۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۲۳
عقیق: یكى
از صالحين بفرزند خود گفت: مرا بتو حاجتى است. پسر گفت: هر چه بفرمائى اطاعت مى
كنم. پدر گفت: شب كه بمنزل مى آئى هر چه از هنگام خارج شدن از منزل گفته و انجام
داده اى برايم نقل كن. پسر قبول كرد. شب كه آمد شروع به نقل كرد، تا رسيد به حرفهاى
زشتى كه زده بود و كارهاى ناروائى كه انجام داده بود، از پدر خجالت كشيد كه بگويد.
دست پدر را بوسيد و گريه كرد و گفت: اى پدر از اين حاجت بگذر و جز آن هر چه
بفرمائى اطاعت مى كنم. زيرا از تو خجالت مى كشم .
پدر فرمود: اى پسر، من بنده ضعيف و عاجزم از من خجالت مى
كشى، ولى فرداى قيامت در محضر رب العالمين چه خواهى كرد. اين موضوع و موعظه سبب
توبه پسر گرديد آقا اميرالمؤمنين(علیه السلام) در نهج البلاغه مى فرمايد: كارى كه
مى خواهى انجام دهى ، حرفى را كه مى خواهى بزنى چنان باشد كه فردا بتوانى آن را
بخوانى .
آيا مى توانى فردا بخوانى كه در فلان روز فحش دادم در فلان
روز فلان كار زشت را انجام دادم ؟
پس اگر نمى توانى چرا!؟.... هم اكنون در فكر باش ؟