چهارمین شماره از کتابمجله همشهری آیه منتشر شد:
عقیق:امروزه بشر در عین برخورداری از امکانات مادی فراوان که اسباب رفاه و آسایش ظاهری او را فراهم ساخته اند، خلأ ای اساسی در وجود خویش احساس می کند که شیرینی نعمتهای مادی را در کام او به تلخی مبدل می سازد. نگرانی، ناآرامی، ترس، اضطراب و اموری از این دست، مایه های رنج انسان امروز را فراهم ساخته است. اما آیا به راستی هیچ گریزگاهی برای بیرون آمدن از این تنگنای تاریک نیست؟ آیا انسان محکوم به پذیرش این شرایط و اوضاع است یا نه، می تواند خود را از بیهودگی و بی معنایی رهانیده و به زندگی ای بهتر دست یابد؟
پیش از پاسخ به این گونه پرسشها، توجه به واقعیت فرا مادی حیات و زندگی انسان امری ضروری است. زندگی محصور در حصار مادیات به بیهودگی و بی معنایی خاتمه می یابد اما توجه به بعد فرامادی زندگی می تواند به زندگی او معنا و مفهومی تازه ببخشد. انسان موجودی است مرکب از دو بعد ماده و معنا. او موجودی است که علاوه بر بعد جسمانی، برخوردار از نفخه روحانی است و به خاطر برخورداری از همین روح الهی، مسجود فرشتگان قرار گرفت. بازیابی هویت فراموش شده انسان توسط او و توجه او به این مهم که او از عالم بالا آمده است و سرانجام بدانجا باز خواهد گشت، می تواند کشتی تلاطم زده وجود او را به ساحل آرامش برساند.
حیات طیبه
اما راه دستیابی به این آرامش یا این زندگی معنوی و به تعبیر بهتر، راه معنادار شدن زندگی چیست و در کجا باید آن را جستجو نمود؟
قرآن کریم و سیره و سخنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، یگانه راه دستیابی به این شیوه از زندگی- که گم شده انسان متمدن امروز است- را ایمان و کردار شایسته معرفی کرده، می فرماید:«هر کس- از مرد یا زن- کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى، حیاتِ [حقیقى] بخشیم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهیم داد.»
از زندگی معنادار در قرآن کریم با عنوان «حیات طیبه» یا زندگی پاکیزه یاد میشود؛ زندگى ای که شاخصه اصلی و مهم آن، هدف داری است. همه انسانها (چه مرد و چه زن) در کنار برخورداری از حیات ظاهری، استعداد برخورداری از این نوع حیات را که مولود و ثمره اعمال و اهداف آنهاست را نیز دارا هستند.
مفهوم حیات به رغم دشواری تعریف دقیق آن، تا حدودی برای همگان آشناست. اما واژه «طیّب» به معنای نیکو شدن و دلچسب و طبع پسند شدن است. راغب گوید: اصل طیّب آن است که حواسّ و نفس از آن لذّت می برد. نقیض طیّب، خبیث است.(قرشی، 1371، ج5، ص 257) این واژه همراه با مشتقات آن، پنجاه مرتبه در قرآن کریم آمده است.
بنابراین به هر چیزی که از آلودگی ظاهری و درونی به دور باشد و خود نیز خوشآیند و شایسته و دلنشین باشد، (طیّب) گویند. در فرهنگ قرآن، «طیب» با هر چیزی که ترکیب شود و پسوند و یا پیشوند هر واژه ای قرار گیرد، نشان از آن دارد که در نزد خداوند دوست داشتنی و از بهترینهاست.
افقهای برتر حیات
برخی انسانها در طول زندگی ممکن است حیات جسمانی و دنیوی خویش را آینه تمامنمای خود پنداشته، در نتیجه تمام توان خود را برای آن هزینه کنند:«از زندگى دنیا، ظاهرى را مىشناسند، حال آنکه از آخرت غافلند.» چنین انسانهایی در واقع سیر وجودیشان در این سطح متوقف گشته، نتوانستهاند دروازههای افقهای برتر حیات را به روی خود بگشایند.
کسی که در این حد از حیات متوقف شود، به حیات واقعی دست نیافته و به همین جهت در فرهنگ قرآن از او به عنوان مُرده یاد شده است: «تنها کسانى [دعوت تو را] اجابت مىکنند که گوش شنوا دارند، و [امّا] مردگان را خداوند [در قیامت] بر خواهد انگیخت سپس به سوى او بازگردانیده مىشوند.»
اما گروهی دیگر، ضمن برخورداری از مظاهر زندگی دنیوی، حظ و بهره خویش از حیات واقعی را فراموش نکرده و از مزایای حیات دنیوی برای ترقی به مراحل بالاتر حیات بهرهمند گشته و با آراسته شدن به فضایل اخلاقی، به حیات طیبه انسانی دست یافتهاند. این حیات، حیاتی معنوی است که دستیافتگان بدان، از افقی برتر و بالاتر و با دیدی وسیعتر به هستی خویش و عالم طبیعت مینگرند و هستی و راز آن برای ایشان آشکار شده و معنایی دیگر مییابد.
در دیدگاه اینان، هستی از عمق و غنای افزونتری از آنچه در ظاهر به چشم میخورد، برخوردار است و در نتیجه خوشیها و ناخوشیها، مطلوبها و نامطلوبها و... محدود به مادیات نمیشود، تا با از دست دادن آنها، زندگی برایشان بی معنا شود؛ بلکه در نگاهی برتر، برای رسیدن به هدفی بالاتر تمام رنجها و ناکامیها و ... معنایی تازه یافته و قابل تحمل میگردد.
در منطق قرآن، کلید دستیابی به این مرحله از حیات، که ویژه و خاص انسان است، ایمان و عمل صالح معرفی شده و خود قرآن از طریق توصیه به علم و عمل، انسان را در قالب جدیدی قرار میدهد و به او ساختاری تازه میبخشد. در پرتو این دگرگونی، انسان به حیاتی دست مییابد که سرشار از معنا و مفهوم است.
تولدی دوباره
حیات طیبه را میتوان تولد دوباره انسان نام نهاد. حیاتی که ویژه و خاص انسان است و سایر جانداران از آن بهره و نصیبی ندارند. دستیابی به این مرتبه از حیات، تنها با گوش جان سپردن به پیام وحی، که به ایمان و عمل صالح فرامی خواند، امکانپذیر است.
از ویژگیهای مهم و اساسی این نوع از حیات، هدفداری است. زندگی مورد تایید قرآن کریم و سفارش شده از سوی معصومان (ع)، از هدف و غایت تهی نیست. کوشش انسان مؤمن در زندگی، مبتنی بر وصول به هدف و غایت است.
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم
مانده ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا
یا چه بوده است مراد وی از این ساختنم
نه به خود آمدم این جا که به خود باز روم
آن که آورد مرا باز برد در وطنم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
انسانِ در قرآن، فردی پرتاب شده به جهان نیست تا بدون برنامه، گذران عمر کند. انسان در منطق قرآن، بی هدف آفریده نشده تا نداند که مبدأ، مقصد و غایتش کدام است. خداوند در آیه ای از قرآن کریم، پندار کسانی که آفرینش انسان را بدون هدف و بیهوده می دانند رد کرده، می گوید: «آیا آدمى مىپندارد که بیهوده وانهاده مىشود؟» خداوند با نفی پندار بی هدفی آفرینش انسان، او را به هدف و معنای حیات و راهی که برای دستیابی به آن پیش روی اوست، راهبری می کند. اما به راستی هدف نهایی زندگی که تنها در سایه دستیابی به آن، زندگی سرشار از معنا می شود کدام است؟
قرآن کریم، تقرب به خداوند را که در سایه ایمان و عمل صالح فرادست می آید، تنها راه معنایافتن زندگی انسان معرفی می کند و به صراحت می فرماید راه دستیابی به حیات طیبه (زندگی معنادار) ایمان به خدا و انجام کارهای شایسته است. راه یافتن به ساحت قدس چنین حیاتی، انسان را از احساس پوچی و بیهودگی رهانیده، به زندگی دنیوی وی معنایی تازه می بخشد. چنین انسانی علاوه بر بهرهمندی از مواهب حیات مادی که دیگران نیز از آن بهره مندند، از مواهب معنوی و وصف ناشدنی آن نیز برخوردار می سازد.
منبع:قدس
211008