۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۰۸
عقیق: حضرت
سیدالشهداء (ع) در امور بسیاری میان با حضرت حجت (عج) شباهت وجود دارد که به
مناسبت فرا رسیدن سوم شعبان، سالروز ولادت امام حسین (ع) به آنها اشاره می شود.
نخست شدت اهتمام در یاد کردن آنها در قرآن کریم و سنت
پیغمبران و کتب آسمانی که در کتبی چون المحجه فیما نزل من القرآن فی الحجه و مجلد
دهم بحار و تفاسیر به این مسئله اشاره شده است.
اهتمام پیغمبران گذشته به گریستن بر امام حسین (ع) و
برپا نمودن مجالس سوگواری و مرثیه پیش از شهادت آن حضرت (ع)، که نظیر اهتمام
امامان گذشته در دعا کردن برای فرج حجه بن الحسن (عج) و طلب ظهور آن حضرت (ع) پیش
از غیبتشان است.
شدت اهتمام هر دو امام (ع) در امر به معروف و نهی از
منکر، چنانکه سالار شهیدان حسین بن علی (ع) در این امر ملاحظه تقیه را نکردند و
این از ویژگی های آن حضرت (ع) است. مولی حجت بن الحسن (عج) نیز همین طور هستند.
نبودن بیعت طاغوت زمان بر آنها که در اوصاف امام حسین
(ع) آمده که روز عاشورا به آن حضرت (ع) عرض شد: به حکم و حکومت عموزادگانت سر فرود
آور. فرمودند: به خدا قسم که هرگز دستم را از روی خواری و ذلت به شما ندهم و مانند
بردگان فرار نمی کنم. آنگاه با صدای بلند فرمودند: ای بندگان خدا من به پروردگار خود
و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگسار مرا دارید و به پروردگار خود و
شما پناه می برم از هر متکبری که به روز حساب ایمان نداشته باشد. و نیز آن حضرت
(ع) فرمودند: مرگ در حال عزت بهتر از زندگی با ذلت است.
از حضرت حسن بن علی (ع) روایت است که فرمودند: هیچ یک از
ما نیست مگر اینکه برای طاغوت سرکش زمانش بیعتی در گردن دارد به جز قائم (عج)؛
آنکه روح الله عیسی بن مریم پشت سرش نماز خواهد خواند، به درستی که خداوند عزوجل
ولادت او را مخفی و شخص او را غایب می سازد تا هنگام خروج برای هیچ کس در گردن او
بیعتی نباشد و او نهمین فرزند از اولاد برادرم حسین (ع) است، فرزند بهترین کنیزان،
خداوند عمر او را در دوران غیبت طولانی می سازد، پس او را به قدرت خود در قیافه
جوانی کمتر از 40 سال ظاهر می سازد تا دانسته شود خداوند بر هر چیزی توانا است.
بالا بردن به سوی آسمان، فرشتگان هر دو بزرگوار یعنی
امام حسین (ع) و حضرت حجت (عج) را به اذن خداوند متعال به آسمان بالا بردند.
آرزوی اینکه ای کاش روز عاشورا بودیم و تصمیم به یاری
کردن آن حضرت (ع) داشتن ثواب شهید شدن با آن حضرت (ع) را دارد، آرزوی بودن با امام
قائم (عج) در زمان ظهور و قصد یاری کردن آن حضرت (عج) و جهاد با دشمنان در رکابش
نیز ثواب شهادت را دارد.
امام حسین (ع) ترسان از مدینه بیرون رفتند و در مکه نزول
کردند، سپس به سوی کوفه حرکت فرمودند. حضرت حجت (عج) نیز نظیر همین برایشان اتفاق
می افتد که در خبر صحیحی از امام ابوجعفر باقر (ع) آمده: پس سفیانی عده ای را به
مدینه می فرستد و حضرت مهدی (عج) از آنجا به سوی مکه کوچ می کنند به ارتش سفیانی
خبر می رسد که حضرت مهدی (عج) به مکه رفتند، لشکری در تعقیب آن حضرت (عج) می فرستد
ولی به ایشان نمی رسند تا اینکه ترسان وارد مکه شود (به همان روش موسی بن عمران
(ع)) لشکر سفیانی در بیداء فرود می آید، پس منادی از جانب آسمان ندا می کند:
"یا بیداء ابیدی القوم"
ای بیداء این گروه را نابود کن. پس زمین آنها را فرو می
برد و فقط سه نفر از آنها باقی می ماند که خداوند صورتهایشان را به عقب بر می
گرداند و آنها از قبیله کلب هستند.
مصیبت
آن دو بزرگوار (ع) سخت ترین مصیبت ها است. اما مصیبت امام حسین (ع) که در گفتگوی
آدم (ع) و جبرئیل آمده که گفت: ای آدم این فرزند تو به مصیبتی دچار می گردد که
مصیبت ها در کنار آن کوچک خواهد بود. و اما قائم (عج) از این جهت ک مصیبتشان
طولانی و محنتشان شدید است.
امام حسین (ع) هنگامی که می خواستند از مکه به سوی عراق
خروج کنند، یاری خواستند و فرمودند: هر آنکه حاضر است جان خود را در راه ما بخشد و
خودش را مهیای لقاء الله نماید با ما بیاید که ان شاالله من فردا حرکت می کنم.
امام قائم حجه بن الحسن (عج) نیز هنگامی که در مکه ظهور
می کنند یاری می طلبند، چنانکه از امام پنجم (ع) در حدیثی طولانی و صحیح چنین آمده:
... در آن روز قائم (عج) در مکه است، پضشت خود را به بیت الله الحرام تکیه زده
و به آن پناه برده بانگ می زند: ای مردم ما از خداوند یاری می جوییم هر که میخ
واهد ما را اجابت کند که ما خاندان پیغمبر شما هستیم و نزدیک ترین مردم به خدا و
محمد (ص) هر کس درباره آدم با من بحث دارد بیاید که من نزدیک ترین افراد به آدم
هستم و هر آنکه درباره نوح با من مصاحبه دارد من نزدیک ترین کسان به نوح (ع) هستم
و هر که درباره ابراهیم با من بحث دارد من نزدیک ترین افراد به ابراهیم (ع) هستم و
هر آنکه درباره محمد (ص) با من گفتگو دارد من نزدیک ترین افراد به محمد (ص) هستم و هر
که درباره پیغمبران بحث دارد بیاید که من نزدیک ترین مردم به پیغمبران هستم مگر نه
خداوند در کتاب محکم خود می فرماید: إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ
إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ*ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن
بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (آل عمران، 33 و 34) به یقین خداوند آدم و نوح و
خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است*فرزندانى که بعضى
از آنان از [نسل] بعضى دیگرند و خداوند شنواى داناست.
پس من باقیمانده از آدم و ذخیره از نوح و برگزیده از
ابراهیم و پاکیزه خالص از محمد (ص) هستم.
هر آنکه
درباره کتاب خدا با من محاجه کند من نزدیک ترین مردم به کتاب خدا هستم. و هر که
درباره سنت رسول الله (ص) با من بحث کند من به سنت رسول خدا (ص) از همه نزدیک تر هستم. کسانی که سخن
امرزو مرا شنیدند آنان را به خدا سوگند مید هم که به کسانی که غایب بوده اند
برسانند و از شما می خواهم که به حق خدا و به حق رسول خدا (ص) و به حق مردم بر شما
-که حق قرابت به رسول الله (ص) است- اینکه مرا کمک کنید و کسانی که به ما ظلم می
کنند از ما منع نمایید که ترسانیده شدیم و به ما ظلم شد و از شهر و فرزندانمان
رانده شدیم و بر ما سرکشی کردند و از حقمان کنارمان زدند و اهل باطل بر ما افترا
بستند خدا را خدا را درباره ما، که ما را وا مگذارید و یاریمان نمایید که شما را یاری
کند.
پی نوشت ها:
1- مکیال المکارم، ج 1
2- کمال الدین، ج 1
3- بحارالانوار، ج 44 و 52