۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۱ : ۱۹
عقیق:پیامبر مبشر و منذر است
از نکات قابل توجه در دستهای از آیات قرآن اصرار پیامبر
در نیاوردن معجزات حسی بوده است که برخلاف انبیای گذشته. خداوند به او میگوید: که
این آوردن دستور از سوی خدا نیست، فایدهای ندارد، پیامبر مبشر و منذر است. بگو:
«غیب فقط به خدا اختصاص دارد. تو فقط هشدار دهندهاى، آیا [من] جز بشرى فرستاده
هستم؟: «وَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ لَوْ لا یُکَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ
تَأْتینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ
تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ». (البقرة :
118) افراد نادان گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمىگوید؟ یا براى ما معجزهاى
نمىآید؟» کسانى که پیش از اینان بودند [نیز] مثل همین گفته ایشان را مىگفتند.
دلها [و افکار] شان به هم مىماند.
ما نشانهها [ى خود] را براى گروهى که یقین دارند، نیک
روشن گردانیدهایم. از زبان مخالفان نقل میکند که می گویند تا معجزهای بزرگ و به
تعبیری چشم پرکن نیاوری به تو ایمان نمی آوریم:
«وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا
مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً (90) أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ
فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً». (91) أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما
زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبِیلاً
(92) أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِی السَّماءِ وَ لَنْ
نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ
رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً». (اسراء:90- 93). و گفتند: «تا از زمین
چشمهاى براى ما نجوشانى، هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد. (90). یا [باید] براى تو باغى از
درختان خرما و انگور باشد و آشکارا از میان آنها جویبارها روان سازى، (91)یا چنان
که ادعا مىکنى، آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى، یا خدا و فرشتگان را
در برابر [ما حاضر] آورى، (92)یا براى تو خانهاى از طلا [کارى] باشد، یا به
آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو [هم] اطمینان نخواهیم داشت، تا بر ما کتابى
نازل کنى که آن را بخوانیم.» بگو: «پاک است پروردگار من، آیا [من] جز بشرى
فرستاده هستم؟». «وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً
لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ». (الأنعام : 8)
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ
قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ».
(الأنعام : 37) و گفتند: «چرا معجزهاى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است؟»
بگو: «بىتردید، خدا قادر است که پدیدهاى شگرف فرو فرستد، لیکن بیشتر آنان
نمىدانند».
«وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَةٍ قالُوا لَوْ لا
اجْتَبَیْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحى إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ
مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ». (الأعراف: 203) و هر
گاه براى آنان آیاتى نیاورى، مىگویند:
«چرا آن را خود برنگزیدى؟ «بگو: «من فقط آنچه را که از
پروردگارم به من وحى مىشود پیروى مىکنم. این [قرآن] رهنمودى است از جانب
پروردگار شما و براى گروهى که ایمان مىآورند هدایت و رحمتى است.
وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ
رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ
الْمُنْتَظِرینَ». (یونس: 20) و مىگویند: «چرا معجزهاى از جانب پروردگارش بر او
نازل نمىشود؟» بگو: «غیب فقط به خدا اختصاص دارد. پس منتظر باشید که من هم با شما
از منتظرانم.»
قرآن با اعجاز حسی، میانه خوشی ندارد
اصولا قرآن در آیات فراوانی نشان میدهد که به آوردن
اعجاز حسی، میانه خوشی ندارد و لذا تجربه برخورد امت های پیشین به ویژه بنی
اسرائیل را یاد آور میشود: با این که معجزه ای چون آتش گرفتن قربانی را به عنوان
نشانه نبوت می آورد، باز قبول نمی کنند. «الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا
أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ قُلْ
قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ
قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (آل عمران: 183). همانان که گفتند: «خدا
با ما پیمان بسته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم تا براى ما قربانیى بیاورد که
آتش [آسمانى]
آن را [به نشانه قبول] بسوزاند.» بگو: «قطعاً پیش از من، پیامبرانى بودند که
دلایل آشکار را با آنچه گفتید، براى شما آوردند. اگر راست مىگویید، پس چرا آنان
را کشتید؟ جالب اینجا است که قرآن به جای بیان خواسته آنان با اشاره می گوید:
«قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ».
در بیان اصل دلیل مناقشه ای ندارد و می گوید پیامبران گذشته با بینات آمدند و حتی
با آنچه شما گفتید آمدند، اما آنان چه کردند، آیا آنان را قانع کرد و آوردن امور
خارقالعاده، باعث ایمان آوردن شد، یا بازهم به مخالفت برخاستند و با این پیامبر
به مقاتله برخاستند! بنابراین مشکل شما هم این نیست و معلوم نیست که با آوردن امورخارق
عادت مؤمن کند، باید برای خود فکر دیگری بکنید.
تنها معجزه کافی نیست
در آیه دیگر بی نیازی پیامبر را به معجزه ای حسی بیان میکند
و از زبان مخالفان نقل میکند: « فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى إِلَیْکَ وَ
ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ
مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّما أَنْتَ نَذیرٌ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکیلٌ».
(هود: 12) و مبادا تو برخى از آنچه را که به سویت وحى مىشود، ترک گویى و سینهات
بدان تنگ گردد که مىگویند: «چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده، یا فرشتهاى با او
نیامده است؟» {بدان که} تو فقط هشدار دهندهاى و خدا بر هر چیزى نگهبان است.
از سوی دیگر از نظر مخالفان آیه آشکار آوردن معجزه حسی
است که خدا می گوید تو منذر و هدایتگری: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ لا
أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّه إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ
هادٍ». (الرعد: 7) و آنان که کافر شدهاند مىگویند: «چرا نشانهاى آشکار از طرف
پروردگارش بر او نازل نشده است؟» [اى پیامبر،] تو فقط هشدار دهندهاى، و براى هر
قومى رهبرى است. «وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیاتٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ
إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذیرٌ مُبینٌ». (العنکبوت:
50) و گفتند: «چرا بر او از جانب پروردگارش نشانههایى [معجزهآسا] نازل نشده است؟»
بگو: «آن نشانهها پیش خداست، و من تنها هشدار دهندهاى آشکارم».
در برخی از آیات آمده برای هدایت شدن تنها معجزه کافی
نیست، بلکه باید آمادگی شخص برای قبول هدایت باشد: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا
لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ
وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ».(الرعد: 27) و کسانى که کافر شدهاند مىگویند:
«چرا از جانب پروردگارش معجزهاى بر او نازل نشده است؟» بگو: «در حقیقت خداست که هر کس را
بخواهد بىراه مىگذارد و هر کس را که [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مىنماید».(منظور از مشیت
الهی وجود قوانین و سنن ایمان است).
هدف پیامبر(ص) تغییر سبک زندگی است
در دسته ای از آیات به این نکته توجه میدهد با این که
در امت های پیشین معجزات فراوانی را آورد، باز ایمان نیاورند: «وَ قالُوا لَوْ لا
یَأْتینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولى».
(طه: 133) و گفتند: «چرا از جانب پروردگارش معجزهاى براى ما نمىآورد؟» آیا دلیل
روشن آنچه در صحیفههاى پیشین است براى آنان نیامده است؟ «وَ قالَ الَّذینَ لا
یَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا
لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا کَبیراً».
(الفرقان:21) و کسانى که به لقاى ما امید ندارند، گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل
نشدند یا پروردگارمان را نمىبینیم؟» قطعاً در مورد خود تکبر ورزیدند و سخت سرکشى
کردند.
از مجموع این دسته از آیات استفاده میشود که خداوند نمی
خواسته برای ایمان آوردن معجزه ای حسی عرضه کند و نکرده و روش او برخلاف پیامبران
پیشین که به صراحت این آیات را می آورده و حتی برخی از پیامبران مانند موسی به یک
آیه بسنده نشده و 9 معجزه آورده شده است: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسى تِسْعَ آیاتٍ
بَیِّناتٍ فَسْئَلْ بَنی إِسْرائیلَ إِذْ جاءَهُ» (إسراء: 101)، دلیل این نیاوردن چیست؟ چرا این سنت قدرت نمایی و
تحت تأثیر قرار دادن تغییر پیدا میکند؟
از عبارت هایی از قبیل: «قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ
إِلاَّ بَشَراً رَسُولاً». (اسراء: 93)، استفاده میشود که به این اصل تأکید میشود
که وظیفه پیامبر تأثیر گذاری در ذهن و اندیشه و به تعبیری عقلانیت مخاطبان و تغییر
در روش زیست انسانی آنان است، و پیامبر انسان و بشر با رشد فکری آنان، روش تبلیغ
را تغییر داده است: «قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ». و کاروان
بشریت به جایی رسیده که فکر او دگرگون شود، نه این که مرعوب شود: «قُلْ إِنَّمَا
الآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذیرٌ مُبینٌ». (العنکبوت: 50)، حتی به
گذشته اشاره میکند، مگر این کار در گذشته انجام نمی شده، و پیامبران دیگر نشانه
هایی غیبی نمی آورده اند: «أَوَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولى».
(طه: 133)، با همه، می گوید: «فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ
قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ». (یونس: 83) سرانجام، کسى به موسى
ایمان نیاورد مگر فرزندانى از قوم وى، در حالى که بیم داشتند از آنکه مبادا فرعون
و سران آنها ایشان را آزار رسانند. ظاهرا حتی خود از این وضعیت ناراحت بوده که
چرا نباید از این دست از معجزات بیاورد و دیگر توبیخ شود و سینه اش تنگ شود که
مىگویند: «چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده، یا فرشتهاى با او نیامده است؟» و
خدا در برابر می گوید: نگران نباش که تو فقط هشدار دهندهاى. نکته دیگر آنکه معلوم
میشود که پیامبر هیچ معجزه ای از سنخ معجزات پیامبران پیشین نیاورده و اگر چنین
معجزه ای می آورد، دیگر درخواست معجزه نمی کردند.