کد خبر : ۳۳۲۰۶
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۶

علت نام گذارى شب قدر

شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود.

عقیق:چرا شب قدر را شب قدر مى گویند؟

پاسخ : در اینکه چرا شب قدر، شب قدر نامیده شد سخن بسیار است از جمله اینکه:

1 ـ شب قدر به این جهت «قدر» نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مى شود. شاهد این معنى در آیات 3 و 4 سوره «دخان» است که مى فرمایدإِنّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَة مُبارَکَة إِنّا کُنّا مُنْذِرینَ * فیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْر حَکیم»؛ (ما این کتاب مبین را در شبى پر برکت نازل کردیم، و ما همواره انذار کننده بوده ایم * در آن شب که هر امرى بر طبق حکمت خداوند تنظیم و تعیین مى گردد). این بیان، هماهنگ با روایات متعددى است که مى گوید: در آن شب مقدرات یک سال انسان ها تعیین مى گردد و ارزاق و سرآمد عمرها و امور دیگر در آن لیله مبارکه تفریق و تبیین مى شود.

 البته این امر هیچ گونه تضادى با آزادى اراده انسان و مسأله اختیار ندارد؛ چرا که تقدیر الهى به وسیله فرشتگان بر طبق شایستگى ها و لیاقت هاى افراد و میزان ایمان، تقوا، پاکى نیت و اعمال آنها است. یعنى براى هر کس آن مقدر مى کنند که لایق آن است، یا به تعبیر دیگر زمینه هایش از ناحیه خود او فراهم شده، و این نه تنها منافاتى با اختیار ندارد که تأکیدى بر آن است.

2 ـ بعضى نیز گفته اند: آن شب را از این جهت شب قدر نامیده اند که داراى قدر و شرافت عظیمى است. نظیر آنچه در آیه 74 سوره «حج» آمده است: «ما قَدَرُوا اللّه حَقَّ قَدْرِهِ»؛ (آنها قدر خداوند را نشناختند).

3 ـ گاه نیز گفته اند: به خاطر آن است که قرآن با تمام قدر و منزلتش بر رسول والا قدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
4 ـ یا این که شبى است که مقدر شده قرآن در آن نازل گردد.
5 ـ یا این که کسى که آن شب را احیا بدارد صاحب قدر و مقام و منزلت مى شود.
6 ـ یا این که در آن شب، آن قدر فرشتگان نازل مى شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ مى شود ـ چون تقدیر به معنى تنگ گرفتن نیز آمده است ـ مانند: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُه».(1)

جمع میان تمام این تفسیرها در مفهوم گسترده «لیلة القدر» کاملاً ممکن است، هر چند تفسیر اول از همه مناسب تر و معروف تر است.(2)

 

 پی نوشت ها:

(1). سوره طلاق، آیه 7.
(2). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و ششم، ج 27، ص 210

 


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین