۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۳ : ۲۱
عقیق: پیامبر اکرم (ص) به دستور قرآن دعا می نمودند که بر علمشان افزوده شود:وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً؛[طه/114] و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون كن!
این در حالی است که علم پیامبر (ص) بسیار گسترده و وسیع بوده است. امام باقر (ع) می فرمایند: خداوند هیچ پیامبرى را بر نیانگیخت مگر اینكه مقدارى از علم به او داد به جز پیامبر ما صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم که به او تمام علم را داد و در قرآن فرموده: تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْءٍ؛[نحل/89] ما این كتاب را بر تو نازل كردیم كه بیانگر همه چیز است. و در آیه دیگروَ كَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ كُلِّ شَیْءٍ؛[اعراف/145] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم و بیانى از هر چیز كردیم.[1]
وقتی می توانیم این دعای افزایش علم را به درستی درک کنیم که حیطه های گسترده علم را مورد توجه قرار دهیم.
یک حیطه از گسترش علم، گسترش در کیفیت علم است. به عنوان نمونه، حضرت ابراهیم (ع) از زنده شدن مردگان در قیامت آگاه است. و حتی به آن ایمان نیز آورده است. اما برای گسترش علم خود و رسوخ بیشتر آن در قلب از خدا می خواهد که آن را به حضرت نشان دهد: وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی كَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی؛[بقره/260]
و (به یاد آر) هنگامى كه ابراهیم گفت، پروردگارا به من نشان ده كه مردگان را چگونه زنده مى كنى، گفت: آیا (به قدرت من یا به روز جزا) ایمان ندارى؟ گفت: چرا، و لكن (درخواست كردم) تا قلبم (با عین الیقین) آرامش یابد.
یک
حیطه دیگر از گسترش علم، آگاه شدن به غیب و اسرار الهی است. حضرت موسی (ع) از پیامبران اولو العزم خدای متعال
است، و علم بسیاری از خدای متعال دریافت کرده است. اما برای یادگیری اسرار به نزد
حضرت خضر فرستاده می شود:
قالَ لَهُ مُوسى هَلْ
أَتَّبِعُكَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً؛[کهف/66] موسى گفتش: آیا با تو بیایم تا از آنچه به تو
آموخته اند به من كمالى بیاموزى؟
پس علم ابعاد و شاخه های مختلفی دارد و هر کدام نیز عمق های متفاوتی می تواند داشته باشد. در نتیجه دعای پیامبر (ص) درباره افزایش علم، به معنای نقصی برای ایشان نیست. چون ایشان علیرغم علم بسیار می توانند حیطه های علمی دیگری را به طور عمیق تر نیز بیابند.
وقتی این مطلب را صحیح تر می یابیم که به بی نهایت بودن خدای متعال دقت کنیم. بی نهایت بودن خدای متعال به این معنا است که هر چقدر بیشتر از او علم کسب شود، باز هم می توان ادامه داد و به پیش رفت و اصولا بی نهایت، آخر ندارد که بتوان به آن رسید و دست از تلاش برداشت. از این رو معصومین نیز دائم به علم خود می افزوده اند:
حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مرا در هر شب جمعه سرور و شادی ای است. راوی می گوید:عرض كردم خداوند سرورت را افزایش عنایت كند آن سرور از چه جهت است. حضرت فرمود: در شب جمعه با پیامبر اكرم و ائمه روبرو میشویم و پیش آنها میرویم ارواح ما به بدن باز نمی گردد مگر اینکه علم جدیدی کسب کرده ایم. اگر این طور نبود علوم ما پایان مى یافت.[2]در یک روایت نیز به یک نوع علمی که اضافه می شود، اشاره شده است:
امام باقر (ع) می فرمایند: پیامبر اكرم در تقاضاى خود از خدا میگفت: رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛ مرا افزایش علم عنایت كن» این همان افزایشى است كه در نزد ما است كه در اختیار هیچ یك از اوصیاى انبیاء و نه بازماندگان آنها جز ما بوده است با همین علم ما از بلاها و مرگ و میرها و حق و باطلها اطلاع داریم.[3]
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار، ج26، ص: 64.
[2]. الكافی، ج1، ص254.
[3]. بحار الأنوار، ج26، ص: 64
منبع:شهرسوال
211008