۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۵
عقیق: امام
رضا(ع) ضمن نکوداشت سنت حسنه صدقه و تبیین آثار و فواید مادی و معنوی
بخشش در راه خدا، با ذکر یک نمونه عینی صدقه را باعث فزونی مال و خیر و برکت در
زندگی معرفی کرده اند. امام رضا (ع) به نقل از پدر بزرگوار خویش می
فرماید:
امام صادق (ع) با گروهی که اموالی برای تجارت به همراه
داشتند از راهی می گذشتند. به ایشان خبر دادند که دراین راه دزدان مسلحی هستند که
اموال مردم را غارت می کنند ، همگی ترسیدند . امام به آنها فرمود: چه شده است شما
را که چنین ترسیده اید؟ گفتند: با ما اموالی است و می ترسیم که از ما به سرقت
ببرند آیا شما آنها را از ما می ستانی؟ شاید دزدان چون ببینند از آن شماست نگیرند
و صرف نظر کنند و مزاحم نشوند. امام فرمود : شما از کجا می دانید! ممکن است آنها غیر
مرا قصد نداشته باشند و مرا با این کار در معرض تلف نیافکنید. گفتند: پس چکار کنیم؟
حضرت فرمود: این مال را به کسی بسپارید که حفظش کند و هم زیاد کند و هم به شما
برگرداند. گفتند: آن شخص کیست؟ حضرت فرمود: خداوند عالم .عرض کردند: چگونه؟ فرمود:
صدقه بدهید! گفتند: فقیری میان ما نیست.
حضرت فرمود: نیت صدقه کنید. همگی نیت صدقه کردند و راه
افتادند. در میان راه سر وکله دزدان پیدا شد و همگی ترسیده بودند. حضرت آنها را
تسلی می داد و می گفت: الان شما در پناه خداوند هستید هیچ غصه نخورید. دزدان پیش
آمدند وقتی نگاه شان به امام افتاد پیاده شدند و دست حضرت را بوسیدند و گفتند: ما دیشب
خواب پیامبر(ص) را دیدیم که به ما فرمان داد تا خود را به شما معرفی کنیم و اکنون
در اختیار شما هستیم و از شما جدا نمی شویم تا همه را محافظت نماییم و به منزل
برسانیم. حضرت فرمود: ما را به همکاری شما نیازی نیست. آنها همگی به سلامت به مقصد رسیدند و
ثلث مال خود را به فقرا دادند وخیلی هم سود کردند و مال التجاره شان ده برابر شد و
با خود می گفتند: چه بسیار با برکت بود همراهی با صادق(ع)! آنگاه حضرت به آنها
فرمود: اکنون که بخوبی دانستید معامله با خدا چقدر پر برکت و سود رسان است پس بر
این کار مداومت کنید.(1)
امام رضا(ع) همچنین درباره آثار بازدارنده
صدقه و رفع بلایا در زندگی نمونه عینی دیگری را متذکر شده می فرماید: : « ... در بنى
اسرائیل قحطى شدیدى به مدّت چند سال متوالى به وجود آمد. زنى لقمه نانى داشت. همین
که آن را در دهانش گذاشت، سائلى گفت: ... اى بنده خدا! گرسنگى!. زن با خود گفت: در چنین زمانى
صدقه خوب است. نان را از دهان درآورد. به سائل داد. این زن فرزند کوچکى داشت. براى
جمعآورى هیزم به صحرا رفته بود. گرگ آمد و فرزند را ربود. فرزند فریاد کشید. مادر
به دنبال گرگ دوید. خداوند جبرئیل را فرستاد. جبرئیل فرزند را از دهان گرگ گرفت و
به مادر داد.
جبرئیل به مادرش گفت: اى بنده خدا! این لقمه گرگ در
مقابل آن لقمهاى که صدقه دادى. آیا راضى شدى!...».(2)
پی نوشت ها:
1. عیون اخبار الرضا، ج1، ص650، ح 9
2. ثواب الاعمال، ص 167 - مسندالامام الرضا، جلد 2، ص
468
منبع:قدس
211008