۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۱۴
فاروق حسن پور: خلیل عمرانی - یا آنطور که بعضی های صدایش می کنند؛پژمان دیری- شاعر سرشناس این سال ها صبح امروز تشیع شد. عمرانی اگر چه بیشتر حوزه های شعر را تجربه کرده و حتی عاشقانه هایش هم ستودنی هستند،اما او را بیش و پیش از هر چیز باید یک شاعر آئینی و انقلابی دانست. جامعه ادبی می پذیرد و تایید می کند که عمرانی از زبده ترین شاعران آئینی این سال ها بود و خودش هم که حالا در آن جهان چشم به راه عنایت اهل بیت (ع) است هم حتما از چنین تعبیری خوشحال می شود.
خلیل عمرانی از دوستان نزدیک نصرالله مردانی بود و در کنار او برای ارتقاء شعر آئینی و هیئتی تلاش می کرد. نصر الله مردانی در شیراز، بنیان "شب شعر عاشورا" را نهاد که هنوز هم بر قرار است. عمرانی نیز خانه اش حسینیه و تکیه ی شعر شده بود.او چه زمانی که ساکن یزد بود و چه در سال های اخیر که در شهرری و اسلام شهر زندگی می کرد، طبقه پایین منزلش را پاتوق شاعران جوان آیینی سرا و اهل بیتی کرده بود.شاعران اهل بیت در خانه اش مثل تکیهای مینشستند و شعر می خواندند. بی انصافی است اگر برجسته ترین وجه شخصیت و شعر عمرانی را چیزی جز محبت به اهل بیت و شاعر اهل بیت بودنش بدانیم.
او خوش داشت که شاعر دین و انقلاب باشد و البته در این مسیر به نظریهپردازی، نقد و ارائه راهکار هم پرداخت. شاعر دیری، تفاوت ادبیات آیینی قبل از انقلاب اسلامی با پس از آن را ، تفاوت محتوایی و ژرف می دانست و جایی گفته بود:« در گذشته به جنبههای حماسی و فکری ادبیات آیینی کمتر پرداخته میشد، امّا شاعران و نویسندگان در طول سه دهه اخیر، به این حوزه از ادبیات توجه داشته و آثار ارزشمندی را در این زمینه خلق کردهاند.شاعران معاصر، به عاشورا شفافتر و روشنتر نگریستهاند. آنها به جنبههای عرفانی، سازندگی و ستمستیزی عاشورا بیش از شاعران کهن توجه داشتهاند که این دیدگاه، بسیار پسندیده و ارزشمند است. در میان شاعران معاصر، افرادی را میبینیم که عاشورایی میاندیشند. بیگمان کسی که عاشورایی بیندیشد، شعرهایش نابتر خواهد بود.»
مرحوم عمرانی نقد و آسیبشناسی اشعار این حوزه را با هدف ارتقاء سروده های آئینی پرداخت و معتقد بود توصیف چهره و الفاظ عاشقانه نباید جایگاهی در شعرهای عاشورایی داشته باشد: «احترام شهدای کربلا بالاتر از مسائلی همچون توصیف چهره و الفاظ عاشقانة معمولی است و این توصیفها و الفاظ باید از سطح و عمق شعرهای عاشورایی حذف شوند«.
او البته تاکید داشت که نگاه به شعر عاشورا باید حماسی باشد:« شعر عاشورا و کربلا باید با نگاه حماسی به عاشورا همراه باشد و محکم بودن خود را همیشه حفظ کند» و «آنچنان که ایستادگی و درخشندگی نهضت عاشورا زبانزد است، شعر و هر گونه نقلی از آن واقعه نیز باید این ایستادگی و درخشندگی را در بر داشته باشد.»
خلیل عمرانی متولد 1343 بندر دیر بوشهر بود و در پستهای مشاور وزیر آموزش و پرورش، مسئول آفرینشهای ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور و معاونت فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر فعالیت کرد. در کارنامه سیاسی خلیل عمرانی همچنین دو دوره کاندیدای نمایندگی مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه دیر و کنگان دیده میشود.«ترنم حضور»، «مروارید فراموش»، «ساعت به وقت شرعی دریا»، «گزینه ادبیات معاصر»، «دلمویههای بم» تعدادی از آثار منتشر شده او هستند. او را علاوه بر شاعر باید پژوهشگر حوزه ادبیات دانست. عمرانی آخرین دانشجوی مرحوم دکتر قیصر امین پور بود و یک روز قبل از فوت امین پور از پایان نامه کارشناس ارشد ادبیات فارسی خود با حضور قیصر دفاع کرد.
اینجا تعدادی از اشعار مرحوم عمرانی را بخوانید...
شعری درباره سه ساله کربلا
امشب سری به گوشه ی ویرانه می زنی؟
گامی در این سکوت اسیرانه می زنی؟
ای روشنای دیده ی دل های تیره بخت
امشب سری به خانه ی پروانه می زنی؟
یک لحظه تا غریب دلم حس کند تو را
دستی در این غروب غریبانه می زنی؟
در موج گریه از نفس افتاده دخترت
با دست مرگ یک دو نفس چانه می زنی؟
گیسوی کودکانه ام آشفته وقت مرگ
موی مرا برای سفر شانه می زنی؟
بابا دلم برای تو یک ذره شد بگو
سر می زنی به دختر خود یا نمی زنی؟
بس است دم از عاشق زدن...
چندی است کوچه راوی باران نمیشود
آیینۀ عبور شهیدان نمیشود
ما نیز در خجالت خود زنگ میزنیم
تیغی که میگدازد و عریان نمیشود
دیگر برای عرش کبوتر نمیبرند
پروازهای معجزه آسان نمیشود
دیگر بس است دم زدن از عاشقی بس است
این دم برای سفرۀ ما نان نمیشود
در سایۀ غرور دو رکعت نماز رنگ
دلهایمان ابوذر و سلمان نمیشود
یا رب چه آفتی است که سوگندهایمان
از خوردن حرام پشیمان نمیشود
اما تو هنوز...
نذر توحید دلی در عطش نیل بشوی
مصر هم طرح نو انداخت، مبادا تو هنوز...
شرق اندیشه تو را سمت خدا می خواند
فتنه ی غرب خدا باخته، حاشا تو هنوز...
از حرا زمزمهی صبح به آهنگ غدیر
چارده مرتبه دریا شده، اما تو هنوز ...
چندین هزار مرتبه تکرار کربلا...
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با روزهای غربت مولا برادرند
دلواپساند مثل شب ِ بیچراغ ماه
دلواپس ِ دوبارۀ خونین ِ خنجرند
از اهل فتنه مشق دورنگی بعید نیست
مشقی که تا همیشۀ تاریخ از برند
هر نهروان که میگذرد پینه های پوچ
آزردۀ صراحت شمشیر اشترند
بعد از وقوع ِ آینه در خون ِ بیدریغ
آیات عشق در گل پرپر مکرّرند
چندین هزار مرتبه تکرار کربلا
تکرار عاشقانۀ آیات کوثرند