تا در میان خانه او پا گذاشتی...
مادر شدی... جوانی خود را گذاشتی
انبوه ثروت تو, نشان حجاز بود
انبوه را به خاطر او واگذاشتی
برداشتی دلی... که ببخشی به همسرت
جز آن, تمام داشته را جاگذاشتی
یکباره بر گذشته خود پشت پا زدی
پا در حریم لیله الاسری گذاشتی
درهای باز شهر, به روی تو بسته شد
یک شهر را شکسته درها گذاشتی
در عاشقی, مقابل چشمان قرن ها...
تصویری از شکوه تماشا گذاشتی
بودی سپر برای غریبی همسرت...
رسمی برای حضرت زهرا(س) گذاشتی
- باید برای رنج پدر, مادری کنی
این را برای دختر بابا... گذاشتی
از ثروتت برای تو-حتی- کفن نماند...
اما قدم به سایه توبا گذاشتی
رفتی... محمد تو, غریب و شکسته ماند
او را میان آن همه, تنها گذاشتی.
برای خدیجه بزرگ(س)... مادربزرگ اهل بیت