۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۴ : ۱۲
عقیق:یكی از شیعیان كه بسیار خوشحال به نظر می رسید، به حضور امام جواد (ع) آمد، حضرت به او فرمود: چرا این گونه تو را شادمان می نگرم ؟ او عرض كرد: ای پسر رسول خدا(ص) از پدرت شنیدم می فرمود: سزاوارترین روز برای شادی كردن ، آن روزی است كه خداوند به انسان توفیق نیكی كردن و انفاق نمودن به برادران دینی دهد، امروز ده نفر از برادران دینی كه فقیر و عیالمند بودند از فلان جا و فلان جا نزد من آمدند و من به هر كدام فلان مقدار پول و خوار و بار دادم ، از این رو خوشحال هستم .
امام جواد (ع) فرمود: سوگند به جانم ، سزاوار است كه تو خوشحال باشی ، اگر عمل نیك خود را حبط و پوچ نساخته باشی و یا بعدا حبط و پوچ نكنی . او عرض كرد: با اینكه من از شیعیان خالص شما هستم ، چگونه عمل نیكم را حبط و پوچ می كنم ؟ امام جواد (ع) فرمود: همین سخنی كه گفتی ، كارهای نیك و انفاقهای خود را حبط و پوچ نمودی (یعنی ادعای شیعه خالص بودن ، كار ساده ای نیست). او عرض كرد: چگونه ؟ توضیح بدهید. امام جواد (ع) فرمود: این آیه را بخوان :
امام
جواد (ع) فرمود: تو فرشتگان و مرا آزار دادی و بخشش خود را باطل نمودی !. او عرض
كرد: چرا باطل كردم ؟ و شما را آزار دادم ؟ امام جواد (ع) فرمود: این كه گفتی : چگونه باطل نمودم
با اینكه من از شیعیان خالص شما هستم ؟ (همین ادعای بزرگ ، ما را آزار داد). سپس
فرمود: وای بر تو! آیا می دانی شیعه خالص ما كیست ؟ شیعه خالص ما حزبیل ! مؤمن آل
فرعون ، و (حبیب نجار) صاحب یس و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار(ره) هستند، تو خود
را در صف این افراد برجسته قرار دادی و با این ادعا فرشتگان و ما را آزردی.
آن مرد به گناه و تقصیر خود اعتراف كرد و استغفار و توبه نمود و عرض كرد: اگر نگویم شیعه خالص شما هستم پس چه بگویم ؟ امام جواد(ع) فرمود: بگو من از دوستان شما هستم ، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن دارم . او چنین گفت ، واز گفته قبل ، استغفار كرد، امام جواد (ع) فرمود: اكنون پاداش بخششهای تو به تو بازگشت نمود و حبط و بطان آنها برطرف گردید.
پی نوشت:
داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(ع)/ محمد محمدي اشتهاردي
منبع:جام
211008