عقیق: اگر کسی نیایشهایی که به قلم شهید چمران نگاشته شده است را بخواند و نداند که نوشته کیست در دورترین افق ذهنی اش هم نمی تواند حدس بزند که مردی این کلمات را کنار هم گذاشته که سالها در میدان مبارزه و جنگ است. متن زیر یکی از نیایشهای وی است که می نویسد:
دکتر مصطفی چمران
«آیا هیچ گاه در دل شب دور از هیاهوی زندگی به آسمان پرستاره نگاه کردهاید؟ و روح شما به عظمت و زیبایی آن مجذوب شده است؟ این احساس احترام و ستایش به عظمت و زیبایی، اظهار خضوع و تسلیم در برابر خالق آن نیایش نامیده میشود.
نیایش، ارتباط قلبی است با ذات عالم هستی
نیایش، راز و نیاز درونی است با کمال مطلق
نیایش کشش روح است به سوی کانون غیرمادی جهان
نیایش پرواز انسان است به سوی پروردگار عالم
نیایش منحصر به انسانها نیست تمام موجودات عالم در نیایشی بزرگ شرکت دارند هر یک به زبان خود خدا را تسبیح میکنند.
شعله شمع خود نیایشی است و سوختن پروانه نیایشی دیگر
خنده معصوم کودک نیایشی است و مهر پاک مادر نیایشی دیگر
نیایش یک سیر روحانی و مکاشفه درونی است که در آن وجود آدمی میجوشد، میسوزد به روح مبدل میشود به فراخنای عالم هستی بالا میرود و در وجود کل حل میگردد.
آدمی قلب دارد که مرکز احساس عرفانی و ارتباط با کانون نامرئی حیات و درک زیبایی است این قلب با محصولات عقل سیراب نمیشود نیایش لطیفترین و عمیقترین نیاز فطری قلب است.
هنگام نیایش پردههای ضخیم عالم محسوسات از روی قلب به کناری میرود و مشعل فروزان روح آدمی نورافشانی میکند.
نیایش آرامش ضمین میآورد نفس را تصفیه میکند روح را انبساط میدهد ایجاد نشاط میکند و ظرفیت وجود انسان را از کمال مطلق لبریز مینماید.
در میان نیایش ها نیایش عشاق شوری دیگر دارد. در میان عشاق عالم نیز علی (ع) جایگاهی خاص دارد.
علی مظهر کمال و عشق و انسانیت آن چنان عاشقانه راز و نیاز میکند که دل آدمی آب میشود آن همه قدرت و شجاعت با آن همه خضوع و بندگی آن همه شور و عشق با آن همه ترس از فراق، راستی که مافوق طاقت بشری است.
اگر پیرزنی ضعیف که قدم به دروازه مرگ نهاده است از ترس و وحشت در مقابل خدای تضرع کند چندان تعجب آور نیست یا بیچاره مضطری که جبر زمان بیرحمانه خردش کرده است امن یجیب بگوید باز هم قابل درک است ولی آنجا که قدرتمندترین و بینیازترین مرد روزگار از شب تا به صبح، خاضعانه راز و نیاز میکند و میگرید قابل فهم بشری نیست.
علی فریاد میزند: خدایا من به خاطر ترس از جهنمت تو را نمیپرستم به بهشت تو نیز طمعی ندارم تو شایسته پرستشی و محرک من فقط عشق به تو است.
علی تاجر پیشه نبود که با خدای خود معامله کند و در ازای عشق پاداشی بخواهد عشق شیرازه حیات و هستی او بود و بدون عشق نمیتوانست زنده بماند.
دعای کمیل شرارههای آتشی است که از قلب و روح علی (ع) برخاسته و علی (ع) آن را به دوست خود کمیل تعلیم داده است. برای کسب فیض زنده دلان این نیایش بزرگ به فارسی برگردانده شده است.»