عقیق: متن زیر برگرفته از جلسات سلوک الهی آیت الله جوادی آملی درباره اوصاف اهل ذکر از نگاه امیرمومنان (ع) مرور می شود:
اگر به ما فرمودند: ﴿فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ﴾[1] یک طایفه از روایات مشخص فرمود که اهل ذکر واقعی اهل بیت (علیهمالسّلام) هستند که ما به اینها مراجعه کنیم و احکام و حِکَم دین را از اینها یاد بگیریم. شاگردان اینها هم باز اهل ذکر هستند که نمونههای آنها را وجود مبارک حضرت امیر (ع) ذکر میکند. «یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ»؛ اول خودشان از زشتی دور میشوند بعد مردم را میگویند از زشتی دور شوید؛ امر به معروف آنها نهی از منکر آنها از همین قبیل است.
بعد فرمودند اهل ذکر کسانی هستند که با موت اختیاری، این راهی را که دیگران باید بعدها طی کنند، گویا رفتند و طی کردند و در مقطع دیگر هستند و دارند سخنرانی میکنند. یک وقت است کسی در حضور ماست سخنرانی میکند حواسش هم به دنیاست و در دنیا واقعاً در دنیا دارد زندگی میکند، این حرفش کم اثر دارد؛ اما یک وقت است کسی عبور کرده براساس «موتوا قبلَ ان تموتوا»[2] و گویا از دنیا رفته گویا برزخ را پشت سر گذاشته یا در برزخ وقوف کامل دارد و آن صحنه بعد از مرگ را دارد میبیند و دارد گزارش میدهد؛
فرمود اهل ذکر اینطور هستند: «فَکَأَنَّما قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَی الْآخِرَةِ» (یک)؛ این راه دنیا را طی کردند و براساس«موتوا قبلَ ان تموتوا» با موت اختیاری رخت بربستند. وقتی هم که به آخرت رسیدند، بعضیها عبوری [و] با سرعت، سفری معنوی دارند؛ ولی فوراً بر میگردند به دنیا؛ ولی اهل ذکر اینچنین نیستند اینها این راه را طی کردند، گویا رفتند به آخرت و آنجا ماندند دیگر اطلاع کامل دارند: «فَکَأَنَّما قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَی الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِیهَا»؛ همانجا ماندند. وقتی آنجا باشند و اهل آنجا باشند، اطلاع کامل دارند که در برزخ چه میگذرد: «فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذلِکَ»، چون آنجا ماندند تمام صحنه برزخ را مشاهده کردند. «فَکَأَنَّما اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْإِقَامَةِ فِیهِ وَ حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا»؛ گویا اینها تکتک اهل برزخ و قیامت را بررسی کردند، چه بر آنها گذشت را دارند میبینند، چه عدهای از فیض خدا طَرفی میبندند آنها دارند میبینند همه را دارند از نزدیک مشاهده میکنند؛ اینچنین نیست که کتاب بخوانند و مطالعه کنند و بیایند سخنرانی کنند، بلکه احوال اموات را بعد از موت میبینند و دارند گزارش میدهند. اینها اهل ذکر میشوند.
«فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذلِکَ لِأَهْلِ الدُّنْیَا»؛ آنچه اهل دنیا بعد از مرگ باید ببینند اینها الآن برایشان پردهبرداری کردند رونمایی کردند که در برزخ چنین چیزی هست اهل گناه وضعشان چنین است اهل صواب وضعشان چنین است برای اینها کشف غطاء کردند. «حَتَّی کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لاَ یَرَی النَّاسُ وَ یَسْمَعُونَ مَا لاَ یَسْمَعُونَ»؛ گویا میبینند چیزی را که مردم نمیبینند گویا میشنوند چیزی را که مردم نمیشنوند.
«فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ» که جوابش «لَرَأَیْتَ أَعْلاَمَ هُدًی» است که بعد از چند خط میآید؛ «فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمْ الَْمحْمودَةِ وَ مَجَالِسِهِمْ الْمَشْهُودَةِ وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ علی کُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فِیهَا وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهِمْ ظُهُورَهُمْ فَضَعُفُوا عَنِ الْاِسْتِقْلاَلِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِیجاً وَ تَجَاوَبُوا نَحِیباً یَعِجُّونَ إِلَی رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ لَرَأَیْتَ أَعْلاَمَ هُدًی»؛ اگر وضع اینها را ببینی حال اینها را ببینی میبینی اینها پرچم هدایت هستند و حرف اینها شنیدنی است، برای اینکه اینها ظاهرشان و باطنشان همینطور است؛ گویا این نامه اعمالشان را گذاشتند دستورهای الهی را دیدند کمبود خودشان را میبینند گریهشان شروع شده، نالهشان شروع شده، توبه و انابهشان شروع شده، درخواست کمک از ذات اقدس الهی شروع شده، با یکدیگر هم که سخن میگویند با گلوی گرفته سخن میگویند از بس ناله کردند و ضجه زدند. اگر کسی باور کند که بعد از مرگ چه خبر است همینطور میشود.
«لَرَأَیْتَ أَعْلاَمَ هُدًی وَ مَصَابِیحَ دُجًی» ـ«دجی»؛ یعنی تاریکی ـ اینها مصباح تاریکی هستند، آن وقت فرشتگان اطراف اینها را گرفتند «وتَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ». اگر ﴿أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ﴾[3]، با آن سکینت و آرامش طمأنینه حاصل میشود. «وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ»؛ درهای آسمان به روی اینها باز است.
وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْکَرَامَاتِ فِی مَقْعَدٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُمْ یَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَی فَضْلِهِ»؛ اینها در گرو فقر الهی هستند و فقرشان را فقط به ذات اقدس الهی ارجاع میدهند میگویند بالأخره ما نیازمندیم (یک)، خزائن سماوات و ارض هم به دست اوست (دو)، او هم فرمود کلیدش دعاست (سه)، این کلید هم به دست شماست (چهار)، با این کلید آن در را باز کنید.
وَ أُسَارَی ذِلَّةٍ لِعَظَمَتِهِ»؛ اسیر ذلت عظمت پروردگار هستند. «جَرَحَ طُولُ الْأَسَی قُلُوبَهُمْ وَ طُولُ الْبُکَاءِ عُیُونَهُمْ»؛ آن تأسف و اندوه قلبهای اینها را مجروح کرده و چشمهای اینها را گریانده است.
«لِکُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَی اللَّهِ مِنْهُمْ یَدٌ قَارِعَةٌ»؛ هر دربی اگر در توبه باشد در رحمت باشد در استجابت باشد در استغاثه باشد در استعانت باشد، اینها دستشان به آن گیره درب است دارند دقالباب میکنند. هر جایی که خدا فرمود فلان کار، کار خیر است اینها دارند دقالباب میکنند هر جایی که در رحمت است اینها دارند میکوبند.
یَسْأَلُونَ مَنْ لاَ تَضِیقُ لَدَیْهِ الْمَنَادِحُ»؛ اینکه در کتابهای اصول میفرماید «مندوحه» دارد؛ یعنی جای جبرانی دارد جای وسیعی دارد؛ «وَ لاَ یَخِیبُ عَلَیْهِ الرَّاغِبُونَ»؛ درِ رحمت الهی طوری است که هیچکسی ناامید و محروم برنمیگردد. در پایان این خطبه 222 این جمله نورانی را فرمود: «فَحَاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ فَإِنَّ غَیْرَهَا مِنَ الْأَنْفُسِ لَها حَسِیبٌ غَیْرُکَ»؛ فرمود شما محاسبه خودتان را به عهده بگیرید کار به دیگری نداشته باشید، چون برای دیگری یک حسابگر دیگر هست.
پی نوشت ها:
[1] . سوره مطففین، آیه14.
[2] . سوره نحل، آیه43 ؛ سوره انبیاء، آیه7.
[3] . تفسیر ابن عربی، ج1، ص60؛ تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ج 1، ص 59.
منبع:شبستان