۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۳ : ۱۱
عقیق:با توجه به اینکه گفته میشود در شب قدر تقدیرات انسانها از طرف خداوند متعال توسط فرشتگان بر امام زمان(عج) نازل میشود و امام آنها را امضاء و تأیید میکند، آیا این حرف شرک نیست که خداوند متعال برای اجرای تقدیرات بندگان خود -نعوذ بالله- از امام زمان(عج) اجازه بگیرد؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به این سؤال میگوید: تقدیر جمیع مقدرات بندگان در شب قدر و عرضه آن به امام زمان(عج) نمیتواند شرک باشد، چرا که شرک به معنای این است که انسان در اعتقاد و باور خود، به دو یا چند خدا معتقد باشد و یا این که کسی یا چیزی را در کارها شریک خداوند متعال بداند؛ یعنی مثلاً معتقد باشد فلان کس و یا فلان شی مستقلاً و حتی بدون اذن خدا و در عرض خداوند متعال میتواند اعمال قدرت کند و عملی را انجام دهد. اگر کسی چنین اعتقادی داشته باشد طبق دستورات الهی او «مشرک» محسوب میشود و از دایره اسلام خارج است.
حال با توجه به این مطلب اگر انسان معتقد باشد، شخصی یا مخلوقی از مخلوقات الهی بر اثر بندگی و اطاعت فرمان الهی و پاکی روح، این لیاقت را پیدا کند که خداوند او را متصدی بعضی از کارهای خود کند و آن کارها را ولو اداره عالم را به واسطه او و از طریق او انجام دهد؛ در حالی که میداند، آن شخص مخلوق خداست از خود چیزی ندارد، تمام وجودش، کمالاتش، هستیش از خداست و بدون اذن او و مستقلاً نمیتواند هیچ کاری انجام دهد و هرگز موجودی در عرض خدا نیست، آیا این اعتقاد و باور شرک است؟
این مطلب درست مثل این است که بگوییم اگر کسی معتقد باشد خداوند به وسیله جبرئیل امین، وحی را فرو میفرستد مشرک است، یعنی خداوند نمیتواند بدون جبرئیل بر پیامبران خود وحی کند و به جبرئیل نیاز دارد! خیر، خود خداوند متعال جبرئیل را خلق کرده و او را مأمور رسالت و رساندن وحی به انبیاء کرده است و جبرئیل مستقلاً و بدون اذن الهی میتواند کاری کند.
و یا مثل اینکه بگوییم چون خداوند به واسطه ابر و سرما باران فرو میفرستد، پس خداوند به ابر و سرما و.. نیاز دارد و بدون آنها نمیتواند باران نازل کند، خیر این باور درست نیست، بلکه باید گفت همه عالم جنود و لشکریان الهی و مخلوقات اویند و گاهی خداوند به واسطه مخلوق خود کاری در عالم را انجام میدهد.
به نظر میرسد این اعتقاد که انسانی را خداوند (به علتهای مختلفی که وجود دارد) متصدی امر دنیا کند و تقدیرات و کارهای دنیا را از طریق او و به واسطه او تدبیر کند و انجام دهد، هرگز شرک نباشد، چرا که آن انسان نیز مخلوق اوست و بدون اذن الهی و مستقلاً نمیتواند اعمال قدرت کند.
در مورد سؤال نیز باید گفت: معصومین(ع) دارای مقامی خاص و جایگاهی بی نظیر در نزد خداوند سبحان هستند و میدانیم که این جایگاه را نیز خداوند متعال به آنها داده است. البته بیشتر این مقامات مبتنی بر نقل و روایات خود معصومین(ع) و آیات قرآن و تفسیر آنها است و چون میدانیم آنها معصومند و هیچ گناهی مرتکب نمیشود و حتی خطا و اشتباهی ندارند، ما نیز به آنها معتقد میشویم.(1)
به طور مثال امام صادق(ع) فرمودند: «اگر زمین (یک لحظه) بی امام شود، فرو رود (اهل خود را در خود کشد و هلاک سازد»(2) هم چنین در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی(ع) نقل شده، میخوانیم: «خداوند به شما آغاز کرد و به شما پایان دهد، به وسیله شما باران فرو فرستاد و به وسیله شما آسمان نگهداری شود که بر زمین بیفتد، البته به اذن او، و به وسیله شما ببرد اندوه را و بگشاید سختی ها را و...».(3)
با توجه به این روایات و روایات مشابه آن میتوان گفت امام آن انسان کامل است که تمام کمالات انسانی در او به فعلیت رسیده و خداوند حکیم او را به عنوان الگویی برای بشریت و سایر انسانها قرار داده است، هم چنین امام وظیفه دارد از دین خدا محافظت کند و از انحرافات و کجرویها جلوگیری کند. حال خداوند سبحان چنین شخصی را واسطه فیض خود و سایر انسانها قرار داده است، یعنی دیگر انسانها چون از کمالات کمتری برخوردارند نیاز دارند که شخصی که دارای کمالات انسانی بیشتری است بلکه تمام کمالات انسانی، میان آنها و خداوند واسطه فیض و عنایت الهی باشد، شاید بتوان گفت به علت ضعف وجودی که دارند، تحمل فیض مستقیم الهی را ندارند و لازم است انسان کاملتری واسطه قرار گیرد یا دست کم خداوند چنین مقدّر فرموده است:
یعنی به اصطلاح فلاسفه: مشکل از قابلیت قابل است، نه فاعلیت فاعل یعنی خداوند قادر و متعال به امام زمان(عج) احتیاج ندارد و او بینیاز مطلق است، امّا نظام احسن و تکاملی عالم و انسانها نیازمند وجود اوست و اگر امام در دنیا نباشد این نظام به هم میخورد.
در نتیجه: امام انسان کامل است که واسطه فیض بین سایر بندگان و خداوند سبحان است و هر آنچه خداوند برای انسانها مقدر کرد و صلاح دیده است از طریق امام معصوم برای آنها فرو میفرستد و چون امام خود نیز مخلوق اوست و ارادهای جز اراده الهی ندارد و فقر محض است، پس این اعتقاد شرک نیست.
*پینوشتها:
۱. برای مطالعه بیشتر و اطلاع از آنها میتوانید به کتاب اصول کافی، ج2، کتاب الحجه، و تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج6، ذیل آیه 124 سوره بقره، و تفسیر المیزان، ج7، ص306 رجوع کنید.
۲. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ترجمه آیتالله کمرهای، انتشارات اسوه، 1375ش، ج2، ص55.
۳. مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
منبع:فارس