۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۰
عقیق: ترک
بیعت با یزید(و اعلام عدم شایستگى او براى خلافت)
با توجه به اینکه امام حسین(ع) یزید را هرگز
شایسته این جایگاه رفیع نمى دانست و خود را بحق شایسته ترین فرد براى امر خلافت مى
دید، با یزید بیعت نکرد و حکومت او را به رسمیّت نشناخت.
از این رو، هنگامى که خبر مرگ معاویه به مدینه رسید و آن
حضرت توسّط والى مدینه احضار شد، امام(ع) در پاسخ به عبدا... بن زبیر که
پرسید چه خواهى کرد؟ فرمود: «هیچ گاه با یزید بیعت نخواهم کرد، زیرا امر خلافت پس
از برادرم حسن(علیه السلام) تنها شایسته من است».
همچنین به والى مدینه نیز فرمود: «إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ
النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنُ الرِّسالَهِ، وَ مُخْتَلِفُ الْمَلائِکَهِ... وَ یَزیدُ
رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ الْخَمْرِ، قاتِلُ النَّفْسِ المُحَرَّمَهِ، مُعْلِنٌ
بِالْفِسْقِ، وَ مِثْلِی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ»، (ما از خاندان نبوّت و معدن
رسالت و جایگاه رفیع رفت و آمد فرشتگانیم... در حالى که یزید مردى است، فاسق،
میگسار، قاتل بى گناهان; او کسى است که آشکارا مرتکب فسق و فجور مى شود. بنابراین،
هرگز شخصى همانند من، با مردى همانند وى بیعت نخواهد کرد.
همچنین امام(ع) در پى اصرار «مروان بن حکم»
براى بیعت با یزید، با قاطعیّت فرمود:
«وَ عَلَى الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ
الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ ا...(صلى
ا...علیه وآله) یَقُولُ: اَلْخِلافَهُ مُحَرَّمَهٌ عَلى آلِ أَبِی سُفْیانَ»; (هنگامى که امّت
اسلامى به زمامدارى مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم
رسول خدا شنیدم که مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است!
در واقع امام(ع) با این جمله، عمق فاجعه زمامدارى
یزید را بیان مى کند و با استشهاد به کلام رسول خدا(ص) تصدّى
خلافت توسّط فرزندان ابوسفیان را حرام مى شمارد و در سخن دیگرى که آن حضرت خطاب به
برادرش محمّد حنفیّه مى فرماید، بار دیگر بر عدم بیعت با یزید ـ به هر قیمتى ـ
تأکید میورزد و مى فرماید: «یا أَخِی!
وَا... لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی الدُّنْیا مَلْجَأٌ وَ لا
مَأْوَى، لَما بایَعْتُ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَه» (اى برادر! به خدا سوگند! اگر در
هیچ نقطه اى از دنیا، هیچ پناهگاه و جاى امنى نداشته باشم هرگز با یزید بن معاویه بیعت
نخواهم کرد.
تصریح
به شایستگى خود براى خلافت
امام حسین(ع) علاوه بر آنکه یزید را شایسته
این جایگاه والا نمى دانست، به شایستگى خود نسبت به امر ولایت و حاکمیّت اسلامى
تصریح مى کند. در واقع امام(ع) با این جملات در مسیر تشکیل حکومت
اسلامى و به عهده گرفتن خلافت مسلمین حرکت مى کند.
امام حسین(ع) در خطبه اى که پس از نماز عصر در
جمع لشکریان «حرّ» خواند، فرمود: (اى مردم! من فرزند دختر رسول خدایم، ما به ولایت
این امور بر شما (و امامت مسلمین) از این مدّعیان دروغین سزاوارتریم، همه اینها
علاوه بر مواردى است که امام حسین(ع) در حیات معاویه ـ آنگاه که مسأله
ولایت عهدى یزید مطرح شد ـ به شایستگى خویش بر امر خلافت تأکید ورزید.
پاسخ
به دعوت کوفیان
از نمودهاى تلاش امام حسین(ع) براى تشکیل
حکومت اسلامى، پاسخ به دعوت کوفیان جهت پذیرش رهبرى قیام بر ضدّ حکومت نامشروع
یزید است.
همچنین فرستادن امام(ع) سفیر و نماینده خود،
جناب مسلم بن عقیل(رحمه ا...) را به کوفه براى ارزیابى دعوت آنان و بسیج نیروها و
گرفتن بیعت از مردم، حکایت از عزم امام(ع) جهت تشکیل حکومت اسلامى و
الهى دارد.
با توجّه به این که کوفه مرکز علاقهمندان و شیعیان على
بن ابى طالب(ع) بود، تصمیم امام حسین(ع) بر آن بود که این شهر
را پایگاه اصلى قیام و نهضت اسلامى خود قرار داده و از آن مکان انقلاب را رهبرى
کرده و به دیگر شهرها گسترش دهد.