عقیق: میگویند باب الحوائجی، با دستان کوچکت گرههای بزرگی را باز میکنی، ارادتمندان به درگاهش میگویند اگر خواهشی از پدرت داشتیم، در خانه شخصیتی هرچند کوچک اما اقیانوس گونه تو را دق الباب کنیم، بانوی کوچکی که ولایت مداری، علاقه و عشق دو جانبه پدر و تو به تصویر آسمان کشیده شده، سرنوشتی از حال و هوای تقدیر مادربزرگ داشته ای تو عمه کوچک امام زمانی، آری تو رقیه ای؟
رقیه از «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی گرفته شده است، گویا این اسم لقب حضرت بوده و نام اصلی ایشان فاطمه بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(علیه السلام) کمتر به چشم میخورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین(علیها السلام) معروف به فاطمه صغری باشد، وجود دارد، در واقع، بعضی از فرزندان امام حسین(علیه السلام) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در بین فرزندان آن حضرت وجود دارد.
گذشته از این، در تاریخ نیز دلایلی بر اثبات این مدعا وجود دارد؛ چنانچه در کتاب تاریخ آمده است: «در میان کودکان امام حسین (علیه السلام) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین(علیه السلام) مادر بزرگوارشان را بسیار دوست میداشتند، هر فرزند دختری که خدا به ایشان میداد، نامش را فاطمه می گذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علی(علیه السلام) وی را علی مینامید»
پیشینه تاریخی نام رقیه
این نام ویژه تاریخ اسلام نیست، بلکه پیش از ظهور پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز این نام در جزیرة العرب رواج داشته است؛ به عنوان نمونه، نام یکی از دختران هاشم (نیای دوم پیامبر (ص)) رقیه بود که عمه حضرت عبداللّه، پدر پیامبر اکرم (ص) به شمار میآید.
نخستین فردی که در اسلام به این اسم، نام گذاری گردید، دختر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و حضرت خدیجه بود؛ پس از این نام گذاری، نام رقیه به عنوان یکی از نامهای خوب و زینت بخش اسلامی درآمد.
اثبات وجود حضرت رقیه(علیها السلام)
گاهی درمورد وجود حضرت رقیه (علیها السلام) شبهات و تردیدهایی مطرح میشود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم میخورد که با توجه به آن نمیتوان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.
در پاسخ باید متذکر شد که عدم ذکر نام «رقیه» در برخی منابع تاریخی نمیتواند دلیل بر خرافه بودن این شخصیت باشد؛ چرا که وجود نامهای اشتهاری (کنیه و لقب) در کنار نام اصلی افراد از رسوم رایج عرب است و همان گونه که عدهای معتقدند، حضرت رقیه(علیها السلام) همان فاطمه صغری است که نامش در بسیاری از تواریخ ذکر شده است.
مرحوم شیخ علی فلسفی در کتاب « حضرت رقیه (علیها السلام)» میگوید در بیش از بیست کتاب، نام ایشان را رقیه دیده است.
سید بن طاووس(ره) مینویسد: «شب عاشورا که حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) اشعاری در بی وفایی دنیا میخواند، حضرت زینب(علیها السلام) سخنان ایشان را شنید و گریست.
امام (علیه السلام) او را به صبر دعوت کرد و فرمود: «خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید، هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید و خویشتن دار باشید» بنابر نقل ایشان، نام حضرت رقیه (علیها السلام) بارها بر زبان امام حسین (علیه السلام) جاری شده است.
سید محمدعلى شاه عبدالعظمى در الایقاد آورده است: "امام حسین(علیه السلام) را دخترى بود کودک که مورد علاقه وى بود و او نیز به پدر عشق میورزید. گفته شده است که نام وى رقیه و عمر وى سه سال بود.
او که با اسیران در شام به سر میبرد، در فراق پدر شبانه روز گریه میکرد و به او میگفتند که پدرت در سفر است، تا آنگاه که شبى او را در خواب دید، وقتى که بیدار شد، به گریه شدیدى افتاد و میگفت: پدرم را و نور چشمانم را بیاورید! اهلبیت(علیهم السلام) هرچه کردند که او را آرام کنند، اثرى نبخشید، و بر گریه و زارى او اضافه گردید و در اثر گریه او، غم و اندوه اهلبیت شعلهور گردید، و آنان نیز به گریه افتادند. بر صورت خود زده و خاک بر سر خود ریخته و موها را پریشان ساختند.
صداى ناله و گریه از هر سو برخاست، یزید ناله و گریه ایشان را شنید و گفت: چه خبر شده است؟ به او گفتند که دختر کوچک حسین(علیه السلام)، پدر را در خواب دیده است، از خواب برخاسته و او را طلب می کند و گریه و فریاد برآورده است. یزید گفت: سر پدر را برایش ببرند و در برابرش قرار دهید تا آرام گیرد! چنان کردند و سر بریده را در حالى که در میان طبقى سر پوشیده نهاده بودند، در برابر وى قرار دادند. او که طبق را دید (فکر کرد برایش غذایى آوردهاند) گفت: من پدرم را مىخواهم، نه غذا!
گفتند: پدرت در آنجاست. پارچه را از روى آن برداشت، سرى را دید. گفت: این سر از آنِ کیست؟ گفتند: سر پدر تو است. سر را برداشت و به سینهاش چسباند و گفت: پدرم! چه کسى تو را با خون سرت خضاب کرد؟ بابا! چه کسى رگهایت را برید؟ پدرم! چه کسى مرا در کودکى یتیم ساخت؟!... آنگاه لبها را بر لبهاى پدر نهاد و گریه سر داد، تا از حال رفت. وقتى او را تکان دادند، دیدند که قالب تهى کرده است و جان به جان آفرین تسلیم نموده است. نالههاى اهلبیت(علیهم السلام) از هر سو به آسمان برخاست.
کمبود امکانات نگارشی، کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها، فشار حکومت بر سیره نویسان، فقر منابع تاریخی، همنامی فرزندان امام حسین(علیه السلام) سبب بروز بعضي اختلافات در نقل مطالب تاريخي ميشده است.
شخصیت غیرقابل انکار حضرت رقیه(علیه السلام)
نائب رئیس مجمع نمایندگان حوزه علمیه قم در گفتگو با مهر با اشاره به حقیقت غیر قابل انکار شخصیت هرچند کوچک اما اقیانوس گونه حضرت رقیه(علیها السلام) در حادثه عظیم کربلا، اظهار کرد: پژوهشگران اسلامی در رابطه با حضرت رقیه(علیها السلام) سخنان گوناگونی گفتهاند، که افراد کم اطلاع در مقتل شناسی وجود نازنین این حضرت را انکار کردهاند.
حجت الاسلام سید جلال رضوی مهر، با بیان اینکه اساسا حضرت رقیه(علیها السلام) از دودمان حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است، افزود: مرقد حضرت رقیه دختر کوچک امام حسین(علیه السلام) و عمه کوچک امام زمان(علیه السلام) مکان معنوی و مرکز الهامات است.
استاد حوزه علمیه قم در ادامه گفت: دشمنان اسلام به دنبال این هستند که با خدشه دار کردن و شبه افکنی، عقاید شیعیان را زیر سئوال ببرند و صهیونیست و وهابیت از برپایی مرقد این بانوی کوچک زجر میبرند.
وی بابیان اینکه حضرت رقیه(علیها السلام) سیلی خوردن، چادر از سرکشیدن، تحقیر و جسارت را از مادر بزرگ گرامیش حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) به ارث برده است، عنوان کرد: برخورد زشت و عاری از عاطفه دشمنان در مورد کودکی سه ساله رسوایی به بار آورد.
حجت الاسلام رضوی به فهم دینی و ولایت مداری و علاقه دو جانبه امام حسین(علیه السلام) و حضرت رقیه(علیها السلام) اشاره کرد و گفت: با توسل به فرزند کوچک اباعبدالله الحسین(علیه السلام) گره مادی و معنوی شیعیان باز خواهد شد.
رقیه جان بنت الحسین دخیلم، ای دختر بی خانمان دخیلم، بیا برس به دادم از غم بده نجاتم.