۱۱ آبان ۱۴۰۳ ۲۹ ربیع الثانی ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۰۵
شعور عمیق این مرد که از فطرت پاکش برخواسته بود همیشه برای من گیرایی خاصی داشت و با این که هیچ نام و نشانی از آن مرد نمیدانستم ولی هرگز فراموشش نکردم.
عقیق: شهید مظلوم«آیتالله شهید سید محمد بهشتی» متولد دوم آبان 1307 در شهر اصفهان است. وی در هفتم تیر ماه سال 1360، در حالی که ریاست قوه قضاییه نظام نوپای جمهوری اسلامی را بر عهده داشت، به همراه بیش از 70 نفر از همرزمانش، به دست گروهک جنایت پیشه رجوی (منافقین) به شهادت رسید.
دکتر بهشتی، مدتی قبل از شهادتش، درباره فضای حاکم بر خانه پدری اش چنین گفته است:
«پدرم هم یک روحانی بود با وارستگیهای خاص خودش و کوشش داشت مردم را ارشاد بکند. امام جماعت بود و در مسجد وعظ میکرد. علاوه بر این، مراجعات مردم به منزل ما زیاد بود و در این مراجعات هم می کوشید که باز مردم را با اخلاق و وظایف اسلامی آشنا کند. خوب یادم میآید که در هر مناسبتی وظیفه خودش میدانست آیه یا حدیثی برای مراجعین بخواند، معنی کند و توضیح بدهد. در شهر اصفهان، در مسجد محله «لنبان» که محل ما بود و یک مسجد دیگر، مسجد مستهلک، اقامه جماعت میکرد. در دو سه روستا هم برای اقامه جماعت میرفت، خصوصاً به طور منظم به یکی از روستاهای نزدیک شهر به نام «حسینآباد»، که حالا جزء شهر شده، میرفت و با روستاییان و کارگران زیاد معاشرت داشت و آن ها هم به خانه ما آمد و رفت زیادی داشتند. [پدرم] در دوره جوانی به روستای «حسنآباد» در پنجاه کیلومتری «اصفهان» میرفت که آن جا بیشتر مردم چوپان و روستاییان خیلی سادهای بودند...سالی یکی دو بار ایشان به آن جا میرفت و این روستاییها هم به منزل ما میآمدند و من از این روستاییان، از خواستهها و نیازهایشان، از خصلتها و مردانگیهایشان و از صفای آن ها خاطرهها دارم.»
شهید بهشتی درباره یکی از این مراجعان که ساربانی بود از نقاط دور و سالی یکی دوبار به منزل پدری او می آمد و جذبه معنوی و دلنشین آن مرد چنین گفته است:
«...من پای صحبت او مینشستم. با این که این مرد سواد داشت اما سیما و چهره گشادهاش برای من گیرا بود و نگاه عمیق و آن میزان درک و شعور عمیق این مرد که از فطرت پاکش برخواسته بود همیشه برای من گیرایی خاصی داشت و با این که هیچ نام و نشانی از آن مرد نمیدانستم ولی هرگز فراموشش نکردم.»
پی نوشت:
ویژه نامه پاسداشت سی و سومین سالگرد شهادت «سید مظلوم امت»/2
منبع:فارس