ميبيند، او دايما غمگين و اندوهناك است, چون هميشه از ديدن كساني كه داراي
نعمت هستند و بهرهاي از زندگي مادي و معنوي دارند، عذاب مي برد و خود را با غم،
اندوه، محروميت و بيچارگي گرفتار مي سازد.
در روايات اسلامي آمده است كه سرچشمه بسياري
از مفاسد فردي و اجتماعي حسد است. حسد آثار نامطلوبي روي جسم و سلامت انسان ميگذارد.
افراد حسود معمولا افرادي رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههاي مختلف بدن، غالبا
ناراحت و بيمارند. امروز اين حقيقت ثابت شده كه بيماريهاي جسمي در بسياري از
موارد، عامل رواني دارند. در طبّ امروز بحثهاي مشروحي تحت عنوان بيماري هاي «روان تني» ديده ميشود كه به
اين قسمت از بيماريها اختصاص دارند.
اميرالمومنين عليه السلام، در موارد متعددي به
زيانهاي جسماني حسد اشاره نمودهاند و فرمودهاند: «جاي شگفت است كه حسودان از
سلامت تن خود غافلند.»(3)
و در حديثي ديگر فرمودند: «تندرستي بدن از كمي
حسادت است.»(4)
امام خميني(ره) در اين باره ميفرمايد: ... آن كس كه حسد ميورزد و زايل شدن نعمت غير را آرزو ميكند و كينه صاحب نعمت را در دل دارد، بداند كه ايمان ندارد، چون بايد بداند كه حق تعالي از روي صلاح تام اين نعمت را نصيب او كرده و دست فهم ما از آن كوتاه است و بداند علاوه بر اينكه ايمان ندارد، عدل الهي را نيز قبول ندارد.... چون ايمان به عدل با حسادت منافات دارد. تو اگر او را عادل مي داني، تقسيم او را هم عادلانه بدان. چنانچه در حديث شريف فرمود كه حق تعالي ميفرمايد: «حسود رو گردان است از قسمت هايي كه بين بندگانم كرده ام، و از نعمت هاي من غضبناك است.» (7)
ما نبايد بگذاريم تا روح ما زندگي را بر اثر حسادت بر خود تلخ و ناگوار سازد، و بدانيم كه حسادت جلوي تكامل روح ما را مي گيرد و ما را از هدف هاي عالي باز مي دارد. به جاي آن بايد هميشه صفات و مزاياي برجسته انساني را آرزو كنيم, زيرا داشتن آرزوهاي دلپذير و شايسته و تلاش در تغيير افكار، نتيجه بخش خواهد بود و عاقبت روزي انسان را به هدف ها و آمال نيك و پسنديده خود خواهد رساند.
امير مؤمنان علي(عليه السلام) مي فرمايند: «آرزوي خصايص و صفات نيك و پسنديده و شيرين كامي ها و خاطرات بزرگ كنيد كه پاداش عظيم و نتيجه بزرگي عايد شما خواهد شد.»(8)
شخص حسود بايد متوجه اين مطلب باشد كه دنيا به هيچ كسي وفا نمي كند. وقتي نمي گذارد كه هم شخص محسود و هم شخص حسود هر دو سر بار بالش خاك گذاشته اند و دنيا را با همه چيز كه دارد، ترك گفته اند.
ضررهاي اجتماعي حسد
حسد سرچشمه بسياري از نابساماني هاي اجتماعي
است از جمله اين كه:
1ـ صرف انرژي در راه نادرست
حسود تمام يا بيشتر نيروها و انرژي هاي بدني و
فكري خود را كه بايد در راه پيشبرد اهداف اجتماعي به كار ببرد، در مسير نابودي و
ويران كردن آن چه هست صرف مي كند، از اين رو، هم سرمايه هاي وجودي خود را از بين
مي برد و هم سرمايه هاي اجتماعي را.
2. جرم و جنايت
حسد، انگيزه قسمتي از جنايات دنيا است، اگر عوامل و علل اصلي قتل ها، دزدي ها، تجاوزها و مانند آن را بررسي كنيم، خواهيم ديد كه قسمت قابل توجهي از آن ها از حسد سرچشمه مي گيرد، مثلاً قرآن مجيد مي فرمايد: «نخستين قتل و كشتاري كه در روي زمين واقع شد، به سبب حسد بود.»(9)
شايد به همين دليل است كه حسد را به شراره اي از آتش تشبيه كرده اند كه مي تواند موجوديت حسود و يا جامعه اي را كه در آن زندگي مي كند، به خطر اندازد.
يكي از دانشمندان مي گويد: «حسد و بدخواهي از خطرناك ترين صفات است و بايد آن را به منزله موحش ترين دشمن سعادت تلقي كرد و در دفع آن كوشيد.»
جوامعي كه افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشكيل مي دهند، جوامعي عقب افتاده هستند, زيرا همان طور كه گفتيم حسود هميشه مي كوشد تا ديگران را به عقب بكشد و اين درست بر خلاف روح تكامل و ترقي است. (10)
ضررهاي معنوي حسد
از نظر معنوي، حسد نشانه كمبود شخصيت، ناداني، كوتاه فكري و نقص ايمان است. زيرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن مي بيند كه به مقام محسود و بالاتر از آن برسد. لذا سعي مي كند محسود را به عقب برگرداند، به علاوه، او عملاً نسبت به حكمت خداوند كه بخشنده اصلي اين نعمت ها است معترض است و نسبت به اعطاي نعمت به افراد از طرف خداوند ايراد دارد. لذا در حديثي از امام صادق عليه السلام مي خوانيم: «حسد و بدخواهي از تاريكي قلب و كور دلي است و از انكار نعمت هاي خدا به افراد سرچشمه مي گيرد، و اين دو (كور دلي و ايراد بر بخشش خدا) دو بال كفر هستند، به سبب حسد بود كه فرزند آدم در يك حسرت جاويداني فرو رفت و به هلاكتي افتاد كه هرگز از آن رهايي نمي يابد(11).»
حال اگر انسان از روي بصيرت و تامل و انديشه و توجه، به ضررهايي كه درباره حسادت بيان شد، ايمان و اذعان پيدا كرد، ناگزير بايد از اين صفت رذيله دوري كند و بداند كه هرگاه نعمت و موهبتي به انساني رسيد، مانند دانش و فضيلت يا هر رفتار و كردار خوب ديگر، نمي توان آن را با حسادت از بين برد، بلكه شايسته است كه شخص حسود خود را سرزنش كند، زيرا ديگران كوشيده اند و او نشسته، آنان تلاش و مجاهدت كرده اند و او سستي و تنبلي اختيار نموده و بالاخره، آنان شب ها تا به صبح بيدار بوده و به دنبال كسب فضايل و كمالات رفته اند، ولي او خوابيده و از كاروان نيكان عقب افتاده است.
درمان عملي حسد
1ـ خويشتن را موظف بدارد تا بر خلاف آنچه حسد او را به سوي آن مي كشاند رفتار كند، مثلاً وقتي حسد، انسان را نسبت به ديگران وادار به بدگويي مي كند، بايد زبان را وادار كند تا درباره او به ذكر خير بپردازد، خوبي هاي او را براي خود و ديگران بازگو كند، صفات جميله او را خاطر نشان سازد و تا آن جا كه مي تواند از او تعريف و تمجيد نمايد.
2ـ اگر حسد انسان را به تكبر و خود پسندي وادار مي كند. نسبت به مردم متواضع و فروتن باشد.
3ـ موقعي كه حسد، انسان را به محروم ساختن نعمت از ديگران بر مي انگيزد، به فرد مورد حسد احسان كرده و به او نعمت عطا كند. لااقل به نفس خويش بفهماند كه اين شخص هم بنده خدا است و شايد خداوند به او نظر لطف دارد كه به او نعمت عطا كرده است.(12)
4ـ گاهي عامل حسادت، مربوط به عدم مراعات كردن عدالت بين فرزندان در محيط زندگي است. مثلاً والدين نسبت به بعضي از فرزندان مهر و نوازش بيشتري دارند و ديگري را از اين عواطف محروم مي كنند و اين خود باعث عقده حقارت و باعث پيدايش حسد در كودكان مي گردد. چنانچه داستان حضرت يعقوب و فرزندش يوسف عليهما السلام نمونه خوبي براي اين مسئله است.
براي پيشگيري و آلوده نشدن اطفال به حسد و رذالت بايد از هر گونه بي عدالتي نسبت به آنان پرهيز نمود و بين آنان مساوات برقرار كرد. همان طور كه پيامبر اكرم (عليه السلام) فرمودند: «در كار بخشش ميان فرزندان خويش عدل و مساوات را كاملاً مراعات كنيد.» (13)
5ـ شخص مبتلا به حسد بايد قدري فكر كند كه آيا
حسد ورزيدن نسبت به ديگران مي تواند، آن نعمت را از ديگران بگيرد؟ در حالي كه
خداوند آنچه را براي كسي مقدّر فرموده به او خواهد بخشيد.
6- دعا كردن و خواستن خير از خداوند براي آنكه به او حسد مي ورزد به از بين بردن حسادت كمك مي رساند.
نتيجه همه اين كارها آن خواهد بود كه انسان به حقايق پي ببرد و نسبت به مردم مخالفتي نداشته باشد، ريشه حسد در دل او كاملاً خشك گرديده و سرانجام، از درد و رنجي كه به واسطه حسادت در وجود او رخنه كرده، رهايي يابد.
پی نوشت ها:
1. مكارم شيرازي، ناصر و
(ديگران)، تفسير نمونه، ج 3 ص 423.
2. سلطاني، غلامرضا، تكامل در پرتور اخلاق، ج 1،
ص 95.
3. قال علي-عليه السلام-: "اَلْعَجَبُ
لِغَفْلَةِ الحُسّاد عن سَلامَة الاَجْساد." مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار،
ج 73، ص 256.
4. و قال علي-عليه السلام-: "صِحَةُ
الجَسَدِ مِنْ قِلَةِ الحسد." همان، ص 256.
5. وقال علي-عليه السلام-: "لامُرّوةَ
لِكَذُوب ولا راحَةَ لِحَسُود." همان، ص 256.
6. قال علي-عليه السلام-: "اِحْذَروُا مِنَ
الْحَسَدِ فَاِنَّهُ يُزري النَفْسِ." آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم،
ص 141.
7. موسوي الخميني، روح الله، چهل حديث، ص 112.
8. قال علي-عليه السلام-: "تَنافَسُوا فِي
الاَخْلاق الرَغيبَةَ والاحلامَ العظيمَةَ وَالاَخْطار الجَليلةء يعظم لكم
الجزاء." آمدي، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم، ص355.
9. قال الله: "فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ
قَتْلَ اخيهِ فَقَتَلَهُ فَاَصْبَحَ مِنَ الخاسرين" مائده، 30. (نفس اماره او
را وادار به كشتن برادرش كرد و او را كشت، و از زيانكاران گرديد."
10. مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، ج
3، ص 423.
11. قال الصادق -عليه السلام-: "الحَسَدَ
اَصْلُهُ مِنْ عمي القَلْبِ والحُجُودُ لِفَضْلِ الله تَعالي وهما جناحان
لِلْكُفْرِ وبِالْحَسَدِ وقع بن آدم في حَسْرَةِ الاَبَدِ وَهَلَكَ مَهْلَكاً لا
ينجو مِنْه ابداً." نوري،
حسين، مستدرك الوسائل، ج 2، ص 327.
12. موسوي الخميني، روح الله، چهل حديث، ص 113.
13. قال رسول الله-صلي الله عليه وآله وسلم-:
"ساوُوا بَيْنَ اَوْلادِكُمْ في الْعَطيّةِ." نهج الفصاحه، ص 366.
منبع:جام
211008