کد خبر : ۳۰۶۸۶
تاریخ انتشار : ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۱۲
معصومه آباد:

«من زنده‌ام» رابه توصیۀرهبر انقلاب نوشتم

نویسنده کتاب «من زنده‌ام» با بیان اینکه در ابتدا قصد نگارش کتابم را نداشتم گفت: توصیه‌های رهبر انقلاب برای ثبت خاطرات جنگ من را تشویق به این کار کرد.
عقیقچهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زنده‌ام» شامل خاطرات معصومه آباد با حضور جمعی از شخصیت‌های فرهنگی، سیاسی، و نویسندگان دفاع مقدس در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. 

معصومه آباد در این مراسم با اشاره به نگارش کتاب خاطراتش گفت: من نویسنده نیستم، نویسندگی قاعده خاص خود را دارد آنچه که نوشته شد برداشت‌های من از دوره اسارت بود. دورانی که پس از آن در یک مشت من پلاک و در مشت دیگرم پیام بود. دوستانم می‌گفتند که پیامت را بگو اما من گفتن و نوشتن درباره آن را به بعدا موکول می‌کردم. وقتی به من می‌گفتند سربازی که خاطراتش را ننویسد انگار از آن فرار کرده ناراحت می‌شدم و می‌گفتم که من فرار نکردم.

وی ادامه داد: در سال 91 دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتم که در آنجا سراپا گوش بودم. ایشان در آن جلسه تعابیر بسیار زیبایی راجع به خاطرات جنگ گفتند و فرمودند که دوران اسارت دوران خلاصه‌شده‌ای است که انسانهای مستعد را به الماس تبدیل کرده است هر چند خاطرات متعددی از دل آنها بیرون آمده اما این کافی نیست. 

ایشان تاکید داشتند که خاطرات این دوران متعلق به راویان آنها نیست بلکه متعلق به تاریخ 8 ساله‌ای که در سینه تک‌تک مردمان هست و اگر گفته شود عبرتی برای تاریخ خواهد شد. با توصیه‌های رهبری معظم انقلاب تصمیم گرفتم خاطراتم را بنویسم. این کتاب مدال افتخاری بود که آن را به گردن همه مردم ایران اهداء‌کردم.

نویسنده کتاب «من زنده‌ام» با اشاره به شرایط دشوار نگارش اثر گفت: دو سوم کتاب را هنگامی که در مصاف کعبه بودم نوشتم در آنجا احساس می‌کردم جایی که خداوند معجزه پیامبرش را کتاب قرار داده، رسالتش را با خواندن آغاز می‌کند و به قلم قسم می‌خورد می‌توانم کتابم را بنویسم و از خدا خواستم کمکم کند تا هر آنچه که او می‌پسندد به روی کاغذ بیاورم. اگرچه آنچه که می‌نوشتم در پشت پرده اشک بود اما نمی‌دانستم چه می‌نوشتم. برخی بعد از مطالعه اثر می‌گفتند که کتاب سکته دارد اما من دیگر نمی‌توانستم طور دیگری بنویسم. 

آباد ادامه داد: اما از همه اینها شیرین‌تر لحظه‌ای بود که به نزد رهبر معظم انقلاب رفتم تا از ایشان برای رونمایی کتابم اذن بگیرم. در زمانی که حساسیت‌ها بر روی مسائل سیاسی، انرژی هسته‌ای و... است آدم احساس می‌کند تقاضای این چنینی اهمیتی ندارد. وقتی ایشان در جواب تقاضای من فرمودند که در حال مطالعه این اثر هستم ا حساس کردم که نباید در مورد «من زنده‌ام» صحبت کنم بلکه باید درباره رهبری حرف بزنم که در خلال این حوادث جاری به خاطرات یک اسیر توجه می‌کنند. 

وی با اشاره به تقریظ رهبر انقلاب بر روی کتاب خاطراتش و اشتیاق وی برای مطالعه آن گفت: در این ایام همانند بچه‌ای بودم که به بهانه چیز بزرگی هر روز به در دفتر آقا می‌رفتم و تقریظ را از آنها می‌خواستم. وقتی تقریظ را گرفتم انگار تمام روحم را گرفته بودم. وقتی این جمله را خواندم که ایشان از پشت پرده اشک کتاب را خواندند، بدون هیچ حرفی محفل را ترک کردم.

وی به دیدار دوباره خود با رهبر معظم انقلاب در سالروز آزادی‌اش اشاره کرد و گفت: برایم عجیب ‌تر روزی بود که از دفتر ایشان با من تماس گرفتند و از من خواستند تا در سالروز آزادی‌ام که مصادف با ورود امام به کشور بود به دیدار ایشان بروم. به من اجازه داده بودند تا هر کسی را می‌خواهم به این دیدار ببرم. ایشان در این دیدار 3 ساعت برای ما وقت گذاشتند و فرمودند که رنج کشیدنی است نه خواندنی. اما این کتاب رنج را خواندنی کرد. من با این حرف ایشان فکر می‌کنم که این معجزه قلم است. 


منبع:تسنیم

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین