۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۲ : ۰۳
عقیق:حضرت
زینب(س) در کوفه دو خطبه خواند، حذیم بن شریک اسدی میگوید: "به زینب (س) نگاه کردم، سوگند
به خدا تا آن روز بانوی پوشیده و نجیبی را همانند او ندیده بودم که آن چنان شیوا،
قاطع و شیرین سخن بگوید، گویی سخنانش از زبان حضرت علی(س) فرو میبارید،
به مردم اشاره کرد که ساکت باشید، با این اشاره نفسها در سینهها حبس شد، زنگهایی
که در گردن اسبها و استرها بود از حرکت باز ایستاد، آن گاه خطبه را با حمد و سپاس
خدا و درود به پیامبر (ص) و خاندانش شروع کرد.”
آن چنان خطبه زینب(س) مردم را تحت تاثیر قرار
داد که صدای گریه و شیون آنها بلند شد، آنها در ماتم عمیق فرو رفتند، حیران و بهت
زده، اظهار پشیمانی میکردند که چرا به یاری امام حسین(ع) نشتافتهاند.
در بخشی از این خطبه چنین میخوانیم: "یا اهل الختل و
الغدر و الخذل اتبکون؟… انما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوه انکاثا؛ ای
نیرنگ بازان و بی وفایان و پراکندگان! آیا به حال ما گریه میکنید؟… مَثل شما مثل آن
زنی است که به شدت رشتههای خود را پس از تابیدن باز میکرد شما نیز عهدشکنی کردید.”
و در فراز دیگر فرمود: "ویلکم یا اهل الکوفه اتدرون ای
کبد لرسول الله فریتم، و ای کریمة له ابرزتم…؟؛ ای مردم کوفه! وای بر شما، آیا میدانید
که چه جگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله را بریدید؟ و چه افراد پوشیده از حجاب
را از حرمش بیرون کشیدید؟ و چه خونی را از او ریختید؟ و چه احترامی را از او هتک
کردید؟… آیا برای شما شگفتآور است که آسمان برای این ماجرا خون ببارد؟ همانا
شکنجه و عذاب جهان آخرت ننگینتر خواهد بود، و کسی شما را یاری نکند، و به مهلتی
که به شما داده شده است بهرهمند نخواهید شد… .”
زینب علیهاالسلام در قسمت آخر خطبه، برای مصائب جان سوز
برادرش حسین علیه السلام اشعاری خواند و گریه کرد، در این حال به قدری منقلب شد و
پر احساس میگریست و سخن میگفت که امام سجاد علیه السلام او را این چنین تسلی خاطر
داد: "… و انت بحمدالله عالمه غیر معلمه، فهیمه غیر مفهمه…(۵)؛ تو به حمدالله دانشمند
بدون استاد، و دانای خود ساخته هستی، بدان و تحمل داشته باش که گریه و ناله،
رفتگان را باز نمیگرداند.”
حضرت زینب علیهاالسلام به سخن امام سجاد احترام کرد و
سکوت نمود.
منبع:افسران
211008